بخش ۱۱
مرا ز پیر خرابات نکته ای یادست
بنوش باده که بنیاد عمر بر بادست
در جواب او
مرا ز پیر کلیچه نصیحتی یادست
منوش قرته که بنیاد قرته بر بادست
چوپیه و دنبه گدازان شود ز آتش جوع
کسی هریسه چو پیش از غروب ننهادست
به سر معنی گیپا نمی رسد هر کس
کجا رسد به معما کسی که نگشادست
بسوخت چلبک بیچاره را به روغن دل
دوید و بر سرش آمد که این چه فریادست
ز چوبها که همی خورد شب هریسه به دیگ
فغان فتاد به روغن که این چه بیدادست
به قصر و پنجره زلبیا چه می نازی
منه تو دل به بنائی که سست بنیادست
مکن به لوت زدن این زمان تو تعلیمش
از آن که صوفی سرگشته نیک استادست
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا ز پیر خرابات نکته ای یادست
بنوش باده که بنیاد عمر بر بادست
هوش مصنوعی: از یک مرد سالخورده در میخانه چیزی یاد گرفتهام: دمی بنوش و لذت ببر، زیرا عمر انسان همچون باد به سرعت میگذرد.
مرا ز پیر کلیچه نصیحتی یادست
منوش قرته که بنیاد قرته بر بادست
هوش مصنوعی: مرا یکی از پیران با تجربه نصیحتی کرد که به من گفت: به چیزهایی که ناپایدار و بیثبات هستند، وابسته نشوید، چون اساس آنها به زودی از بین میرود.
چوپیه و دنبه گدازان شود ز آتش جوع
کسی هریسه چو پیش از غروب ننهادست
هوش مصنوعی: گوسفند و دنبه زیر تأثیر شدت گرسنگی، به خاطر آتش جوع به هم میپیوندند و این در حالی است که کسی قبل از غروب خوراکی نخورد.
به سر معنی گیپا نمی رسد هر کس
کجا رسد به معما کسی که نگشادست
هوش مصنوعی: هر کسی نمیتواند به حقیقت عمیق یک معما پی ببرد، حتی اگر کسی در تلاش باشد تا به آن نزدیک شود. تنها کسی که توانایی فهم این معما را دارد، کسی است که بتواند آن را باز کند و مفهومش را درک کند.
بسوخت چلبک بیچاره را به روغن دل
دوید و بر سرش آمد که این چه فریادست
هوش مصنوعی: چلبک بیچاره در آتش سوخت و دلش پر از اندوه و اضطراب شد و به سرش زد که این چه فریادی است که به گوش میرسد.
ز چوبها که همی خورد شب هریسه به دیگ
فغان فتاد به روغن که این چه بیدادست
هوش مصنوعی: صدای قاشقهایی که شبها به دیگ میزنند، به گوش میرسد و فریاد و نالهای از روغن بلند شده که این چه ظلم و ستمی است.
به قصر و پنجره زلبیا چه می نازی
منه تو دل به بنائی که سست بنیادست
هوش مصنوعی: به قصر و پنجره و زیباییهای ظاهری نبال که دل خود را به چیزی بسپار که اساسش سست و بیپایه است.
مکن به لوت زدن این زمان تو تعلیمش
از آن که صوفی سرگشته نیک استادست
هوش مصنوعی: در این زمان، تلاش نکن که به کسی چیزی یاد بدهی، زیرا که او در جستجوی حقیقت است و تجربهاش بیشتر از آن است که تو بتوانی به او آموزش دهی.