بخش ۲۷ - خبر آوردن خادمه از بر معشوق
از بر آن سرو قد دلنواز
خادمه آورد دگر بار راز
گفت که بر گو ز من او را سلام
بعد سلامش برسان این پیام
من بدهم کام ترا، غم مخوز
پس طمع از لعل لبانم مبر
لیک برو صبر کن و شاد باش
وز غم این آرزو آزاد باش
عاقبت کار تو نیکو شود
گرچه کشیدی تو غم بی عدد
بخش ۲۶ - رفتن خادمه از بر عاشق نزدیک معشوق: خادمه باز این سخن جان گدازبخش ۲۸ - نامه نهم: این سخنان خادمه چون باز گفت
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از بر آن سرو قد دلنواز
خادمه آورد دگر بار راز
هوش مصنوعی: از طرف آن دختر با قامت زیبا، دوباره راز و نکتهای را به یاد میآورم.
گفت که بر گو ز من او را سلام
بعد سلامش برسان این پیام
هوش مصنوعی: گفت که از طرف من سلامی به او برسان و بعد سلامش را هم به او برسان.
من بدهم کام ترا، غم مخوز
پس طمع از لعل لبانم مبر
هوش مصنوعی: اگر به تو زیبایی و خوشی میدهم، پس چرا غمگین هستی؟ از آرزوی لبهای سرخم دست بردار.
لیک برو صبر کن و شاد باش
وز غم این آرزو آزاد باش
هوش مصنوعی: اما برو، صبر کن و خوشحال باش و از غم این خواسته رهایی پیدا کن.
عاقبت کار تو نیکو شود
گرچه کشیدی تو غم بی عدد
هوش مصنوعی: سرانجام کار تو به خوبی ختم میشود، هرچند که زحمات و غمهای زیادی را تجربه کردهای.