گنجور

بخش ۲۷ - خبر آوردن خادمه از بر معشوق

از بر آن سرو قد دلنواز
خادمه آورد دگر بار راز
گفت که بر گو ز من او را سلام
بعد سلامش برسان این پیام
من بدهم کام ترا، غم مخوز
پس طمع از لعل لبانم مبر
لیک برو صبر کن و شاد باش
وز غم این آرزو آزاد باش
عاقبت کار تو نیکو شود
گرچه کشیدی تو غم بی عدد

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.