بخش ۲۱ - دیدار نمودن دلدار از دور به عاشق مهجور
ناله عشاق چو از حد گذشت
سوخت ز آهش همه کوه ودشت
ولوله در گنبد خضرا فتاد
ناله درین عالم بالا فتاد
کرد اثر ناله زارش، ببین
گشت دعایش به اجابت قرین
بخت و سعادت مگرش یار شد
زآن سببش نوبت دیدار شد
چشم نهاده به سر کوی یار
شب همه شب بوده در این انتظار
صبحدمی پرده ز رخ دور کرد
جمله آفاق پر از نور کرد
یک نظری کرد به رویش جوان
بی خبر از خویش شد اندر زمان
چون نظری کرد به روی نگار
کرد یکی نعره و افتاد خوار
آن بت عیار بدو رخ نمود
تاب رخ یار نبودش چه سود
بی رخ او خسته و دل بود ریش
با رخ او بیخبر از حال خویش
این همه آن عشق بلا می کند
آه چه گویم که چها می کند
غمزده آمد چو به ناگه به هوش
هیچ ندید او اثر از بخت دوش
ناله چون چنگ خود آغاز کرد
بر رخ خود صد در غم باز کرد
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ناله عشاق چو از حد گذشت
سوخت ز آهش همه کوه ودشت
هوش مصنوعی: وقتی ناله و گریه عاشقان از حد بگذرد، آنچنان سوزناک میشود که همه کوهها و دشتها را میسوزاند.
ولوله در گنبد خضرا فتاد
ناله درین عالم بالا فتاد
هوش مصنوعی: شور و هیاهو در آسمان آبی ایجاد شده و نالهای در این دنیای بالا به گوش میرسد.
کرد اثر ناله زارش، ببین
گشت دعایش به اجابت قرین
هوش مصنوعی: نالههای او تأثیر گذاشت و حالا دعاهایش به نتیجه رسیده است.
بخت و سعادت مگرش یار شد
زآن سببش نوبت دیدار شد
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به این که تنها در صورتی که خوشبختی و سعادت کسی به او کمک کند، او میتواند فرصتی برای ملاقات یا دیدار با کسی پیدا کند. به عبارت دیگر، شانس و شرایط مناسب برای دیدار بستگی به خوببودن قسمت یا بخت فرد دارد.
چشم نهاده به سر کوی یار
شب همه شب بوده در این انتظار
هوش مصنوعی: در تمام شبها در انتظار دیدار معشوقم، چشم به کوی او دوختهام.
صبحدمی پرده ز رخ دور کرد
جمله آفاق پر از نور کرد
هوش مصنوعی: در سپیدهدم، پرده از چهره برداشت و تمامی جهان را پر از نور کرد.
یک نظری کرد به رویش جوان
بی خبر از خویش شد اندر زمان
هوش مصنوعی: او نگاهی به چهرهاش انداخت و از خودبیخبری جوانی را در همان لحظه تجربه کرد.
چون نظری کرد به روی نگار
کرد یکی نعره و افتاد خوار
هوش مصنوعی: وقتی که به چهره زیبای معشوق نگاهی انداخت، ناگهان صدایی از او بلند شد و به زمین افتاد و در حالت ذلت قرار گرفت.
آن بت عیار بدو رخ نمود
تاب رخ یار نبودش چه سود
هوش مصنوعی: معنی این بیت به این شکل است که وقتی آن معشوق زیبا که دارای ویژگیهای خاصی است، در برابر کسی ظاهر میشود، هیچ فایدهای ندارد اگر چشم روشنی از طرف یار دیده نشود یا یار در دسترس نباشد. به عبارتی، زیبایی و魅بت دیگران زمانی ارزشمند است که عشق و محبت در کنار آن باشد.
بی رخ او خسته و دل بود ریش
با رخ او بیخبر از حال خویش
هوش مصنوعی: وقتی که او در زندگیام نیست، دل و جانم پر از ناتوانی و کسالت است، اما وقتی او را میبینم، از همهچیز و حال خودم بیخبر میشوم.
این همه آن عشق بلا می کند
آه چه گویم که چها می کند
هوش مصنوعی: این همه زحمت و درد که عشق برایم به وجود آورده، آه! چه بگویم که چه اثرهایی دارد.
غمزده آمد چو به ناگه به هوش
هیچ ندید او اثر از بخت دوش
هوش مصنوعی: غمگین و ناراحت به هوش آمد، اما هیچ نشانهای از خوشبختی دیشب مشاهده نکرد.
ناله چون چنگ خود آغاز کرد
بر رخ خود صد در غم باز کرد
هوش مصنوعی: ناله ای که مانند صدای چنگ شروع میشود، نشان از عمق غم و درد در چهرهی فرد دارد.