گنجور

بخش ۱۲ - خبر آوردن خادمه نزدیک عاشق

خادمه آمد به بر آن جوان
گفت سخنها که شنود آن زمان
گفت جوان را که بخندید یار
من شدم از خنده اش امیدوار
خوب شود عاقبت کار تو
رحم کند بر دل بیمار تو
کار به تعجیل شود بس خراب
پس تو درین کار مکن اضطراب
عاقبت کار تو نیکو شود
صوفی اگر صبر کنی بی عدد

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خادمه آمد به بر آن جوان
گفت سخنها که شنود آن زمان
هوش مصنوعی: خدمتی به نزد آن جوان آمد و سخنانی را که در آن زمان شنیده بود، بیان کرد.
گفت جوان را که بخندید یار
من شدم از خنده اش امیدوار
هوش مصنوعی: جوان گفت: وقتی که یار من لبخند زد، من از آن لبخند امیدوار شدم.
خوب شود عاقبت کار تو
رحم کند بر دل بیمار تو
هوش مصنوعی: در نهایت، وضعیت تو بهبود می‌یابد و دل بیمار تو مورد لطف قرار می‌گیرد.
کار به تعجیل شود بس خراب
پس تو درین کار مکن اضطراب
هوش مصنوعی: اگر کارها با عجله انجام شوند، به نتیجه خوبی نمی‌رسند، پس در این امور خودت را به stress مبتلا نکن و آرامش داشته باش.
عاقبت کار تو نیکو شود
صوفی اگر صبر کنی بی عدد
هوش مصنوعی: نتیجه و پایان کار تو خوب خواهد بود، ای صوفی، اگر صبر و شکیبایی پیشه کنی و آن را بدون شمار تحمل کنی.