بخش ۱۲ - خبر آوردن خادمه نزدیک عاشق
خادمه آمد به بر آن جوان
گفت سخنها که شنود آن زمان
گفت جوان را که بخندید یار
من شدم از خنده اش امیدوار
خوب شود عاقبت کار تو
رحم کند بر دل بیمار تو
کار به تعجیل شود بس خراب
پس تو درین کار مکن اضطراب
عاقبت کار تو نیکو شود
صوفی اگر صبر کنی بی عدد
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.