گنجور

مرثیه

تیر از کمان گذشت و شه دین ز اصغرش
اصغر ز آب از آنکه گذشت آب از سرش
تیر از گلوی اصغر و بازوی شاه دین
بگذشت و جا نبود، به جز جان حیدرش
زآن هم گذشت و بر جگر مصطفی رسید
تا خود، دگر کجا بود آن جای دیگرش

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تیر از کمان گذشت و شه دین ز اصغرش
اصغر ز آب از آنکه گذشت آب از سرش
هوش مصنوعی: تیر از کمان جدا شد و در این حین، پیشوای دین از فرزندش، اصغر، جدا شد. آن‌چنان که آب از سر او گذشت و او نیز از کنار آن آب عبور کرد.
تیر از گلوی اصغر و بازوی شاه دین
بگذشت و جا نبود، به جز جان حیدرش
هوش مصنوعی: تیر از گلوی کوچک اصغر و بازوی شاه دین گذشت و جایی برای باقی ماندن نداشت، جز جان حیدر.
زآن هم گذشت و بر جگر مصطفی رسید
تا خود، دگر کجا بود آن جای دیگرش
هوش مصنوعی: زمان زیادی گذشت و حالا بر دل پیامبر (مصطفی) رسید، پس خود را در جایی دیگر نیافت.