بند چهاردهم
شمر لعین چو خنجر کین از کمر کشید
جبریل مضطرب زجگر نعره بر کشید
آن بی حیا ز روی پیمبر نکرد شرم
خنجر زکین به حنجر آن محتضر کشید
خورشید منکسف شد و آفاق پر زشور
چون آفتابش از افق نیزه سر کشید
جسمش به روی خاک و سرش بر سر سنان
زینب چو دید ناله ی زار از جگر کشید
آنگه ز خوف خصم چو مرغ شکسته بال
طفلان بی پدر همه در زیر پر کشید
هر بار محنتی که تصوّر کند خیال
زینب هزار بار از آن بیشتر کشید
از کربلای غم چو سفر کرد سوی شام
داند خدای او که چه در این سفر کشید
شمرش میان کوچه و بازار شهر شام
چون آفتاب بر سر هر رهگذر کشید
آه از دمی که آل نبی را به ریسمان
آن بدگهر تمام چو عقد گهر کشید
در مجلس یزید کشید آن ستم کشان
حوران باغ خلد به سوی سقر کشید
بنگر که کار پردگیان حریم قُدس
از جور روزگار به نظّاره گر کشید
ای روزگار از تو به غیر از جفا نشد
کامی روا نکردی و کامت روا نشد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شمر لعین چو خنجر کین از کمر کشید
جبریل مضطرب زجگر نعره بر کشید
هوش مصنوعی: شمر بداندیش مانند خنجری از کینه به سوی دشمن حملهور شد و فرشته جبریل به خاطر درد و مصیبت ناگوار، نگران و آشفته فریاد زد.
آن بی حیا ز روی پیمبر نکرد شرم
خنجر زکین به حنجر آن محتضر کشید
هوش مصنوعی: آن فرد بیشرم از چهره پیامبر شرم نکرد و به راحتی با خنجر به حنجره آن بیمار در حال احتضار حمله کرد.
خورشید منکسف شد و آفاق پر زشور
چون آفتابش از افق نیزه سر کشید
هوش مصنوعی: خورشید درخشندگی خود را از دست داد و فضا پر از هیجان شد، زیرا همچون آفتاب که از افق به سوی آسمان میتابد، بر افق تأثیر گذاشت.
جسمش به روی خاک و سرش بر سر سنان
زینب چو دید ناله ی زار از جگر کشید
هوش مصنوعی: جسم او بر روی زمین افتاده و سرش بر سر نیزه است. وقتی زینب او را دید، از دلش ناله ای رنجآور بلند شد.
آنگه ز خوف خصم چو مرغ شکسته بال
طفلان بی پدر همه در زیر پر کشید
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که از ترس دشمن، مانند پرندهای که بالهایش شکسته، کودکان بیپدر همه در زیر چتر حمایت پناه میبرند.
هر بار محنتی که تصوّر کند خیال
زینب هزار بار از آن بیشتر کشید
هوش مصنوعی: هر بار که زینب به فکر مصیبتها و دردهایی که ممکن است ببیند، میرسید، هزار بار بیشتر از آنچه که تصور میکرد، رنج و سختی کشید.
از کربلای غم چو سفر کرد سوی شام
داند خدای او که چه در این سفر کشید
هوش مصنوعی: از کربلا که غمگین و متاثر از حوادث آنجا بود، به سمت شام سفر کرد. خدا به خوبی میداند این سفر برای او چه دشواریها و مصیبتهایی به همراه داشته است.
شمرش میان کوچه و بازار شهر شام
چون آفتاب بر سر هر رهگذر کشید
هوش مصنوعی: شمر در کوچهها و بازارهای شهر شام مانند خورشید بر روی سر هر کسی که میگذرد، تأثیر و نفوذ خود را نمایان کرد.
آه از دمی که آل نبی را به ریسمان
آن بدگهر تمام چو عقد گهر کشید
هوش مصنوعی: آه از لحظهای که نسل پیامبر را به ریسهای از افراد پست و نادرست مثل دمی از زنجیر درآورند و به شکل زنجیری از بداندیشان به هم بندند.
در مجلس یزید کشید آن ستم کشان
حوران باغ خلد به سوی سقر کشید
هوش مصنوعی: در جلسه یزید، گروهی از زنان بهشتی که تحت ظلم قرار گرفته بودند، به سوی دوزخ هدایت شدند.
بنگر که کار پردگیان حریم قُدس
از جور روزگار به نظّاره گر کشید
هوش مصنوعی: به تماشا بنشین که چگونه رفتار پرندگان در مکانی مقدس تحت تاثیر ظلم و ستم روزگار به نمایش درآمده است.
ای روزگار از تو به غیر از جفا نشد
کامی روا نکردی و کامت روا نشد
هوش مصنوعی: ای روزگار، جز دشمنی و سختی چیزی به من نرساندی، و خوشیای هم برای خودت نداشتید.