گنجور

شمارهٔ ۴ - در تهنیت عید غدیر و مدح حضرت امیر (ع)

ساقی بریز باده مرا، هی به ساغرا
هی شعله زن به جانم وهی بر دل آذرا
زان باده یی که خورد از آن باده جبرئیل
تا شد امین وحی خداوند اکبرا
زان باده یی که آدم از آن توبه اش قبول
زان باده یی که نوح شد از وی مبشرا
زان باده یی که قطره یی از وی به جام ریخت
گلشن نمود، آذر بر پور آذرا
زان باده یی که موسی عمران ز جرعه یی
در دست او عصا شد درّنده اژدرا
زان باده یی که عیسی مریم چو خورد از آن
مستانه شد مصاحب خورشید انورا
ساقی بده چمانه چمانه سبو سبو
زان باده ی مغانه به آهنگ مزمرا
بی پرده ریز، باده به ساغر دما دما
هی ده به یاد دوست پیاپی مکرّرا
از باده کن حدیث و حکایت به جان دوست
هی کن دماغ مجلسیان را، معطّرا
این باده چیست دانی یا سازمش بیان
کز دل رود قرار و پرد، هوش از سرا
این باده هست مقصد و مقصود اولیا
این باده هست در خور سلیمان و بوذرا
این باده هست مطلب و منظور مصطفی
این باده هست شُرب مدام پیمبرا
مقصود من زباده بود حب مرتضی
سرّ خدا، علی اسدالله حیدرا
هی هی کنونکه عید غدیر خُم است قُم
خُم خُم بیار، باده نخواهیم ساغرا
از روی باده پرده برافکن ز رُخ نقاب
تا پرده افکنیم ز راز مسّترا
اندر غدیر خم خبر آمد ز کردگار
بر مصطفی که ای به همه خلق مهترا
البّته باید ایندم حقّ را کنی عیان
یعنی کنی علی را، بر خلق ظاهرا
در نصب وی بکوش چو فوریست امر حق
می باید از جهاز شتر ساخت منبرا
بر دست گیر دست یدالله و گو به خلق
کاین بر شماست سیّد و سالار و سرورا
برگوی با، اکالب از صولت هژبر
بنمای بر ثعالب فرّ غضنفرا
برگو به مؤمنان همه شادی کنند و ناز
بر کوری دو چشم حسود بد اخترا
بندم زبان خامه ز تقدیر این سخن
کان بس بود مفصّل و دفتر محقّرا
یک ذرّه از محبّت حیدر، به روز حشر
با، جرم انس و جنّ همه گردد برابرا
حُبّ علی اگر، به دل کافر اوفتد
گردد شفیع یکسره بر اهل محشرا
با حنظل ار، محبّت حیدر شود قرین
شکّر شود چو حنظل و حنظل چو شکّرا
کمتر سخای او به جهان رزق ممکنات
کمتر عطای او به جزا، حوض کوثرا
فرخنده مطلعی شده طالع ز طبع من
یا حبّذا، بسان درخشنده اخترا

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقی بریز باده مرا، هی به ساغرا
هی شعله زن به جانم وهی بر دل آذرا
هوش مصنوعی: ای ساقی، باده را برایم بریز، هر بار که از پیاله می‌نوشم، به روح و جانم شوق و شعله‌ای ببخش و به قلبم گرما و روشنی بده.
زان باده یی که خورد از آن باده جبرئیل
تا شد امین وحی خداوند اکبرا
هوش مصنوعی: از آن شرابی که جبرئیل نوشید، او به امین وحی خداوند بزرگ تبدیل شد.
زان باده یی که آدم از آن توبه اش قبول
زان باده یی که نوح شد از وی مبشرا
هوش مصنوعی: از آن نوشیدنی‌ای که آدم با آن توبه‌اش پذیرفته شد، و از آن نوشیدنی‌ای که نوح به واسطه‌اش مژده‌داد.
زان باده یی که قطره یی از وی به جام ریخت
گلشن نمود، آذر بر پور آذرا
هوش مصنوعی: از آن شرابی که فقط یک قطره‌اش به جام ریخته شود، باغی سرسبز و زیبا می‌شود، همچون آتش که بر فرزند آذر بتابد.
زان باده یی که موسی عمران ز جرعه یی
در دست او عصا شد درّنده اژدرا
هوش مصنوعی: از آن نوشیدنی که موسی فرزند عمران با یک جرعه از آن، عصا شد و به اژدها حمله کرد.
زان باده یی که عیسی مریم چو خورد از آن
مستانه شد مصاحب خورشید انورا
هوش مصنوعی: از نوشیدنی‌ای که عیسی، فرزند مریم، از آن نوشید، او به حالت مستی درآمد و همراه با نور خورشید شد.
ساقی بده چمانه چمانه سبو سبو
زان باده ی مغانه به آهنگ مزمرا
هوش مصنوعی: ای ساقی، به من یک جرعه شراب بده و به آرامی آن را بنوشم، این شراب خوب و دلنشین است که به دل می‌نشیند و مرا به وجد می‌آورد.
بی پرده ریز، باده به ساغر دما دما
هی ده به یاد دوست پیاپی مکرّرا
هوش مصنوعی: بی‌پرده و بی‌پناه، باده را در لیوان بریز و مدام، به یاد دوست، جرعه‌جرعه بنوش.
از باده کن حدیث و حکایت به جان دوست
هی کن دماغ مجلسیان را، معطّرا
هوش مصنوعی: از شراب بگو و داستان‌هایش را بگو، تا جان دوست را شاد کند و عطر و بویی به مشام مهمانان برساند.
این باده چیست دانی یا سازمش بیان
کز دل رود قرار و پرد، هوش از سرا
هوش مصنوعی: این نوشیدنی چه خاصیتی دارد که وقتی به دل آدم می‌رسد، آرامش و فراموشی را از او می‌گیرد و تمام تمرکز و هوش را از دستش می‌برد؟
این باده هست مقصد و مقصود اولیا
این باده هست در خور سلیمان و بوذرا
هوش مصنوعی: این نوشیدنی، هدف و مقصود بزرگان و عارفان است. این نوشیدنی شایسته‌ی سلیمان و بوذراست.
این باده هست مطلب و منظور مصطفی
این باده هست شُرب مدام پیمبرا
هوش مصنوعی: این نوشیدنی نمایانگر مفهوم و هدف نهایی پیامبر است؛ این نوشیدنی دائماً در حال نوشیده شدن توسط اوست.
مقصود من زباده بود حب مرتضی
سرّ خدا، علی اسدالله حیدرا
هوش مصنوعی: منظور من از این چیزهایی که بیان کردم، عشق به مرتضی است که راز خداوند به شمار می‌رود و علی، شیر خدا و حیدر است.
هی هی کنونکه عید غدیر خُم است قُم
خُم خُم بیار، باده نخواهیم ساغرا
هوش مصنوعی: این روز، روز بزرگ عید غدیر خم است. بیا و باده بیاور، اما ما به دنبال ساغر نیستیم.
از روی باده پرده برافکن ز رُخ نقاب
تا پرده افکنیم ز راز مسّترا
هوش مصنوعی: باده را کنار بزن و از چهره‌ات حجاب را بردار تا ما نیز از رازهایی که پنهان کرده‌ای پرده‌برداری کنیم.
اندر غدیر خم خبر آمد ز کردگار
بر مصطفی که ای به همه خلق مهترا
هوش مصنوعی: در روز غدیر خم، از سوی خداوند به پیامبر پیام رسید که تو بهترین و عزیزترین هستی برای تمام مخلوقات.
البّته باید ایندم حقّ را کنی عیان
یعنی کنی علی را، بر خلق ظاهرا
هوش مصنوعی: البته در این moment باید حقیقت را آشکار کنی، یعنی باید علی را برای مردم به وضوح نشان بدهی.
در نصب وی بکوش چو فوریست امر حق
می باید از جهاز شتر ساخت منبرا
هوش مصنوعی: برای به دست آوردن یک مقام و منصب مهم، باید به تلاش و کوشش بپردازی. اگرچه این کار ممکن است دشوار باشد، اما برای برپایی عدالت و خدمت به مردم، لازم است همه امکانات را به کار بگیری.
بر دست گیر دست یدالله و گو به خلق
کاین بر شماست سیّد و سالار و سرورا
هوش مصنوعی: دست یاری خدا را بگیرید و به مردم بگویید که این بزرگوار، آقا و پیشوای شماست.
برگوی با، اکالب از صولت هژبر
بنمای بر ثعالب فرّ غضنفرا
هوش مصنوعی: بگو که سگی با خوی وحشی و قدرت خود، به روباهی که در حال فرار است، نشان دهد که چقدر قوی و خطرناک است.
برگو به مؤمنان همه شادی کنند و ناز
بر کوری دو چشم حسود بد اخترا
هوش مصنوعی: به مؤمنان بگو که همه خوشحال باشند و به زیبایی‌های زندگی خود افتخار کنند و به حسادت‌های بدبینانه دیگران توجهی نکنند.
بندم زبان خامه ز تقدیر این سخن
کان بس بود مفصّل و دفتر محقّرا
هوش مصنوعی: من زبانم را به خاطر تقدیر این سخن بسته‌ام، زیرا این موضوع به قدری وسیع و گسترده است که دفتر نوشتاری برای آن کوچک است.
یک ذرّه از محبّت حیدر، به روز حشر
با، جرم انس و جنّ همه گردد برابرا
هوش مصنوعی: یک ذره از محبت امام علی در روز قیامت، تمام گناهان انسان‌ها و جنیان را برابر می‌سازد.
حُبّ علی اگر، به دل کافر اوفتد
گردد شفیع یکسره بر اهل محشرا
هوش مصنوعی: اگر عشق علی در دل کافر بیفتد، او شفیع تمام اهل محشر خواهد شد.
با حنظل ار، محبّت حیدر شود قرین
شکّر شود چو حنظل و حنظل چو شکّرا
هوش مصنوعی: اگر کسی با تلخی‌های زندگی و دشواری‌ها (حنظل) عشق و محبت نسبت به علی (حیدر) را در دل داشته باشد، در این صورت آن عشق و محبت به شیرینی تبدیل می‌شود و تلخی‌ها به شیرینی مبدل می‌گردند.
کمتر سخای او به جهان رزق ممکنات
کمتر عطای او به جزا، حوض کوثرا
هوش مصنوعی: سخاوت او در جهان به اندازه‌ای است که رزق موجودات را تأمین می‌کند و عطای او در روز جزا نیز به قدر کافی برای پذیرایی در حوض کوثر خواهد بود.
فرخنده مطلعی شده طالع ز طبع من
یا حبّذا، بسان درخشنده اخترا
هوش مصنوعی: فصل خوشی برای من آغاز شده و حیات تازه‌ای به وجود آمده است. مثل ستاره‌ای درخشان که در آسمان ظاهر می‌شود.