گنجور

شمارهٔ ۳۰ - تجدید مطلع

ای آنکه در طریق هدی رهنما تویی
بر جنّ و انس رهبر و میر هدی تویی
گر خوانمت خدا نه خدایی ولی خدا
چندان نموده در تو تجلّی که ها تویی
هم مظهر خدایی و هم مُظهر خدا
آئینه ی جلال و جمال خدا تویی
ناچار خوانمت چو بشر زانکه چون نبی
مصدوقه ی کریمه ی «قل انّما» تویی
توام بود حدوث وجود تو با قِدم
بر خلق ابتدا تو و بی منتها تویی
محکوم حکمت آمده حکم قدر مدام
کی بی رضای تست قضا چون رضا تویی
وافی به عهد خالق و کافی به امر خلق
قول الست و قابل$ قالوبلی تویی
مشکوة نور ارض و سمارا، زُجاجه ای
مصباح روشن شجر لا ولا تویی
هم سبط مصطفایی و هم شبل مرتضی
هم نور چشم حضرت خیرالنّسا تویی
بر، دوّمین آل عبا، ثالثی به نام
خامس ز بعد خامس آل عبا تویی
فریادرس به هر غم و کافی به هر الم
حصن حصین عالم و کهف الوری تویی
والشّمس آیتی بود از روی انورت
توضیحش آنکه ترجمه ی والضّحی تویی
نبود عجب به شأن تو تنزیل هل اتی
قرآن تویی کتاب تویی هل اتی تویی
بحر کرم محیط همم قائد امم
عین عطا و منبع جود و سخا تویی
شاهد به هر ضمیری و کافی به هر خطیر
وافی برای ترجمه ی قل کفی تویی
باشد طفیل هستی تو خلق ماسوی
مقصود ز آفرینش ارض و سما تویی
فخرم همین بس است که در نشأتین مرا
مولی تویی امام تویی پیشوا تویی
لطف تو شد دلیل «وفایی» به سوی تو
حقا که در طریق هدی رهنما تویی
خواهد دو چیز از تو به دنیا و آخرت
بخشا به وی که مالک هر دو سرا تویی
نعمت در این سرا و شفاعت در آن سرا
چون منعمّی و شافع روز جزا تویی
پیوسته دشمنان تو در رنج تا ابد
همواره دوستان تو در گنج تا تویی
این می کُشد مرا، که بدین شوکت و جلال
در ارض طوس بی کس و بی آشنا تویی
وین می کشد مرا، که به صد رنج و صد بلا
در دست خصم کشته ی زهر جفا تویی
هرگز کسی غریب نبوده است همچو تو
بالله غریب و بی کس و بی اقربا تویی
نه مونسی نه دادرسی وقت احتضار
در غربت اوفتاده به رنج و بلا تویی
سوزم به حال بی کسی ات یا غریبی ات
یا، بی طبیبی ات که به غم مبتلا تویی

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای آنکه در طریق هدی رهنما تویی
بر جنّ و انس رهبر و میر هدی تویی
هوش مصنوعی: ای کسی که در راه هدایت، رهنما و راهنمایی، بر موجودات جنی و انسانی، پیشوایی و سرپرستی تو هستی.
گر خوانمت خدا نه خدایی ولی خدا
چندان نموده در تو تجلّی که ها تویی
هوش مصنوعی: اگر بگویم تو خدا هستی، حقیقت این نیست، اما آن اندازه نور و جلوه الهی در تو نمایان است که گویا تو خود خدا هستی.
هم مظهر خدایی و هم مُظهر خدا
آئینه ی جلال و جمال خدا تویی
هوش مصنوعی: تو هم تجلی قدرت و عظمت خدا هستی و هم نمایانگر زیبایی و شکوه او. مانند آئینه‌ای که جلال و جمال خداوند را نمایش می‌دهد، تو نیز این ویژگی‌ها را در خود داری.
ناچار خوانمت چو بشر زانکه چون نبی
مصدوقه ی کریمه ی «قل انّما» تویی
هوش مصنوعی: من ناچار تو را انسان می‌دانم، زیرا تو همانند پیامبری هستی که به درستی و به نیکی معرفی شده‌ای.
توام بود حدوث وجود تو با قِدم
بر خلق ابتدا تو و بی منتها تویی
هوش مصنوعی: وجود تو آغاز خلقت است و به واسطه توست که همه چیز شکل می‌گیرد؛ تو بی‌پایان و نامحدودی.
محکوم حکمت آمده حکم قدر مدام
کی بی رضای تست قضا چون رضا تویی
هوش مصنوعی: حکمت و سرنوشت همیشه بر اساس رضای تو در جریان است، زیرا تو خود، دلیل رضایت هستی. هیچ قضا و تقدیری بدون خواست و محبت تو اتفاق نمی‌افتد.
وافی به عهد خالق و کافی به امر خلق
قول الست و قابل$ قالوبلی تویی
هوش مصنوعی: این بیت درباره وفاداری به تعهدات الهی و پاسخگویی به خواسته‌های مخلوق صحبت می‌کند. در واقع، به مفهوم این اشاره دارد که فردی همواره به وعده‌های خود پایبند است و توانایی همسویی با نیازهای دیگران را دارد. همچنین، به رابطه‌ای عمیق و معنوی بین خدا و مخلوقان اشاره می‌کند که نشان‌دهنده پذیرش مسئولیت و پاسخگویی است.
مشکوة نور ارض و سمارا، زُجاجه ای
مصباح روشن شجر لا ولا تویی
هوش مصنوعی: نور زمین و آسمان مانند چراغی در شیشه‌ای است که روشنی درختی را می‌تاباند، و تو هستی که در آن نور حضور داری.
هم سبط مصطفایی و هم شبل مرتضی
هم نور چشم حضرت خیرالنّسا تویی
هوش مصنوعی: تو هم نسل پیامبر هستی و هم فرزند امام علی. تو روشنایی چشمان حضرت فاطمه هستی.
بر، دوّمین آل عبا، ثالثی به نام
خامس ز بعد خامس آل عبا تویی
هوش مصنوعی: در اینجا به یک شخصیت مهم از نسل اهل بیت اشاره شده است. پس از اشاره به دومین فرزند علی و فاطمه، یعنی حسن، و سومین فرزند، یعنی حسین، به شخصیتی دیگر از این نسل پرداخته می‌شود که به عنوان پنجمین اعضای این خانواده بزرگ و اصیل شناخته می‌شود. در واقع، بیانگر این است که تو در ادامه این نسل و دارای ویژگی‌های آن‌ها هستی.
فریادرس به هر غم و کافی به هر الم
حصن حصین عالم و کهف الوری تویی
هوش مصنوعی: تو پشتیبان هر اندوه و کافی برای هر درد و رنجی، دژ محکمی در این جهان و سایه‌بان بشر هستی.
والشّمس آیتی بود از روی انورت
توضیحش آنکه ترجمه ی والضّحی تویی
هوش مصنوعی: خورشید نشانه‌ای است از زیبایی تو، به طوری که می‌توان گفت ترجمه آیه "والضحی" تویی.
نبود عجب به شأن تو تنزیل هل اتی
قرآن تویی کتاب تویی هل اتی تویی
هوش مصنوعی: به هیچ وجه عجیب نیست که شأن تو با نزول قرآن برابر است. تو خود کتابی هستی که به یاد تو نازل شده است.
بحر کرم محیط همم قائد امم
عین عطا و منبع جود و سخا تویی
هوش مصنوعی: ای دریای بزرگی از سخاوت، که دور و بر خود را با کرم و عطا احاطه کرده‌ای، تو الگو و پیشوای مردم هستی، چشمه‌ای از بخشش و منبع جود و generosity.
شاهد به هر ضمیری و کافی به هر خطیر
وافی برای ترجمه ی قل کفی تویی
هوش مصنوعی: هر انسانی در دل خود زیبایی و عشق را می‌بیند و هر مشکلی را به کمک محبت و زیبایی حل می‌کند. در واقع، تو همان منبع و کمالی هستی که برای توصیف زیبایی موجود است.
باشد طفیل هستی تو خلق ماسوی
مقصود ز آفرینش ارض و سما تویی
هوش مصنوعی: تو دلیل وجود دیگر موجودات هستی و هدف از ایجاد زمین و آسمان هم تو هستی.
فخرم همین بس است که در نشأتین مرا
مولی تویی امام تویی پیشوا تویی
هوش مصنوعی: این برای من افتخار بزرگی است که در دو جهان، تو رهبر و امام من هستی.
لطف تو شد دلیل «وفایی» به سوی تو
حقا که در طریق هدی رهنما تویی
هوش مصنوعی: لطف و محبت تو سبب شده که وفاداری من به تو باشد. به راستی که در راه هدایت، تو راهنمای من هستی.
خواهد دو چیز از تو به دنیا و آخرت
بخشا به وی که مالک هر دو سرا تویی
هوش مصنوعی: دو چیز از تو می‌خواهد: یکی برای دنیا و دیگری برای آخرت. به او این چیزها را بده، چون تو مالک هر دو جهان هستی.
نعمت در این سرا و شفاعت در آن سرا
چون منعمّی و شافع روز جزا تویی
هوش مصنوعی: خوشبختی و رحمت در این دنیا و شفاعت در آن دنیا تنها به دست توست، زیرا تویی که نعمت‌ها را می‌دهی و در روز محشر میان بندگان شفاعت می‌کنی.
پیوسته دشمنان تو در رنج تا ابد
همواره دوستان تو در گنج تا تویی
هوش مصنوعی: همیشه دشمنان تو در درد و رنجند و دوستانت در خوشبختی، تا زمانی که تو در میان هستی.
این می کُشد مرا، که بدین شوکت و جلال
در ارض طوس بی کس و بی آشنا تویی
هوش مصنوعی: این موضوع باعث آزار من است که تو در این مقام و منزلت بزرگ در طوس، تنها و بدون کسی هستی.
وین می کشد مرا، که به صد رنج و صد بلا
در دست خصم کشته ی زهر جفا تویی
هوش مصنوعی: این نوشیدنی مرا به خود می‌کشاند، چرا که با وجود تمام دردها و سختی‌هایی که تحمل می‌کنم، تو که به دست دشمن کشته شده‌ای، سم جفا در دستانم هستی.
هرگز کسی غریب نبوده است همچو تو
بالله غریب و بی کس و بی اقربا تویی
هوش مصنوعی: هرگز کسی مانند تو تنها و بی‌کس نبوده است. تو واقعاً در این دنیا بی‌دوست و بی‌خویشاوندی.
نه مونسی نه دادرسی وقت احتضار
در غربت اوفتاده به رنج و بلا تویی
هوش مصنوعی: در زمان مرگ و در دوری از وطن، نه دوستی دارم و نه کسی هست که م به دادم برسد و تنها در رنج و سختی در این شرایط قرار دارم.
سوزم به حال بی کسی ات یا غریبی ات
یا، بی طبیبی ات که به غم مبتلا تویی
هوش مصنوعی: من به خاطر تنهایی و غریب بودن تو یا به خاطر بیماری و غم تو دلم می‌سوزد.