شمارهٔ ۲۸ - در مدح حضرت رضا (ع) و تقاضای صله
ای منبع فتوّت و ای معدن کرم
بادا، سلام حق به جناب تو دمبدم
وز من به قدر رحمت حق هر دمی سلام
بر آستان اقدست ای قاعد امم
یا پرتوی زنور جمالت به من بتاب
یا خانه ی وجود مرا ساز منهدم
آخر مگر، نیم متمسّک به حبل تو
یا نیستم به ذیل جناب تو معتصم
آخر مگر نه قصد تو کردم ز راه دور
یا محنت سفر نکشیدم به هر قدم
عمری مگر نه صرف نمودم به عشق تو
یا جان پی نثار تو ناوردم از عدم
اینها مگر نه جمله زفیض وجود تست
اتمم علیّ نعمتک ای سابغ النّعم
گر فی المثل خزاین عالم به من دهی
باشد به نزد جود تو یک قطره یی زیم
گیرم که من نه مادح شاهم ولی چه شد
آن لطف بی عوض که بود لازم کرم
گر، پرسدم کسی که ترا داد جایزه
لا، در جواب گویمش ای شاه یا، نعم
گر، از درم برانی با حالت پریش
روبر، درِ که آورم ای قبله ی امم
گر، برکنم دل از تو و بردارم از تو مهر
این مهر بر که افکنم این دل کجا برم
حاشا ز لطفت ای همه عالم ترا، غلام
کلاّ، ز جودت ای همه شاهان ترا، خدم
کز درگه امید تو امّیدوار تو
محروم و ناامید رود با هزار غم
یا زود کن عطا صله ی شعر بنده را
یا زود کش به دفتر اشعار من قلم
شمارهٔ ۲۷ - در منقبت حضرت رضا (ع) و اظهار اشتیاق زیارت آن بزرگوار: ای صبا سوی خراسان از نجف می کن گذارشمارهٔ ۲۹ - در مدح حضرت رضا (ع): ای خاک طوس چشم مرا، توتیا تویی
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای منبع فتوّت و ای معدن کرم
بادا، سلام حق به جناب تو دمبدم
هوش مصنوعی: ای سرچشمه جوانمردی و ای جایگاه بزرگی و سخاوت، سلام خدا همیشه بر تو باد.
وز من به قدر رحمت حق هر دمی سلام
بر آستان اقدست ای قاعد امم
هوش مصنوعی: به اندازه رحمت خدا، هر لحظه سلامی بر درگاه قدس تو میفرستم، ای رهبر ملتها.
یا پرتوی زنور جمالت به من بتاب
یا خانه ی وجود مرا ساز منهدم
هوش مصنوعی: یا نور زیباییات به من بتابد یا اینکه وجودم را نابود کن.
آخر مگر، نیم متمسّک به حبل تو
یا نیستم به ذیل جناب تو معتصم
هوش مصنوعی: آیا من به راستی به ریسمان تو چنگ زدهام یا نه، آیا من به دامن کرامت تو پناه آوردهام؟
آخر مگر نه قصد تو کردم ز راه دور
یا محنت سفر نکشیدم به هر قدم
هوش مصنوعی: آیا من به خاطر تو از راه دور نیامدم و در هر قدم درد سفر را نکشیدم؟
عمری مگر نه صرف نمودم به عشق تو
یا جان پی نثار تو ناوردم از عدم
هوش مصنوعی: آیا من عمری را صرف عشق تو نکردم یا جانم را برای تو فدای نکردم؟
اینها مگر نه جمله زفیض وجود تست
اتمم علیّ نعمتک ای سابغ النّعم
هوش مصنوعی: اینها مگر همه حاصل رحمت وجود تو نیستند؟ تو ای کسی که نعمتهای بیپایانت تمام و کامل است.
گر فی المثل خزاین عالم به من دهی
باشد به نزد جود تو یک قطره یی زیم
هوش مصنوعی: اگر تمام ثروتهای جهان را به من بدهی، در برابر بخشش تو، برای من تنها یک قطره خواهد بود.
گیرم که من نه مادح شاهم ولی چه شد
آن لطف بی عوض که بود لازم کرم
هوش مصنوعی: فرض میکنم که من مداح پادشاه نیستم، اما چه اتفاقی افتاد که آن لطف بیدریغ که همیشه از کرم و بزرگواری انتظار میرفت، از بین رفت؟
گر، پرسدم کسی که ترا داد جایزه
لا، در جواب گویمش ای شاه یا، نعم
هوش مصنوعی: اگر از کسی بپرسم که چه کسی به تو جایزه داد، در پاسخ میگویم: ای پادشاه، به راستی.
گر، از درم برانی با حالت پریش
روبر، درِ که آورم ای قبله ی امم
هوش مصنوعی: اگر با چهرهای پریشان و سردرگم مرا از خود برانی، به کدام در میتوانم بیایم ای رهبر و پیشوای من؟
گر، برکنم دل از تو و بردارم از تو مهر
این مهر بر که افکنم این دل کجا برم
هوش مصنوعی: اگر بخواهم عشق و علاقهام را از تو کنار بگذارم و دلم را از تو جدا کنم، این دل و عشق را به کجا ببرم؟
حاشا ز لطفت ای همه عالم ترا، غلام
کلاّ، ز جودت ای همه شاهان ترا، خدم
هوش مصنوعی: ای همه موجودات، من هرگز از لطف تو که بینهایت است، غافل نخواهم شد. ای برترین شاهان، من بنده و نوکر سخاوت تو هستم.
کز درگه امید تو امّیدوار تو
محروم و ناامید رود با هزار غم
هوش مصنوعی: از آستانه ی امید تو، من امید دارم، اما کسانی که غیر از من به تو مراجعه میکنند، با هزاران غم و ناامیدی از تو دور میشوند.
یا زود کن عطا صله ی شعر بنده را
یا زود کش به دفتر اشعار من قلم
هوش مصنوعی: ای کاش زودتر لطفی در حق شعر من کنی، یا هرچه زودتر قلم را بردار و نوشتههای من را بخوانی.