شمارهٔ ۱۳ - تجدید مطلع
چون در آید حیدر کرّار، اندر کار زار
آن زمان معلوم گردد قدرت پروردگار
دشمنش از خوف رو آرد، به اصلاب از رحم
بر سبیل قهقرا، سوی عدم سازد فرار
بلکه آنسوتر گریزد از عدم صد ساله ره
زانکه می داند عدم را اوست صاحب اختیار
هادی بُختی بختش گر بخواهد از عدم
می کشاند صد چو این عالم قطار اندر قطار
ای که مهرت دوستان را، معنی نعم المأب
ای که قهرت دشمنان را، آیت بئس القرار
جان فدای لعل جان بخشت که گفتی حاضرم
بر سر هر مؤمن و کافر، به وقت احتضار
شوق دیدار تو شیرین ساخت تلخی های مرگ
ز انتظار مرگ ما مُردیم اینک زنده زار
در حیات و در ممات و برزخ و حشر و صراط
هرکجا باشد، به دیدار توایم امّیدوار
تا همی دانند آذر ماه را، بعد از ابان
تا همی گویند آید از پس نیسان ایار
باغ عمر دشمنانت را نباشد جز خزان
راغ عیش دوستانت را نباشد جز بهار
شمارهٔ ۱۲ - در مدح شیر کردگار حیدر کرّار علی (ع): چون ز تأثیر حمل تر، شد دماغ روزگارشمارهٔ ۱۴ - در مدح امیرمؤمنان علی علیه السلام: چه شود، زراه وفا اگر
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون در آید حیدر کرّار، اندر کار زار
آن زمان معلوم گردد قدرت پروردگار
هوش مصنوعی: وقتی حیدر کرّار وارد میدان نبرد میشود، در آن لحظه قدرت خداوند به وضوح نمایان میشود.
دشمنش از خوف رو آرد، به اصلاب از رحم
بر سبیل قهقرا، سوی عدم سازد فرار
هوش مصنوعی: دشمن او از ترس، به جای اینکه به جلو بیاید، به عقب فرار میکند و به حالت عدم میرسد.
بلکه آنسوتر گریزد از عدم صد ساله ره
زانکه می داند عدم را اوست صاحب اختیار
هوش مصنوعی: او به سوی آن سوی دیگر فرار میکند؛ چرا که از عدمی که صد سال به طول انجامیده، گریزان است، زیرا خوب میداند که عدم، کسی است که بر آن اختیار دارد.
هادی بُختی بختش گر بخواهد از عدم
می کشاند صد چو این عالم قطار اندر قطار
هوش مصنوعی: راهنمای بخت، اگر بخواهد، میتواند از هیچ چیز، صدها جهان مانند این را یکی پس از دیگری بیاورد.
ای که مهرت دوستان را، معنی نعم المأب
ای که قهرت دشمنان را، آیت بئس القرار
هوش مصنوعی: ای کسی که محبت تو برای دوستانت، نشانهای از بهترین سرنوشت و منزلگاه خوب است و خشم تو بر دشمنان، نشانگر بدترین سرنوشت و جایگاه ناپسند است.
جان فدای لعل جان بخشت که گفتی حاضرم
بر سر هر مؤمن و کافر، به وقت احتضار
هوش مصنوعی: جانی فدای زیبایی و لطفی که تو به من هدیه کردی، چون گفتی که در لحظههای آخر زندگی، برای هر مؤمن و کافری حاضر هستی.
شوق دیدار تو شیرین ساخت تلخی های مرگ
ز انتظار مرگ ما مُردیم اینک زنده زار
هوش مصنوعی: عشق و желание دیدار تو، تلخیهای مرگ را برای ما شیرین کرد. از شدت انتظار برای مرگ، ما به نوعی مرده بودیم، اما اکنون بهطور زنده و با احساسات زندهام.
در حیات و در ممات و برزخ و حشر و صراط
هرکجا باشد، به دیدار توایم امّیدوار
هوش مصنوعی: در زندگی و مرگ و عالم برزخ و روز قیامت و در مسیر صراط، هر جا که باشیم، امیدواریم که تو را ملاقات کنیم.
تا همی دانند آذر ماه را، بعد از ابان
تا همی گویند آید از پس نیسان ایار
هوش مصنوعی: تا زمانی که مردم آذرماه را میشناسند، گفته میشود که بعد از آبان، ایار (ماه بعدی) به دنبال نیسان (ماه قبل) میآید.
باغ عمر دشمنانت را نباشد جز خزان
راغ عیش دوستانت را نباشد جز بهار
هوش مصنوعی: زندگی دشمنانت همیشه با ناامیدی و سردی همراه است، در حالی که زندگی دوستانت پر از شادی و خوشی خواهد بود.