گنجور

شمارهٔ ۹

تا که ابروی ترا، با مژگان ساخته‌اند
بهر صید دل ما تیر و کمان ساخته‌اند
خال هندوی ترا، آفت دل‌ها کردند
چشم جادوی تو غارتگر جان ساخته‌اند
نیست گر نقطهٔ موهوم به جز، وهم و خیال
دهن تنگ ترا، بی‌شک از آن ساخته‌اند
چون که دیدم قد و بالای ترا، دانستم
آفت جان و دل پیر و جوان ساخته‌اند
به علاج دل بیمار من آن روز نُخست
خال چون خرفه و عنّاب لبان ساخته‌اند
قدّ دلجوی تو چون سرو روانی ماند
کاندر آن سرو روان روح روان ساخته‌اند
روی زیبای ترا، آیینهٔ جان کردند
وندر آن مردم چشمم نگران ساخته‌اند
نظم شیرین «وفایی» به گهر، می‌ماند
مگرش از لب و دندان بتان ساخته‌اند
بلکه چون در صفت گوهر پاک تو بود
می‌توان گفتنش از جوهرِ جان ساخته‌اند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا که ابروی ترا، با مژگان ساخته‌اند
بهر صید دل ما تیر و کمان ساخته‌اند
هوش مصنوعی: با ابروهای تو که به زیبایی با مژه‌هایت طراحی شده، دل ما به دست آمده است؛ انگار برای شکار دل‌های ما، تیر و کمان ساخته‌اند.
خال هندوی ترا، آفت دل‌ها کردند
چشم جادوی تو غارتگر جان ساخته‌اند
هوش مصنوعی: خال زیبای تو دل‌ها را به آتش می‌کشد و چشم جادویی‌ات جان‌ها را می‌رباید.
نیست گر نقطهٔ موهوم به جز، وهم و خیال
دهن تنگ ترا، بی‌شک از آن ساخته‌اند
هوش مصنوعی: اگر به‌جز خیال و توهم چیزی وجود ندارد، پس حتماً این محدودیت و تنگ‌نظری که در تو هست، از خود تو ساخته شده است.
چون که دیدم قد و بالای ترا، دانستم
آفت جان و دل پیر و جوان ساخته‌اند
هوش مصنوعی: وقتی قد و قامت تو را دیدم، فهمیدم که چهره‌ات باعث شده است که هم جوانان و هم پیران به تو دلبسته شوند و به نوعی برایشان دردسر ایجاد کند.
به علاج دل بیمار من آن روز نُخست
خال چون خرفه و عنّاب لبان ساخته‌اند
هوش مصنوعی: در نخستین روزی که به فکر درمان دل بیمارم بودند، لبانی شبیه به خرفه و عناب ساخته‌اند.
قدّ دلجوی تو چون سرو روانی ماند
کاندر آن سرو روان روح روان ساخته‌اند
هوش مصنوعی: قد و قامت دلنشین تو همچون سرو زنده و چابک است و در میان این سرو زنده، روح زندگی و شادابی وجود دارد.
روی زیبای ترا، آیینهٔ جان کردند
وندر آن مردم چشمم نگران ساخته‌اند
هوش مصنوعی: زیبایی تو چنان در دل و جان من جای دارد که مانند آیینه‌ای از عشق و محبت به تو، نگاه من همیشه به تو معطوف شده است و مردم نیز در این میان، تماشای این عشق را برای من دشوار کرده‌اند.
نظم شیرین «وفایی» به گهر، می‌ماند
مگرش از لب و دندان بتان ساخته‌اند
هوش مصنوعی: نظم زیبا و دلنشین وفایی همچون جواهری گرانبهاست، اما این اثر هنری فقط در صورتی درخشان می‌ماند که از لب‌ها و دندان‌های دلبرانه ساخته شده باشد.
بلکه چون در صفت گوهر پاک تو بود
می‌توان گفتنش از جوهرِ جان ساخته‌اند
هوش مصنوعی: چون تو از جوهر پاک و باارزش هستی، می‌توان گفت که صحبت درباره‌ات از ذات جان نشأت گرفته است.