شمارهٔ ۷۱ - دقیقه، دقیقه
غمت شود به دل من فزون، دقیقه دقیقه
دلم ز هجر شود پر ز خون، دقیقه دقیقه
هر آنچه خون به دلم شد ز اشتیاق جمالت
شد از دو دیدهٔ زارم برون، دقیقه دقیقه
هر آن دلی که به دام کمند زلف تو افتد
ز غم، فتد به سر او جنون دقیقه دقیقه
هلاک میشدم از تیر ناز او، به نگاهی
اگر لب تو نمیشد مصون، دقیقه دقیقه
چه فتنهایست به چشم سیاهکار تو، ای مه؟
به یک نظر، کند عالم فسون، دقیقه دقیقه
که را شهید نمودی به رهگذار، که ریزد
ز تیغ ناز تو پیوسته خون، دقیقه دقیقه
ز ضرب تیشهٔ فرهاد و تیر غمزهٔ شیرین
هنوز ناله کشد بیستون، دقیقه دقیقه
پس از حکایت مجنون ز عشق و از غم لیلی
کسی ندیده چو من تا کنون دقیقه دقیقه
ز کلک نغز صبوحی شکر ز خامه بریزد
ز وصف آن لب یاقوتگون، دقیقه دقیقه
شمارهٔ ۷۰ - گره مار به مار: به اختیار زدم دل به زلف یار، گرهشمارهٔ ۷۲ - زلف و شانه: بر جان، شرار عشقت، خوش میکشد زبانه
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غمت شود به دل من فزون، دقیقه دقیقه
دلم ز هجر شود پر ز خون، دقیقه دقیقه
هوش مصنوعی: غم تو در دل من زیاد شده است، و هر لحظه دلم از فراق تو پر از خون میشود.
هر آنچه خون به دلم شد ز اشتیاق جمالت
شد از دو دیدهٔ زارم برون، دقیقه دقیقه
هوش مصنوعی: هر چیزی که به خاطر شوق دیدن زیباییات در دل من چنگ انداخت، از چشمان غمگینم به بیرون میریزد، به اندازه لحظه لحظه.
هر آن دلی که به دام کمند زلف تو افتد
ز غم، فتد به سر او جنون دقیقه دقیقه
هوش مصنوعی: هر دلی که به دام زلف تو گرفتار شود، به خاطر غمی که دارد، به جنون دچار میشود و این جنون هر لحظه بیشتر میشود.
هلاک میشدم از تیر ناز او، به نگاهی
اگر لب تو نمیشد مصون، دقیقه دقیقه
هوش مصنوعی: من به خاطر تیر ناز او به شدت در خطر بودم، اما اگر لب تو در امن و امان نمیبود، هر لحظه ممکن بود هلاک شوم.
چه فتنهایست به چشم سیاهکار تو، ای مه؟
به یک نظر، کند عالم فسون، دقیقه دقیقه
هوش مصنوعی: چشمان سیاه و جذاب تو چقدر آشوب ایجاد میکند، ای ماه! فقط با یک نگاه تو، جهانی را تحت تاثیر قرار میدهد و در هر لحظه جادو میکند.
که را شهید نمودی به رهگذار، که ریزد
ز تیغ ناز تو پیوسته خون، دقیقه دقیقه
هوش مصنوعی: این شعر به بیان فشاری که عشق و زیبایی با خود به همراه دارند، میپردازد. شاعر در این بیت از معشوق خود میپرسد که چه کسی را به خاطر زیبایی و جذابیتش به خاک و خون کشانده است. به این شکل، او اشاره میکند که تیغ ناز و لطافت محبوبش چقدر قدرتمند است و چگونه عشق میتواند در قلبها تاثیر بگذارد و احساساتی عمیق را به وجود آورد. خونریزی که در اینجا به آن اشاره شده، نمادی از درد و رنجی است که عاشق به خاطر عشق خود متحمل میشود.
ز ضرب تیشهٔ فرهاد و تیر غمزهٔ شیرین
هنوز ناله کشد بیستون، دقیقه دقیقه
هوش مصنوعی: از ضربههای تیشهٔ فرهاد و تیر نگاه شیرین، هنوز بیستون ناله میزند، دقیقه به دقیقه.
پس از حکایت مجنون ز عشق و از غم لیلی
کسی ندیده چو من تا کنون دقیقه دقیقه
هوش مصنوعی: کسی تا به حال مثل من، ساعت به ساعت و لحظه به لحظه، از عشق مجنون و غم لیلی چیزی ندیده است.
ز کلک نغز صبوحی شکر ز خامه بریزد
ز وصف آن لب یاقوتگون، دقیقه دقیقه
هوش مصنوعی: در صبحی زیبا و دلنواز، هر قطره از شکر به زیبایی از قلم میچکد و توصیف لبان سرخ و یاقوتی را روایت میکند.