گنجور

شمارهٔ ۷۰ - گره مار به مار

به اختیار زدم دل به زلف یار، گره
به کار خویش، فکندم به اختیار، گره
شمارهٔ گره زلف خود، به سبحه مکن
که صد گره چه کند در بر هزار گره
گره مزن سر زلف دو تا به یکدیگر
که هیچکس نزند ما ر را به مار، گره
ز ابروی عرق آلوده‌ات گره بگشا
که خورده بر دم شمشیر آبدار، گره
به سایهٔ مژه ام پا منه، که می‌ترسم
خدا نکرده خورد برگ گل به خار، گره
گره زدی سر زلف و، دلم ز ناله فتاد
فتد ز نغمه، چو افتد به سیم تار، گره
بسی دهان تو تنگ است در سخن گوئی
که در لبان تو، مو می‌خورد هزار گره
بسی به کار صبوحی گره زده زلفت
چو مفلسی زده بر سیم خوش عیار، گره

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به اختیار زدم دل به زلف یار، گره
به کار خویش، فکندم به اختیار، گره
هوش مصنوعی: دل خود را به دست زلف معشوق سپردم و تمام مشکلات و سختی‌ها را به او واگذار کردم.
شمارهٔ گره زلف خود، به سبحه مکن
که صد گره چه کند در بر هزار گره
هوش مصنوعی: به زلف خود زیاد پرداخته نشو، چرا که اگر صد گره هم باز کنی، در برابر هزار گره دیگر چه فایده‌ای دارد؟
گره مزن سر زلف دو تا به یکدیگر
که هیچکس نزند ما ر را به مار، گره
هوش مصنوعی: موهای دو طرف را به هم گره نزن، زیرا هیچ‌کس ما را به مار نمی‌چسباند.
ز ابروی عرق آلوده‌ات گره بگشا
که خورده بر دم شمشیر آبدار، گره
هوش مصنوعی: از ابروی تو که تحت تأثیر عرق قرار گرفته، گره‌ای را باز کن، زیرا که این گره بر دم شمشیر آبدار افتاده است.
به سایهٔ مژه ام پا منه، که می‌ترسم
خدا نکرده خورد برگ گل به خار، گره
هوش مصنوعی: به گوشهٔ چشم من نزدیک نشو، چون می‌ترسم که اگر برگ گل به خار برخورد کند، مشکلاتی پیش بیاید.
گره زدی سر زلف و، دلم ز ناله فتاد
فتد ز نغمه، چو افتد به سیم تار، گره
هوش مصنوعی: موهای تو را به هم گره زده‌ام و قلبم از ناله‌ام به تنگ آمده است. وقتی نغمه‌ام به سیم تار می‌افتد، این گره باز می‌شود.
بسی دهان تو تنگ است در سخن گوئی
که در لبان تو، مو می‌خورد هزار گره
هوش مصنوعی: سخن گفتن تو به اندازه کافی گشاده نیست، زیرا لب‌های تو به قدری به هم فشرده‌اند که مثل هزار گره در هم پیچیده‌اند.
بسی به کار صبوحی گره زده زلفت
چو مفلسی زده بر سیم خوش عیار، گره
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد در صبح زود در تلاشند تا زلف زیبا و پیچیده تو را به آرامی باز کنند، همان‌گونه که فردی بی‌پول و بی‌چاره سعی می‌کند تا به دنیای زیبا و مرفه نزدیک شود.