شمارهٔ ۷ - جستجو
چه خونبها به از این کشتگان کوی تو را
که بنگرند به محشر، دوباره روی تو را
تمام، گمشدگان ره توئیم و کنیم
به هر طریق که باشیم، جستجوی تو را
دم مسیح که گویند روح پرور بود
یقینم آنکه به لب داشت گفتگوی تو را
ز غصه، چون پر کاهی شود ز قصهٔ من
اگر به کوه دهم شرح، آرزوی تو را
سبو کشان محبّت کشند دوش به دوش
اگر گناه دو عالم بود سبوی تو را
به خود مناز و مخند اینقدر به گریه من
که آب چشم من، افزوده آبروی تو را
ز آب دیده صبوحی وضو مساز که خون
مضاف باشد و باطل کند وضوی تو را
شمارهٔ ۶ - تبّری: تا پریشان به رُخ آن زلف سمنساست تو راشمارهٔ ۸ - بیداری ما: نیست او را سر موئی سر سودائی ما
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
1392/04/11 16:07
امین کیخا
مضاف اصطلاح فقهی است برای اب
1401/01/07 12:04
مجتبی
وزن شعر "مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن" می باشد.