شمارهٔ ۵۷ - جام جهان بین
وقت آن شد که سر خویش، من از غم شکنم
آهی از دل کشم و حلقهٔ ماتم شکنم
گر مراد دل من را ندهد این گردون
همه اوضاع جهان، یکسره در هم شکنم
باده از کاس سفالین خورم و از مستی
به یقین جام جهان بین به سر جم شکنم
گر شود رام دمی ساقی و می گیرم از او
ترک عقبی کنم و توبه دمادم شکنم
شرحی از یوسف گمگشته خود گر بدهم
شهرت گریه یعقوب، مسلّم شکنم
سر شوریدهٔ خود، گر بنهم بر زانو
صبر ایّوب، از این شهره به عالم شکنم
بارها یار بدیدم به صبوحی میگفت
عزم دارم که ز هجرم قدت از غم شکنم
شمارهٔ ۵۶ - هله: صبر در عشق تو جانا هله تا چند کنمشمارهٔ ۵۸ - پرده های راز: دو چشم مست تو، خوش میکشند ناز از هم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
وقت آن شد که سر خویش، من از غم شکنم
آهی از دل کشم و حلقهٔ ماتم شکنم
هوش مصنوعی: زمان آن رسیده که از غم و اندوه خود رها شوم، باید با یک آه عمیق از دل، نگرانیم را خاموش کنم و غم و ناراحتی را پشت سر بگذارم.
گر مراد دل من را ندهد این گردون
همه اوضاع جهان، یکسره در هم شکنم
هوش مصنوعی: اگر این دنیا خواستههای قلب من را برآورده نکند، همه چیز را در هم میریزم و نابود میکنم.
باده از کاس سفالین خورم و از مستی
به یقین جام جهان بین به سر جم شکنم
هوش مصنوعی: من از کاسهای سفالی شرابی مینوشم و از سر مستی، به یقین، جامی که جهان را به من نشان میدهد، به دست جمشید میشکنم.
گر شود رام دمی ساقی و می گیرم از او
ترک عقبی کنم و توبه دمادم شکنم
هوش مصنوعی: اگر لحظهای ساقی آرام شود و می از او بگیرم، دیگر به گذشتهام فکر نمیکنم و پیوسته به توبهام پشت پا میزنم.
شرحی از یوسف گمگشته خود گر بدهم
شهرت گریه یعقوب، مسلّم شکنم
هوش مصنوعی: اگر بخواهم داستان یوسف گم شده را بازگو کنم، به یقین اشکهای یعقوب را میشکنم و شهرتش را تحت تأثیر قرار میدهم.
سر شوریدهٔ خود، گر بنهم بر زانو
صبر ایّوب، از این شهره به عالم شکنم
هوش مصنوعی: اگر سر و دل آشفتهام را بر زانو بگذارم و صبر ایوب را به خرج دهم، از این درد و رنج که در این دنیا دارم، به طرز شدیدی ناله میزنم و شکایت میکنم.
بارها یار بدیدم به صبوحی میگفت
عزم دارم که ز هجرم قدت از غم شکنم
هوش مصنوعی: بارها در صبحگاهی یارم را دیدم که میگفت تصمیم دارم از درد جداییام رهایی یابم.
حاشیه ها
1396/03/03 11:06
دکتر محسن
بحر رمل مثمن مخبون محذوف
یکی از شاهکارهای بسیار زییا
از اشعاریه که آرامشی توام با هیجان میده
بسیارزیبا