گنجور

شمارهٔ ۵۶ - هله

صبر در عشق تو جانا هله تا چند کنم
من که مردم ز غمت حوصله تا چند کنم
تا سر زلف پریشان تو دیدم گفتم
از پریشانی خاطر گله تا چند کنم
روزگاریست که با زلف تو در کشمکشم
پنجه در پنجهٔ یک سلسله تا چند کنم
بامیدی که بیفتم عقب محمل دوست
جای در جلد سگ قافله تا چند کنم
گاه قربانی جانست بتقصیر نگاه
بطواف حرمت هروله تا چند کنم
بعد از این بایدم از سر، بره عشق شتافت
سعی با پای پر از آبله تا چند کنم
مُفتی از حرمت می گفت من از حکمت وی
بحث با جاهل این مسأله تا چند کنم
من که هنگام فریضه سگم اندر بغل است
بی‌خود از بهر ریا نافله تا چند کنم
جانش آمد به لب و باز صبوحی می‌گفت
صبر در عشق تو جانا هله تا چند کنم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صبر در عشق تو جانا هله تا چند کنم
من که مردم ز غمت حوصله تا چند کنم
هوش مصنوعی: ای محبوب، من چقدر باید در عشق تو صبر کنم؟ که من به خاطر غم تو جانم به لب رسیده و دیگر نمی‌توانم تحمل کنم.
تا سر زلف پریشان تو دیدم گفتم
از پریشانی خاطر گله تا چند کنم
هوش مصنوعی: زمانی که زلف‌های پریشان تو را دیدم، از خودم پرسیدم تا کی باید از پریشانی خاطر و دلشکستگی شکایت کنم؟
روزگاریست که با زلف تو در کشمکشم
پنجه در پنجهٔ یک سلسله تا چند کنم
هوش مصنوعی: زمانی است که من در حال جنگ و جدل با زلف تو هستم. می‌خواهم با تو درگیر شوم و در این نبرد، چندین موضوع را بررسی کنم.
بامیدی که بیفتم عقب محمل دوست
جای در جلد سگ قافله تا چند کنم
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس اضطراب و ناامیدی است. شاعر از امید به عقب ماندن از کاروان عشق و دوست سخن می‌گوید و در عین حال نگران این است که همچنان در برابر مشکلات و چالش‌ها چه کند. او به وضوح احساس می‌کند که حتی اگر به وضعیتی پایین‌تر از آنچه شایسته است برسد، باز هم باید با آن کنار بیاید و به جستجوی دوست ادامه دهد.
گاه قربانی جانست بتقصیر نگاه
بطواف حرمت هروله تا چند کنم
هوش مصنوعی: گاهی جانم را فدای نگاه می‌کنم، تا چند بار باید در گرداگرد حرمت تو بچرخم و شتابان حرکت کنم؟
بعد از این بایدم از سر، بره عشق شتافت
سعی با پای پر از آبله تا چند کنم
هوش مصنوعی: پس از این باید با شور و عشق دوباره تلاش کنم و با قدم‌های پر از زخم و آزار پیش بروم، تا چه زمانی این وضعیت را تحمل کنم.
مُفتی از حرمت می گفت من از حکمت وی
بحث با جاهل این مسأله تا چند کنم
هوش مصنوعی: شخصی که در امور دینی و حلال و حرام علم دارد، صحبت از احترام و حرمت می‌کند، اما من باید با فردی که نادان است درباره‌ی این موضوع بحث کنم. این کار تا کی ممکن است؟
من که هنگام فریضه سگم اندر بغل است
بی‌خود از بهر ریا نافله تا چند کنم
هوش مصنوعی: من که در وقت نماز، سگم را در آغوش گرفته‌ام، چرا باید برای ریا و نمایش عبادت نفل انجام دهم؟
جانش آمد به لب و باز صبوحی می‌گفت
صبر در عشق تو جانا هله تا چند کنم
هوش مصنوعی: جانم به لب رسیده و دوباره در حال نوشیدن شراب هستم. ای عشقِ من، بگو که تا کی باید تحمل کنم؟

حاشیه ها

1395/03/27 16:05
مرتضی

منطور از «من که هنگام فریضه سگم اندر بغل است» چیست؟

1399/03/14 02:06
علی

منظور اینه که من در هنگام عبادت هم شرایط ظاهری رو رعایت نمیکنم. چون سگ نجس هست و مثلا در هنگام عبادت هم نجسی کتارم هست .بعد مصرع بعد میگه چرا واسه ریا بیام نافله بخونم

1399/07/25 15:09
محمد

احتمالا منظور اینه که وقت نماز سگ نفس که از هر نجاستی پست تر هست درونم هست یا شیطان یا کافر درون (که اکثر آدمها از این دشمن و نجاست و کافر درونی غافل هستن وبیرون دنبالش میگردن)و به خاطر طاعت امر الهی مجبورم با این وضعیتم انجام بدم،
چرا بیام نافله انجام بدم با نفس سگ که همه جا همراهمه ودر هر کاری خودشو شریک میکنه و مستحب رو تبدیل به گناه میکنه.
تا عبادت هنوز راه خیلی خیلی درازی مونده آدمهای عادی حتی نمیتونن درک کنن عبادت یعنی چه...

1402/06/07 19:09
یگانه

منظور در مصراع اول "هله تا چند کنم" چیست؟