شمارهٔ ۵۵ - شاطر عشق
من اگر رندم و قلّاشم، اگر درویشم
هر چه ام، عاشق رخسار تو کافر کیشم
دست کوتاه از آن زلف درازت نکشم
گر زند عقرب جرّاره، هزاران نیشم
خواهمت تا که شبی تنگ در آغوش کشم
چه غمم گر خطری صبح درآید پیشم
دشت، آراسته از لاله رخان، دوش به دوش
من بیچاره گرفتار خیال خویشم
دل ز عشق رخت ای دوست، کجا برگیرم
برود عمر عزیز ار به سر تشویشم
من، همان شاطر عشقم که به تو شرط کنم
گر کشم دست ز دامان تو، نادرویشم
شمارهٔ ۵۴ - سرخوشم: خوش میکشد به سوی تو این عشق سرکشمشمارهٔ ۵۶ - هله: صبر در عشق تو جانا هله تا چند کنم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من اگر رندم و قلّاشم، اگر درویشم
هر چه ام، عاشق رخسار تو کافر کیشم
هوش مصنوعی: اگر من آدمی بیپروا و بیاعتنا هستم و یا اگر رَندی و فقر را به دوش میکشم، هرچه که باشم، به عشق چهرهی تو، تبدیل به کافر میشوم.
دست کوتاه از آن زلف درازت نکشم
گر زند عقرب جرّاره، هزاران نیشم
هوش مصنوعی: اگرچه گرفتار درد و رنج هستم و ممکن است آسیب ببینم، اما دستم را از آن موی زیبا کوتاه نخواهم کرد و به هیچ دلیلی از آن دور نمیشوم.
خواهمت تا که شبی تنگ در آغوش کشم
چه غمم گر خطری صبح درآید پیشم
هوش مصنوعی: دوست دارم تو را به مدت یک شب در آغوش بگیرم، و چه اهمیتی دارد اگر صبح خطر یا مشکلی برایم پیش بیاید.
دشت، آراسته از لاله رخان، دوش به دوش
من بیچاره گرفتار خیال خویشم
هوش مصنوعی: دشت پر از لالههایی زیباست و من، این انسان غمگین، درگیر خیالات و افکار خودم هستم.
دل ز عشق رخت ای دوست، کجا برگیرم
برود عمر عزیز ار به سر تشویشم
هوش مصنوعی: ای دوست، قلبم از عشق به تو پر شده است، کجا میتوانم این دل را بگذارم؟ اگر عمر گرانقدر من به خاطر این دلپریشی به سر برسد، چه کنم؟
من، همان شاطر عشقم که به تو شرط کنم
گر کشم دست ز دامان تو، نادرویشم
هوش مصنوعی: من همان خدمتگزار عشق تو هستم که اگر از تو دست بکشم، در حقیقت خودم را بدبخت کردهام.
حاشیه ها
1393/11/01 14:02
مجتبی خراسانی
جناب صبوحی بسیار خوش قریحه هستند