گنجور

شمارهٔ ۵۴ - سرخوشم

خوش می‌کشد به سوی تو این عشق سرکشم
گر از جفا رقیب نسازد مشوّشم
گه خال دانه می‌کشدم گه کمند زلف
چون صید ناتوان ز جفا در کشاکشم
از آب چشم و آتش دل بی تو هر زمان
گاهی در آب غوطه ور و گه در آتشم
گر صد رهم رقیب کشد از جفا هنوز
من با امید وصل تو با باده سرخوشم
از سیل اشک و نالهٔ غم آه دردناک
سوزد درون و چهرهٔ از خون منقّشم
نبود متاع دیگرم اندر دیار عشق
ای وای اگر مدد نکند بخت سرکشم
جانا به وری و موی عزیزت که در جهان
یکدم خیال روی تو نبود فرامشم
گفتم که ناخوشم ز غم هجر و انتظار
گفتا خموش باش صبوحی که من خوشم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوش می‌کشد به سوی تو این عشق سرکشم
گر از جفا رقیب نسازد مشوّشم
هوش مصنوعی: عشق من به سوی تو به خوبی پیش می‌رود، تنها اگر رقیب با بدی‌هایش مزاحمتی ایجاد نکند.
گه خال دانه می‌کشدم گه کمند زلف
چون صید ناتوان ز جفا در کشاکشم
هوش مصنوعی: گاهی با زیبایی‌ها و نقوش دلربا شاخ گل را می‌چینم و گاهی با فتنه و جاذبه زلف‌هایم چون شکار ضعیفی در دل عذاب و رنج گرفتار می‌شوم.
از آب چشم و آتش دل بی تو هر زمان
گاهی در آب غوطه ور و گه در آتشم
هوش مصنوعی: بی تو هر لحظه یا در اشک می‌غلتیدم یا در آتش دل خود می‌سوزم.
گر صد رهم رقیب کشد از جفا هنوز
من با امید وصل تو با باده سرخوشم
هوش مصنوعی: اگرچه صد نفر از راه حسادت و بدی می‌خواهند مانع من شوند، اما من هنوز با امید به وصال تو، با نوشیدنی خوشحال و سرزنده هستم.
از سیل اشک و نالهٔ غم آه دردناک
سوزد درون و چهرهٔ از خون منقّشم
هوش مصنوعی: از شدت غم و گریه، دل و چهره‌ام به شدت می‌سوزد و زخم‌های من به وضوح نمایان است.
نبود متاع دیگرم اندر دیار عشق
ای وای اگر مدد نکند بخت سرکشم
هوش مصنوعی: در دیار عشق، چیزی دیگر برای من وجود ندارد و افسوس که اگر بخت و اقبال یاری نکند، به چه حال و روزی می‌افتم.
جانا به وری و موی عزیزت که در جهان
یکدم خیال روی تو نبود فرامشم
هوش مصنوعی: عزیزم، به خاطر موهای دلنوازت، در این جهان هیچ لحظه‌ای از خیال چهره‌ات غافل نبوده‌ام.
گفتم که ناخوشم ز غم هجر و انتظار
گفتا خموش باش صبوحی که من خوشم
هوش مصنوعی: گفتم که از غم جدایی و انتظار حال خوشی ندارم، او گفت: ساکت باش، من در حال نوشیدن هستم و حال خوبی دارم.

حاشیه ها

1392/02/24 15:04
رضا میرزازاده

در یک بیت مانده به آخر "جانا به روی و موی " درست است

1393/11/01 14:02
مجتبی خراسانی

به گمانم شاعر اثار دیگری هم داشته باشد.لطفا اگر مطلع هستین بیان بفرمایید