گنجور

شمارهٔ ۵۳ - پریدن از آشیانه

ترنج غبغب آن یوسف عزیز چو دیدم
چنان شدم که به جای ترنج، دست بریدم
ز قهر تیغ کشیدی، به سوی من بدویدی
ز من تو سر ببریدی، من از تو دل نبریدم
نشست یار به محفل، گذشت قافله غافل
که هر چه من بدویدم، به گرد او نرسیدم
مپرس حالت مجنون ز سایه پرور شهری
ز من بپرس که با سر، به کوی دوست دویدم
مرا هوای پریدن نبود از پی طوبی
بهشت روی تو دیدم، از آشیانه پریدم
توئی که سوختی‌م از فراق و رحم نکردی
منم که سوختم و ساختم، نفس نکشیدم
رموز غیب که یزدان بجبرئیل نگفتی
من از گدای در کوی می فروش شنیدم
هر آنچه تخم طرب کاشتم به مزرعهٔ دل
ز بخت بد چو صبوحی گیاه غم درویدم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ترنج غبغب آن یوسف عزیز چو دیدم
چنان شدم که به جای ترنج، دست بریدم
هوش مصنوعی: وقتی که آن یوسف عزیز را دیدم و خوشرویی و جمالش را، چنان تحت تاثیر قرار گرفتم که احساس کردم به جای اینکه فقط به تماشای او بنشینم، باید چیزی را از خودم فدای او کنم.
ز قهر تیغ کشیدی، به سوی من بدویدی
ز من تو سر ببریدی، من از تو دل نبریدم
هوش مصنوعی: از سر قهر و خشم، با شمشیر به سمتم آمدی و به من حمله کردی. سر من را از تن جدا کردی، اما من هرگز دل از تو نکندم و هنوز هم به تو عشق می‌ورزم.
نشست یار به محفل، گذشت قافله غافل
که هر چه من بدویدم، به گرد او نرسیدم
هوش مصنوعی: دوست در جمع دوستان نشسته است و من از دور به او نگاه می‌کنم. هرچقدر هم که تلاش کردم و دویدم، نتوانستم به او نزدیک شوم و او را از نزدیک ببینم.
مپرس حالت مجنون ز سایه پرور شهری
ز من بپرس که با سر، به کوی دوست دویدم
هوش مصنوعی: از مجنون حال و روز را نپرس، بلکه از من بپرس که با همه وجودم، به دنبال معشوقم در کوی او دویدم.
مرا هوای پریدن نبود از پی طوبی
بهشت روی تو دیدم، از آشیانه پریدم
هوش مصنوعی: من آرزوی پرواز نداشتم، اما وقتی زیبایی بهشت چون طوبی را در چهره تو دیدم، از جای خودم برخاستم.
توئی که سوختی‌م از فراق و رحم نکردی
منم که سوختم و ساختم، نفس نکشیدم
هوش مصنوعی: تو هستی که با بی‌محبتی‌ات مرا دچار درد و سوزاندی، اما من همان کسی‌ام که با تمام این آتش سوختم و باز به زندگی ادامه دادم، بدون اینکه لحظه‌ای نفس بکشم.
رموز غیب که یزدان بجبرئیل نگفتی
من از گدای در کوی می فروش شنیدم
هوش مصنوعی: خداوند رازهای پنهان را به جبرئیل نگفت، اما من از گدایان در کوی می‌فروش شنیدم.
هر آنچه تخم طرب کاشتم به مزرعهٔ دل
ز بخت بد چو صبوحی گیاه غم درویدم
هوش مصنوعی: هر چیزی که از شادی و خوشحالی در دل کاشتم، به خاطر بخت بد و ناکامی، مثل اینکه در صبحگاهی گیاه غم را برداشت کردم.

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"ری (عباس قربانی)"
با صدای عباس قربانی (آلبوم ری تا روم)

حاشیه ها

1396/02/19 11:05
علی احمدیان - جنت

در آموزش ردیف دستگاهی که استاد مرحوم اسماعیل خان مهرتاش آن را جمع آوری نمود و به شاگردانی نظیر استاد شجریان می آموختند، در گوشه ی سلمک از دستگاه شور بیت اول این شعر را می خواندند :
ترنج غبغب آن یوسف عزیز چو دیدم
چنان شدم که به جای ترنج، دست بریدم
که بر وزن مفاعلن قعلاتن مفاعلن فعلاتن می باشد که با دقتی که بنده بر روی دیگر اشعار که در این گوشه خوانده می شود داشتم مشاهده کردم که همه در همین وزن اند.

1396/02/19 11:05
علی احمدیان - جنت

اصلاح می کنم وزن شعر:
وزن مفاعلن قعلاتن مفاعلن فعلن
می باشد که اشتباه تایپی رخ داده

1398/09/18 08:12
یوسفی

در مصرع :(( نشست یار به محفل، گذشت قافله غافل )) به نظر می آید باید محمل را جایگزین محفل نمود. زیرا محمل به معنای کجاوه شتر با معنی گذشتن قافله مناسبت دارد.

1400/01/16 20:04
ناصرمحسنی نیا

این غزل شاطر عباس صبوحی را اولین بار مرحوم سید حسین طاهر زاده به زیبایی کم نظیری خوانده اند