شمارهٔ ۴۶ - زلف و خال
ای خواجه چشم من همه سوی خط است و خال
تو در خیال مال و در اندیشهٔ منال
من معترف که باده حرامست میخورم
ای شیخ مال وقف چه سان بر تو شد حلال؟
جُستی نشان او که مبادا نشان او
هر جا بر افکند صنمی پرده از جمال
در گوش بود حرف فراقم فسانهای
غافل ز بازی فلک و مکر بد سگال
هر درد را دوائی و هر خار را گلی است
ایدل خموش باش دمی آنقدر منال
شبهاست باز دیدهام از آرزوی تو
تا از شمایل تو حکایت کند مثال
گفتی که دام و دانه دل از کجا ببین
بر روی دوست زلف و برخسار یار خال
ای باد حال زار صبوحی بگو به یار
امّا نه آنقدر که از او گیردش ملال
شمارهٔ ۴۵ - نگران روی او: چنان سدّی ز چین بسته است آن زلفین گیسویششمارهٔ ۴۷ - اشتیاق جمال: شبی به خواب زدم بوسه بر لبش به خیال
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای خواجه چشم من همه سوی خط است و خال
تو در خیال مال و در اندیشهٔ منال
هوش مصنوعی: ای آقا، چشمان من همیشه دنبال خط و خال توست و در ذهن من تنها به فکر ثروت و مال هستی.
من معترف که باده حرامست میخورم
ای شیخ مال وقف چه سان بر تو شد حلال؟
هوش مصنوعی: من اعتراف میکنم که نوشیدن شراب حرام است، اما ای شیخ، چگونه است که مال وقف برای تو حلال شده است؟
جُستی نشان او که مبادا نشان او
هر جا بر افکند صنمی پرده از جمال
هوش مصنوعی: به دنباله نشانهای از او هستم تا مبادا هر کجا نشانهای از او بیفتد، پرده از زیبایی او برداشته شود.
در گوش بود حرف فراقم فسانهای
غافل ز بازی فلک و مکر بد سگال
هوش مصنوعی: در گوش من داستان جداییام را میگویند که از بازیهای دنیا و نیرنگهای بدخواهان غافل هستم.
هر درد را دوائی و هر خار را گلی است
ایدل خموش باش دمی آنقدر منال
هوش مصنوعی: هر دردی درمانی دارد و هر خار و دشواری به نوعی به گل و زیبایی ختم میشود. ای محبوب، لحظهای سکوت کن و از ناراحتی دست بردار.
شبهاست باز دیدهام از آرزوی تو
تا از شمایل تو حکایت کند مثال
هوش مصنوعی: شبها، من به خاطر آرزوی تو به خواب میروم و چشمهایم به یاد تو حکایتها میگویند و تصاویر تو را به یادم میآورند.
گفتی که دام و دانه دل از کجا ببین
بر روی دوست زلف و برخسار یار خال
هوش مصنوعی: گفتی که من باید بگذارم دل را اسیر دام و دانه کنم، اما نگاه کن که بر چهره محبوبم چه زلفها و خالهایی وجود دارد.
ای باد حال زار صبوحی بگو به یار
امّا نه آنقدر که از او گیردش ملال
هوش مصنوعی: ای باد، حال ناخوش صبح را به یار بگو، اما نه به گونهای که او از این حال دلگیر شود.