شمارهٔ ۴۵ - نگران روی او
چنان سدّی ز چین بسته است آن زلفین گیسویش
که یأجوج نگه را نیست ره در کشور رویش
نگردد تا سپاه خط تمامی جمع، ممکن نیست
خلاص اسکندر دل از عقابین دو ابرویش
رُخش گوئی بهشت است و دهان کوثر قدش طوبی
دو صد حور و دو صد غلمان همیشه مات در کویش
و یا رویش بهار است و جبین چون لالهٔ حمرا
قدش سرو و دو چشمش نرگس و سنبل بود مویش
اگر گویم که شیرین است یا لیلی، روا باشد
که صد فرهاد و مجنون، چشم و دل دارند بر سویش
اگر طعنه زند بر ماه و خور، نبود عحب، زانرو
که باشد هر دو تصویر دو چشم مست جادویش
صبوحی خاک بر سر کن ز چشمان آب خون جاری
که عشق آتش بود دلبر به یادت میجهد خویَش
شمارهٔ ۴۴ - صید غرقه در خون: شوم من گرچه صید غرقه در خون گشتهٔ ترکششمارهٔ ۴۶ - زلف و خال: ای خواجه چشم من همه سوی خط است و خال
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چنان سدّی ز چین بسته است آن زلفین گیسویش
که یأجوج نگه را نیست ره در کشور رویش
هوش مصنوعی: آن زلفهای زیبای او مثل دیواری محکم و نفوذناپذیر است، به طوری که حتی یأجوج، که معروف به ایجاد درهمریختگی و هرجومرج است، نمیتواند به چهرهاش دسترسی پیدا کند.
نگردد تا سپاه خط تمامی جمع، ممکن نیست
خلاص اسکندر دل از عقابین دو ابرویش
هوش مصنوعی: شاید هیچ راهی برای نجات دل اسکندر از تیغ دوندگان ابروهای زیبای او وجود نداشته باشد، حتی اگر تمام نیروها و جمعیتها هم به میدان بیایند.
رُخش گوئی بهشت است و دهان کوثر قدش طوبی
دو صد حور و دو صد غلمان همیشه مات در کویش
هوش مصنوعی: رخسار او مانند بهشت و دهانش مانند کوثر است. قدّش مانند درخت طوبی و هر دو صد حور و دو صد پسر جوان در همیشه در کنار او مفتون و حیران هستند.
و یا رویش بهار است و جبین چون لالهٔ حمرا
قدش سرو و دو چشمش نرگس و سنبل بود مویش
هوش مصنوعی: شاید در دل با خود میاندیشید که او شبیه یک بهار است؛ پیشانیاش مانند لالهای سرخ است و قدش به بلندی سرو میماند. چشمانش شبیه نرگس و سنبل است و مویش نیز زیبا و دلرباست.
اگر گویم که شیرین است یا لیلی، روا باشد
که صد فرهاد و مجنون، چشم و دل دارند بر سویش
هوش مصنوعی: اگر بگویم که شخصی زیبا و دلانگیز است، جایز است که خیلیها به او علاقهمند شده و شیفتهاش شوند.
اگر طعنه زند بر ماه و خور، نبود عحب، زانرو
که باشد هر دو تصویر دو چشم مست جادویش
هوش مصنوعی: اگر کسی به زیبایی ماه و خورشید طعنه زند، چیز عجیبی نیست؛ زیرا هر دوی آنها تنها منعکسکننده تصویر چشمان مست و جادویی او هستند.
صبوحی خاک بر سر کن ز چشمان آب خون جاری
که عشق آتش بود دلبر به یادت میجهد خویَش
هوش مصنوعی: صبحگاهی با خاک سر و روی خود را بپوشان زیرا اشکهای خونآلود از چشمانم جاری است. عشق همچون آتش در دل من شعلهور شده و یاد تو باعث میشود که دلم برای تو بتپد.