گنجور

شمارهٔ ۴۲ - آتش سینه

پرده تا باد صبا از رخ جانانه کشید
پیش رویم همه جا نقش پریخانه کشید
ماجرایی که کشید از سر زلفش دل من
می‌توان گفت که در سلسله، دیوانه کشید
میل بر باده و پیمانه و ساقی نکند
هر که با یاد لب لعل تو پیمانه کشید
دل جمعی است پریشان و، ندانم امشب
که سر زلف دلآرام تو را شانه کشید؟
شعلهٔ شمع، شرر بر پر پروانه بزد
آتش عشق، شرر بر من دیوانه کشید
رشک آتشکده شد سینهٔ بی‌کینهٔ من
آتش عشق تو، بس شعله در این خانه کشید
مژده بردند بر پیر مغان مغبچگان
که صبوحی ز حرم، رخت به میخانه کشید

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پرده تا باد صبا از رخ جانانه کشید
پیش رویم همه جا نقش پریخانه کشید
هوش مصنوعی: زمانی که نسیم صبحگاهی پرده را از چهره محبوبم کنار زد، در آن لحظه نقوش زیبای پریان در برابر چشمانم نقش بست.
ماجرایی که کشید از سر زلفش دل من
می‌توان گفت که در سلسله، دیوانه کشید
هوش مصنوعی: دل من به خاطر ماجرایی که از گیسوان او بر من گذشت، می‌تواند بگوید که در این داستان، دیوانگی به سراغم آمده است.
میل بر باده و پیمانه و ساقی نکند
هر که با یاد لب لعل تو پیمانه کشید
هوش مصنوعی: هر کسی که به یاد لب‌های شیرین تو به میگساری و نوشیدن روی آورد، دیگر به نوشیدن جام و باده توجهی نخواهد کرد.
دل جمعی است پریشان و، ندانم امشب
که سر زلف دلآرام تو را شانه کشید؟
هوش مصنوعی: دل‌ها بسیار نگران و آشفته‌اند و من نمی‌دانم امشب چه کسی به سراغ زلف‌های دلنشین تو رفته است.
شعلهٔ شمع، شرر بر پر پروانه بزد
آتش عشق، شرر بر من دیوانه کشید
هوش مصنوعی: شعلهٔ شمع به پروانه‌ای که به آن نزدیک شده بود، جرقه‌ای زد و آتش عشق، جرقه‌ای بر وجود دیوانهٔ من پرتاب کرد.
رشک آتشکده شد سینهٔ بی‌کینهٔ من
آتش عشق تو، بس شعله در این خانه کشید
هوش مصنوعی: دل بی‌کینه‌ام به عشق تو مانند آتشکده‌ای شده است که شعله‌های عشق تو در آن زبانه می‌کشد و حرارتش را افزایش می‌دهد.
مژده بردند بر پیر مغان مغبچگان
که صبوحی ز حرم، رخت به میخانه کشید
هوش مصنوعی: خبر خوش به پیر مغان دادند که جوانان شراب‌نوش از حرم بیرون آمده و به میخانه رفته‌اند.