گنجور

شمارهٔ ۴۳ - خواب آلودگان

کی روا باشد که گردد عاشق غمخوار، خوار
در ره عشق تو اندر کوچه و بازار، زار
در جهان عیشی ندارم بی رخت ای دوست، دوست
جز تو در عالم نخواهم ای بت عیّار، یار
از دهانت کار گشته بر من دلتنگ، تنگ
با لب لعل تو دارد این دل افگار، کار
هر چه می‌خواهی بکن با من تو ای طنّاز، ناز
گر دهی یک بوسه‌ام زان لعل شکربار، بار
ساقیا! زان آتشین می ساغری لبریز، ریز
تا به مستی بر زنم در رشتهٔ زنار، نار
مطربا! بزم سماع است و بزن بر چنگ، چنگ
چشم خواب آلودگان را از طرب بیدار، دار
ای صبوحی شعر تو آرد به هر مدهوش، هوش
خاصه مدهوشی که گوید دارم از اشعار، عار

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کی روا باشد که گردد عاشق غمخوار، خوار
در ره عشق تو اندر کوچه و بازار، زار
هوش مصنوعی: چطور ممکن است کسی که عاشق و دلسوز تو است، در مسیر عشق تو در کوچه و خیابان خوار و ذلیل شود؟
در جهان عیشی ندارم بی رخت ای دوست، دوست
جز تو در عالم نخواهم ای بت عیّار، یار
هوش مصنوعی: در این دنیا بدون حضور تو هیچ شادی و لذتی ندارم، ای دوست. غیر از تو هیچ کس را در این عالم نمی‌خواهم، ای معشوق فریبنده و دلربا.
از دهانت کار گشته بر من دلتنگ، تنگ
با لب لعل تو دارد این دل افگار، کار
هوش مصنوعی: از صحبت‌های تو بر دلم غم و اندوه نشسته است، و دل من به خاطر لب‌های زیبای تو، احساس تنگی و افسردگی می‌کند.
هر چه می‌خواهی بکن با من تو ای طنّاز، ناز
گر دهی یک بوسه‌ام زان لعل شکربار، بار
هوش مصنوعی: هر کار که می‌خواهی با من بکن، ای نازنین، اگر بخواهی فقط یک بوسه به من بده، که این می‌تواند برای من بسیار ارزشمند باشد.
ساقیا! زان آتشین می ساغری لبریز، ریز
تا به مستی بر زنم در رشتهٔ زنار، نار
هوش مصنوعی: ای ساقی! از آن می آتشین که در ساغر پر کرده‌ای، بریز تا به مستی برسم و در گرهٔ زنار، آتش افکنم.
مطربا! بزم سماع است و بزن بر چنگ، چنگ
چشم خواب آلودگان را از طرب بیدار، دار
هوش مصنوعی: ای نوازنده! محفل شادی برپاست و بر چنگ بنواز، چنگی که خواب آلودگان را از شوق بیدار کند.
ای صبوحی شعر تو آرد به هر مدهوش، هوش
خاصه مدهوشی که گوید دارم از اشعار، عار
هوش مصنوعی: ای شراب‌نوش، شعر تو به هر مستی هوش و حواسی می‌بخشد، به‌خصوص به آن مستی که می‌گوید از شعرهایم شرمم می‌آید.

حاشیه ها

1392/03/23 16:05

در ره عشق تو اندر کوجه ..
که ده نوشته شده است
سپاس از زحمات آن بزرگواران

1394/07/04 11:10
واو

کی روا باشد که گردد عاشق غمخوار، "خار"

1394/10/23 23:12
ناشناس

زیبا زیبا

1394/11/06 18:02
علیرضا محدثی

آقا فرهاد عزیز !
همان ده درست است :
در ده عشق تو اندر کوچه و بازار، زار
کوچه و بازار را برای آبادی ( ده یا شهر ) در نظر می گیرند و نه برای راه یا ره !

1394/11/06 22:02
یکی از ناشناسان

جناب محدثی
شهر عشق شنیده و دیده بودیم، آنهم به مانای جهان
عشق ، کیهان عشق . ده عشق به نظر تازه می آید و دیگر که دیه ها معمولا بازار به آن شکل که در شهرهاست ندارند.
اجازه فرمایید همان ره عشق باشد ،

1395/03/07 13:06
علیرضا محدثی

جناب ناشناس عزیز !
اولا که اجازه ی بنده هم دست شماست .
ثانیا چطور " ده عشق " بی سابقه است اما پذیرش کوچه و بازار در " ره عشق " موجه ؟!!!
جناب بزرگوار ! شما لطف کنید بفرمایید در کدام راه ، کوچه و بازار موجود است ؟!!!! :)

1395/03/08 01:06
گمنام

جناب محدثی،
این ره آن راه که گمان میبرید نیست ، ، راه کرج یا جاده چالوس ،جاده نیست ،خاکی یا اسفالته راه عشق است و گاه باشد که عاشق بی نوا را در کوچه و بازار خوار و زار کند . امیدوارم در راه عشق همواره پیروز و سرفراز بوید
با درود

1395/03/11 21:06
علیرضا محدثی

جناب گمنام عزیز
وقتی شما برای مفهومی تشبیه به کار می برید ، لوازم و وجوه آن تشبیه نیز بر آن مفهوم مترتب می شود و بدین ترتیب از نظر ارتباط بین مشبه مشبه به ، هیچ فرقی بین راه کرج و راه عشق نیست ! خوب دقت بفرمایید که هیچ فرقی نیست .
چه در راه عشق و چه در راه کرج ، در هر کدامش که هستید به سلامت به مقصد برسید .

1395/03/11 22:06
گمنام

جناب محدثی،
به روی چشم ، اما هرچه بیشتر دقت میکنم تفاوت راه عشق و راه کرج بیشتر و بیشتر میشود.
یندرست و شادکام بوید.

1395/03/11 22:06
گمنام

جناب محدثی،
ببخشایید فراموش کردم به یادتان بیاورم که راه کرج
اضافه حقیقی و راه عشق اضافه مجازی است . بی گمان سرکار تفاوت این دو را به از من می دانید.

1395/07/23 12:09
محمد جواد

جناب محدثی عزیز
عشق خودش راهی دارد پس در ره عشق صحیح تر از هر کلمه ی دیگر می باشد.
با احترام محمد جواد از کازرون

1395/07/11 10:10
مهدی صادق زاده شیراز

یک بیت مانده به آخر باید بجای طرب ، مطرب باشد

1395/07/11 11:10
مهدی صادق زاده شیراز

آخر بیت 4 بجای یار باید بار یا باز باشد. یعنی یکبار دیگر و یا باز بمعنی دوباره.

1396/12/25 10:02
حسین

از فراقت کار گشته درسته تو بیت

1399/12/10 18:03
بابک

«در ره عشق تو اندر کوچه و بازار ، زار» صحیح است. ترکیب «ره عشق» یا «راه عشق» در ادبیات شعری بزرگان ادبیات ما بسیار استفاده شده است ولی بنده تاکنون در این اشعار ، «ده عشق» ندیده و نخوانده‌ام. اما راه عشق و ره عشق بسیار مورد استفاده قرار گرفته. افزون بر این ، نباید جای حرف و حدیثی باقی بماند وقتی همین شاعر (شاطر عباس صبوحی) در غزل دیگری هم از این ترکیب استفاده کرده است و میگوید:
سر ز پا نشناختن در راه عشقت عیب نیست
قدر و قیمت آن سری دارد که خاک پای تست...
شعر مشهور حافظ هم همین مطلب را تایید میکند که:
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آن‌که جان بسپارند ، چاره نیست...
و باز حافظ در غزل دیگری میگوید:
مرغ خوشخوان را بشارت باد کاندر راه عشق
دوست را با ناله‌ی شب‌های بیداران خوش است..
و در غزلی دیگر:
گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن
شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت
و موارد دیگری هم از کاربرد این ترکیب در شعر مفاخر ادبی ایران وجود دارد.

1403/04/08 23:07
جلال ارغوانی

صبوحی شعر نگفته بلکه جواهر سفته