گنجور

شمارهٔ ۴۱ - نقش تو

آن‌که رخسار تو با زلف گره‌گیر کشید
فکرها کرد که باید به چه تدبیر کشید
مدّتی چند بپیچید بخود آخر کار
ماه را از فلک آورد بزنجیر کشید
خامه می‌خواست که مژگان ترا بردارد
راست بر سینهٔ عشاق تو صد تیر کشید
چون بیاراست بدان حُسن دلاویز تُرا
قلم اندر کف نقّاش تو تکبیر کشید
گردش خامه تقدیر غرض نقش تو بود
کز ازل تا به ابد این همه تأخیر کشید
دیده از تاب ، چه بسیار ز شب‌ها ، که گشود؟
کانتظار تو بسی این فلک پیر کشید

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن‌که رخسار تو با زلف گره‌گیر کشید
فکرها کرد که باید به چه تدبیر کشید
هوش مصنوعی: کسی که چهره‌ات را با موهایش در هم گره زد، فکر کرد که باید چه تصمیمی بگیرد.
مدّتی چند بپیچید بخود آخر کار
ماه را از فلک آورد بزنجیر کشید
هوش مصنوعی: مدتی گذشت و در نهایت، ماه را از آسمان گرفت و به زنجیر درآورد.
خامه می‌خواست که مژگان ترا بردارد
راست بر سینهٔ عشاق تو صد تیر کشید
هوش مصنوعی: قلم می‌خواست که مژگانت را به زیبایی بر سینهٔ عاشقان تو بنشاند و برای این کار، صد تیر عشق را بر دل آن‌ها رها کرد.
چون بیاراست بدان حُسن دلاویز تُرا
قلم اندر کف نقّاش تو تکبیر کشید
هوش مصنوعی: وقتی که آن زیبایی دل‌نواز را به نمایش گذاشت، نقاش با قلم خود به عظمت و زیبایی‌ات اشاره کرد و ندا داد.
گردش خامه تقدیر غرض نقش تو بود
کز ازل تا به ابد این همه تأخیر کشید
هوش مصنوعی: سرنوشت تو را به شکلی طراحی کرده است که از آغاز تا همیشه برای به وقوع پیوستن آن لحظه‌ها، زمان زیادی صرف شده است.
دیده از تاب ، چه بسیار ز شب‌ها ، که گشود؟
کانتظار تو بسی این فلک پیر کشید
هوش مصنوعی: چشم من از شدت مهر و شوق، شب‌های زیادی را به انتظار تو بیدار مانده است. این دنیا برای رسیدن به تو، سختی‌های زیادی را تحمل کرده است.

حاشیه ها

1397/05/18 16:08
هانی

در بیت دوم کلمه های بخود و بزنجیز بهتر است جداگانه به صورت به خود و به زنجیر نوشته شود
در بیت های بعد هم کلمه ی (تو را) متاسفانه به صورت ترا نوشته شده است

1403/03/22 00:05
سیدمحمد جهانشاهی

دیده از تاب ، چه بسیار ز شب‌ها ، که گشود