گنجور

شمارهٔ ۳۵ - بازار سنبل

ترک من، چون حلقهٔ مشکین کاکل بشکند
لاله را دلخون کند، بازار سنبل بشکند
ور خرامان سرو گلنارش کند میل چمن
سرو را از پا در اندازد، دل گل بشکند
تا هلال ابروی جانان ز چشمم دور شد
اندر این ره، سیل‌ها باشد که صد پل بشکند
چون نسیم صبحگاهی پردهٔ گل بردرد
خار غم اندر دل مجروح بلبل، بشکند
ای صبوحی سرّ و حدت را، ز دست خود مده
تا خیال زهد و تقوا را توکّل بشکند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ترک من، چون حلقهٔ مشکین کاکل بشکند
لاله را دلخون کند، بازار سنبل بشکند
هوش مصنوعی: ترک من سبب می‌شود که وقتی زلف‌های مشکی‌ام از هم بپاشد، گل لاله را دچار غم و اندوه کند و همچنین زیبایی بازار سنبل را خراب کند.
ور خرامان سرو گلنارش کند میل چمن
سرو را از پا در اندازد، دل گل بشکند
هوش مصنوعی: اگر سرو زیبا و خوش‌رنگی با ناز و کرشمه به سمت باغ برود، سرو دیگر را از ریشه در می‌آورد و دل گل را می‌شکند.
تا هلال ابروی جانان ز چشمم دور شد
اندر این ره، سیل‌ها باشد که صد پل بشکند
هوش مصنوعی: وقتی که هلال ابروی محبوب از دیده‌ام دور شد، در این راه، سختی‌ها و مشکلاتی پیش می‌آید که باعث می‌شود موانع و پل‌های زیادی از بین بروند.
چون نسیم صبحگاهی پردهٔ گل بردرد
خار غم اندر دل مجروح بلبل، بشکند
هوش مصنوعی: وقتی نسیم صبحگاهی گل را به آرامی می‌نوازد، غم در دل بلبل زخم‌خورده به حدی می‌رسد که نمی‌تواند تحمل کند و تمام آن غم را در خود می‌شکند.
ای صبوحی سرّ و حدت را، ز دست خود مده
تا خیال زهد و تقوا را توکّل بشکند
هوش مصنوعی: ای جام می، راز و حال خود را از دست نده، تا خیالات زهد و تقوا نتوانند تو را از اعتماد به خود و زندگی شاد بازدارند.