شمارهٔ ۲۲ - تعبیر خواب
خواب دیدم که همی خون ز کنارم میرفت
رفت تعبیر که از قلب فگارم میرفت
به هوای سر زلفین خم اندر خم او
از کف صبر و وفا رشتهٔ تارم میرفت
شام هجران تو، از اوّل شب تا به سحر
خون دل متصل از دیده قرارم میرفت
دوش میرفت چو جان از برم و از پی او
تاب و آرام دل و قلب فگارم میرفت
تا دم صبح، مرا از اثر فکر و خیال
چون حوادث سر شب تا بشمارم میرفت
آنکه در زندگیم پا به سر من ننهاد
کاش میمردم و از خاک مزارم میرفت
گر صبوحی مرا قدرت تقریر نبود
از سر کلک همی مشک تتارم میرفت
شمارهٔ ۲۱ - آتشی در خرمن: عشق آمد دامن جانم گرفتشمارهٔ ۲۳ - دام و دانه: دلی که در خم زلف، شانه میطلبد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خواب دیدم که همی خون ز کنارم میرفت
رفت تعبیر که از قلب فگارم میرفت
هوش مصنوعی: در خواب دیدم که خون از کنار من میرفت، تعبیرش این است که از قلب مضطرب من میرفت.
به هوای سر زلفین خم اندر خم او
از کف صبر و وفا رشتهٔ تارم میرفت
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت موهای او، از صبر و وفای خود خارج شدم و همه چیز را از دست دادم.
شام هجران تو، از اوّل شب تا به سحر
خون دل متصل از دیده قرارم میرفت
هوش مصنوعی: شب دوری از تو، از ابتدای شب تا صبح، اشکهایی از دل به صورت من جاری میشد و آرامش را از چشمانم میبرد.
دوش میرفت چو جان از برم و از پی او
تاب و آرام دل و قلب فگارم میرفت
هوش مصنوعی: دیشب وقتی او از کنارم میگذشت، حس میکردم که جانم از من جدا میشود و در پی او، آرامش و راحتی از دل و دلم میرفت.
تا دم صبح، مرا از اثر فکر و خیال
چون حوادث سر شب تا بشمارم میرفت
هوش مصنوعی: تا صبح، من چنان در افکار و خیالاتم غرق بودم که حوادث ابتدای شب را یکی یکی مرور میکردم.
آنکه در زندگیم پا به سر من ننهاد
کاش میمردم و از خاک مزارم میرفت
هوش مصنوعی: کاش کسی که هیچوقت در زندگیم پا به سرم نگذاشت، یا به عبارتی به من توجه نکرد، از دنیا میرفت و من به خاک سپرده میشدم.
گر صبوحی مرا قدرت تقریر نبود
از سر کلک همی مشک تتارم میرفت
هوش مصنوعی: اگر قدرت بیان احساسات مرا نداشته باشم، از سر قلم همواره عطر مشک ترکمنی به مشامم میرسد.