اطلاعات
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صبح اولدی هر طرفدن اوجالدی اذان سسی!
گویا گلیر ملائکه لردن قرآن سسی!!!
هوش مصنوعی: صبح زود صداهایی به گوش میرسد، گویی صدای اذان است! مثل اینکه فرشتگان قرآن را میخوانند!
بیر سس تاپانمیرام اونا بنزه ر، قویون دئییم:
بنزه ر بونا اگر ائشیدیلسیدی جان سسی !!!
هوش مصنوعی: من از قویتر از خودم میگویم، ای کاش صدای تو را میشنیدم!
سانکی اوشاقلیقیم کیمی ننیمده یاتمیشام ...!
لای لای دئییر منه آنامین مهربان سسی !
هوش مصنوعی: مثل اینکه در دوران کودکیام، در خواب هستم...! صدای محبتآمیز مادرم را میشنوم که لالایی میخواند!
سانکی سفرده یم اویادیرلار کی دور چاتاخ!
زنگ شتر چالیر ، کئچه رک کاروان سسی!!!
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که چیزی شبیه به داستانی جذاب در حال وقوع است. صدای زنگ شتر در شب به گوش میرسد و این صدا با صدای کاروان همراه است، به طوری که فضای خاصی ایجاد میکند. در اینجا، شاید اشاره به همآوایی و هماهنگی بین این صداها و جلوههای طبیعی در شب وجود دارد که حس و حالی دلانگیز و زیبا را به وجود میآورد.
سانکی چوبان یاییب قوزونی داغدا نی چالیر !
رؤیا دوغور قوزی قولاغیندا چوبان سسی !!!
هوش مصنوعی: چوپان در گرمای روز، گلی که بر دوش دارد به دوش میکشد! صدای چوپان در رویاها در گوش او زنگ میزند!
جسمیم قوجالسادا هله عشقیم قوجالمیوب
جینگیلده ییر هله قولاغیمدا جوان سسی !
هوش مصنوعی: من در دنیای جسم خودم هستم، اما عشق من در قلب من جاری است. صدای جوانی را در گوشم میشنوم که به من زندگی میبخشد.
سانکی زمان گوله شدی منی گوپسدی یئره
شعریم یازیم اولوب ییخیلان پهلوان سسی !!!
هوش مصنوعی: انگار زمان پرتاب شده است، من در جایی نشستهام و شعر خود را مینویسم، صدای قهرمانانی که در حال شکست هستند، به گوشم میرسد!
آخیر زماندی بیر قولاق آس عرشی تیتره دیر ...
ملت لرین هارای ، مددی ، الامان سسی !!!
هوش مصنوعی: ای کاش این روزها به پایان نرسند و مردم فریادهای نجات و کمک را سر دهند.
انسان خزانی دیر تؤکولور جان خزه ل کیمی
سازتک خزه ل یاغاندا سیزیلدار خزان سسی !!!
هوش مصنوعی: انسان در دوران پیری و خزانی زندگی خود، به گونهای میشود که به یاد میآورد چگونه در جوانی با نشاط و پرشور بوده است. وقتی که فصل خزان به سراغش میآید، صدای حزنآور آن را احساس میکند و به یاد میآورد روزهای سرسبز و شاداب را.
قیرخ ایلدی دوستاغام قالا بیلمز او یاغلی سس ...
یاغ سیز سادا قبول ائله مندن یاوان سسی !
هوش مصنوعی: دوست عزیزم، اگر باران بیفتد، نمیتواند ساکت بماند. باران در دلش صدای خاصی دارد و نمیتواند صدایش را پنهان کند. اگر تو صدای نرم و دلنشین را نشنوی، من هم نمیتوانم صدای ناهنجار را بپذیرم.
من ده سسیم اوجالسا گرک دیر ،یامان دئییم ...
ملت آجیخلی دی اوجالیبدی یامان سسی !!!
هوش مصنوعی: این بیت به بیان احساسات و نگرانیهای عمیق فردی میپردازد که در مواجهه با مشکلات و دردهای ملت خود است. او به نوعی از وضعیت موجود جامعه ناراحت و نگران است و به وجود صداهایی که نشاندهنده رنج و سختی است اشاره میکند. احساس ناامیدی و دلسوزی او برای ملت در این بیان احساس میشود.
دولدور نواره قوی قالا ، بیر گون ، بو کؤرپه لر
آلقیشلاسینلا ذوق ایله بیزده ن قالان سسی !
هوش مصنوعی: بیصبرانه منتظریم که روزی بیاید و این پردهها را با ذوق و شوق بگشاییم و صدای باقیمانده از خود را بشنویم!
مقناطیس اولسا سسده چکر ، انقلابدا باخ !
آزادلیق آلدی سرداریمین قهرمان سسی !
هوش مصنوعی: مقناطیس و آهنربا به هم جاذبه دارند، حالا در تلاش برای ایجاد تغییرات و انقلاب، صدای قهرمان آزادیمان را بشنو!
انسان قوجالمیش اولسا ،قولاخلار آغیرلاشار
سانکی یازیق قولاخدا ،گورولدور زمان سسی !
هوش مصنوعی: اگر انسان قویهیکل باشد، سخنانش سنگین و تاثیرگذار خواهد بود. گویی که وقتی چیزی مینویسد، صدای زمان را میتوان شنید.
با خ بیر درین سکوته سحر ، هانسی بیر نوار
ضبط ایلیه بیلر بئله بیر جاودان سسی ؟
هوش مصنوعی: در این سکوت سحر، آیا صدای نوار ضبتی وجود دارد که نشان از جاودانگی داشته باشد؟
سانجیر منی بو فیشقا چالانلاردا شهریار !!!
من نیله ییم کی فیشقایا بنزه ر ایلان سسی ؟!!!
هوش مصنوعی: من را مانند تیری که در پرتاب آن دقت میشود، روان میسازند! من چه طور میتوانم به تیر شبیه باشم و صدای من مانند صدای تیر باشد؟
(صبح شد و از هر سمت ، صدای اذان بلند شد ! گویا که از فرشتگان ، صدای قرآن می آید !!! صدایی مثل آن نمی یابم ، بگذارید بگویم که اگر صدای جان شنیده می شد ، به آن شبیه بود !!!)(گویا بسان دوران کودکیم که در گاهواره آرمیده ام ، صدای مهربان مادرم برایم لالایی می گوید ! یا اینکه در سفر هستم و بیدارم می کنند که برخیز تا به مقصد برسیم ! زنگ شتر نواخته می شود که کاروان دارد عبور می کند !!!)(یا اینکه چوپان ، گوسفندان را پراکنده است و در کوه نی می زند و این صدای چوپان در گوش گوسفندان رویا می آفریند !!! اگر جسمم هم پیر شده باشد ، هنوز عشقم پیر نشده است ! و در گوشم هنوز صدای جوانی طنین انداز است !!!)(یا اینکه زمان با من کشتی گرفته و مرا به زمین کوبیده است ! و شعر و نوشته هایم همانند صدای پهلوان به زمین خورده است !!! آخرالزّمان شده و گوش فرا دهید که فریاد کمک خواهی مردم ، عرش را به لرزه درمی آورد !!!) (پاییز انسانی است و جان ها همانند برگ پاییزی به زمین می ریزند ! برگ های پاییزی وقتی می ریزند ، پاییز همانند ساز ، ناله سر می دهد ! چهل سال است که زندانی ام و دیگر آن صدای مؤثر باقی نمی ماند ! اگر صدای من بی تأثیر هم باشد ، تو این صدای کم ارزش را از من قبول فرما !!!)(اگر صدای من هم بلند شود ، باید که فحش بدهم ... مردم گرسنه اند و صدای بد و بیراه بلند شده است !!! این صدا را در نواری ذخیره کنید تا این کودکان ، روزی با شوق تمام به استقبال این صدای از ما به یادگار مانده بروند !!!)(اگر در صدا جاذبه وجود داشته باشد ، انسان را به سوی خود جلب می کند ! ببینید که در انقلاب ، صدای سردار قهرمان ما ، آزادی را به ارمغان آورد !!! اگر انسان پیر شود ، گوشهایش سنگین می شوند ! و گویا در این گوش بیچاره ، صدای زمان غرّش می کند !!!)(هنگام سحر ، به این سکوت ژرف بنگر که کدامین نوار میتواند این صدای جاودان را ضبط نماید ؟!!! شهریارا ! این سوت زن ها مرا نیش می زنند ! من چه کنم که صدای مار به صدای سوت شباهت دارد ؟!!!) ۱۳۵۵
هوش مصنوعی: صبح شد و صدای اذان از هر گوشه به گوش میرسد، گویی فرشتگان قرآن میخوانند. صدایی شبیه به هیچ کجا نمیتوان پیدا کرد؛ اگر صدای روح وجود داشت، به همین شکل بود. این صدا یادآور دوران کودکیام است که در گاهواره خوابیده بودم و مادرم با صدای مهربانش لالایی میخواند. انگار در سفر هستم و کسی مرا بیدار میکند تا آماده حرکت شوم، صدای زنگ شتر به گوش میرسد و کاروان در حال عبور است. چوپان در کوهستان نی میزند و صدای او در دل گوسفندان رویاهایی میسازد. با اینکه جسمم پیر شده، اما عشق من همچنان جوان است و یاد صداهای جوانی در گوشم طنینانداز است.
زمان با من به نبرد پرداخته و مرا بر زمین زده؛ شعرها و نوشتههایم همچون صدای پهلوان بر زمین فرود آمدهاند. در این روزهای آخرالزمان، فریادهای کمک خواهی مردم به آسمان میرسد. پاییز به انسانها مراجعه کرده و جانها مانند برگهای پاییزی به زمین میریزند. وقتی برگها بر زمین میافتند، پاییز نالهای سر میدهد. چهل سال است که در بند هستم و دیگر صدای مؤثری ندارم. اگر صدای من هم کم اثر باشد، تو این صدا را از من بپذیر.
اگر صدای من بلند شود، باید به فحش دادن بپردازم چراکه مردم گرسنهاند و صدای بیهودهای سر داده میشود. این صدا را حفظ کنید تا روزی کودکان با شوق به استقبال آن بیایند. اگر صدای جذابی وجود داشته باشد، انسان را به سوی خود فرا میخواند. در انقلاب، صدای قهرمان ما آزادی را به ارمغان آورد، اما با پیر شدن انسان، گوشهایش سنگین میشود و صدای زمان در گوشش طنین میافکند.
در سحرگاه به سکوت عمیق بنگر و ببین کدام نوار میتواند این صدای جاودانه را ثبت کند. ای شهریار، این سوتزنان مرا آزار میدهند! من چه کنم که صدای مار به صدای سوت شباهت دارد؟
حاشیه ها
با سورنا موافقم که بیت 7 عالیه عالی
شهریارین شعری ده گاینار گلیر.
1394/03/26 08:05
سیدمحمد امیرمیران
بنظر بنده بیت های سوم و چهارم شاه بیت این شعر است
معنی بسیار زیبا و پر از احساس را دارد . روح شهریار شاد
1403/06/20 17:09
محمد مهدی فتح اللهی
بو شعر انقلابین توصیفینده یازیلیب.
شهریار اوزی دا یددی مینجی بیتی اوخیاندا ، عشق الیردی