آغیز یِئمیشی
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
یاشا
با سلام و درود
بنده اهل تبریز هستم ولی زادگاه پدری من روستای امامیه مرکز دهستان عباس که روستای خشگناب استاد شهریار در اون هست هستم
این شعر استاد با لهجه محلی هست و قافیه های اون به صورت اولی هست
از نظر نثری و املایی کلمه اولار صحیح هستولی اصل شعر با کلمه محلی اولی نوشته شده
با تشکر از گنجور
اصل شعر این جوری هست :
بیر گون آغیز قالی بوش ؛ بیر گون دُولی داد اولی
گون وارکی هئچ زاد اولماز , گون وارکی هر زاد اولی
بختین دورا باخارسان یادلار قوهوم قارداشدی
آمما بختین یاتاندا قوهوم قارداش یاد اولی
چالیش آدین گلنده رحمت اوخونسون سنه
دونیادا سندن قالان آخیردا بیر آد اولی
گُوردون ایشین اَگیلدی دورما ،اَکیل،گؤزدَن ایت
دوستون گؤره ر داریخار دوشمن گؤره ر شاد اولی
متنی که آقای نسودی نوشته اند درسته و اصل شعر هم به همین ترتیب هست
ترجمه دو بیت اشتباه نوشته شدن
تلاش کردم اصلاح کنم ولی متاسفانه ذخیره نشدن
بختین دورا باخارسان
یادلار قوهوم قارداشدی
وقتی بختت بیدار باشد می بینی که «غریبهها» هم مثل فامیل و برادر می شوند
اما بختین یاتاندا ، قوهوم قارداش یاد اولی
اما وقتی بختت خوابیده باشد حتی آشنایان و برادر هم غریبه میشوند
با عرض سلام
از دیدگاه حقیر معنی این بیت ازشعراستاد شهریار رو که ایهام سنگینی داره رو بایست در بزنگاه های روزگار کشیده باشی تا متوجه بشی
بختین دورا باخارسان یادلار قوهوم قارداش دی
امما بختین یاتاندا قوهوم قارداش یاد اولی
هنگام خوشبختی اگر توجه کرده باشی انتظاری از فامیل درجه یک نداری گرچه بسیار هم دوستشان داشته باشی ولی سراغشان نمی روی
اما هنگام سختی...
نباید فقط در سختی ها یاد برادر و پدر نزدیکان درجه یک افتاد این سیلی روزگار است که فقط در بزنگاه ها یادمان می افتد اری همسری پدری ،یا برادری داریم و این خود نیز هنگام قطع امید از دیگر دوستانی که به اصطلاح رفیق می نامیمشان از ادمی سرمیزند
گویی در دوران شادکامی ات مهمانیای ترتیب داده باشی که فقط قوم و قبیله و برادرها در آن غایبان اصلی اند
اما در ناکامی ها و روی برگردانی های اغیار، برعکس یاد چه کسانی می افتی ؟ قوم ، قبیله ، نزدیکان
و اما بیت اول این شعر استاد هم به دید بنده باید چشم ها را شست و جور دیگر دید یا اگر هم اینطور نیست اشکالی ندارد به این شکل بخوانیم؛
بیر گون آغیز قالی بوش ،بیر گون دولی "داها دولی"
اینگونه معنی کرده اند که یک روزهایی هست در طول عمر آدمی دهنت خالی از قوت و غذا هست اما در عوض روزایی هم هستکه پر از خوشمزگیست و "داد=مزه دادن" هست
اما همانطور که در نوشتار ترکی شعر آوردم، اگر اینطور هم بگوییم اشکالی درآن نیست؛
یک روزهایی هست در طول عمر آدمی که دهانت خالی از هر قوت و غذایی ست
در عوض میتوان گفت همین دهانی که خالی بوده روزهایی از پر هم پرتر به خود می بیند(بخوانید؛خواهد دید)

شهریار