گنجور

غزل شمارهٔ ۹۶ - وحشی شکار

تا کی در انتظار گذاری به زاری‌ام
باز آی بعد از این همه چشم‌انتظاری‌ام
دیشب به یاد زلف تو در پرده‌های ساز
جان‌سوز بود شرح سیه‌روزگاری‌ام
بس شکوه کردم از دل ناسازگار خود
دیشب که ساز داشت سر سازگاری‌ام
شمعم تمام گشت و چراغ ستاره مرد
چشمی نماند شاهد شب‌زنده‌داری‌ام
گفتی هوای لاله‌عذاران ری خوش است
پنداشتی که بلهوس لاله‌زاری‌ام
طبعم شکار آهوی سر در کمند نیست
ماند به شیر شیوهٔ وحشی‌شکاری‌ام
سندان به سرزنش نتوان کرد پایمال
سرکوبی‌ام زیاده کند پافشاری‌ام
شرمم کشد که بی‌تو نفس می‌کشم هنوز
تا زنده‌ام بس است همین شرمساری‌ام
تا هست تاج عشق توام بر سر ای غزال
شیرین بُوَد به شهرِ غزل شهریاری‌ام

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا کی در انتظار گذاری به زاری‌ام
باز آی بعد از این همه چشم‌انتظاری‌ام
هوش مصنوعی: تا کی باید در انتظار تو باشم و با گریه از تو بگویم؟ پس از این همه چشم‌انتظاری، برگرد و به سراغم بیا.
دیشب به یاد زلف تو در پرده‌های ساز
جان‌سوز بود شرح سیه‌روزگاری‌ام
هوش مصنوعی: دیشب در حین نوازش ساز، به یاد زلف تو بودم و غم روزهای سخت زندگی‌ام را برای خودم روایت می‌کردم.
بس شکوه کردم از دل ناسازگار خود
دیشب که ساز داشت سر سازگاری‌ام
هوش مصنوعی: دیشب از دل ناآرام و ناسازگار خود خیلی شکایت کردم، در حالی که در آن زمان، دل من باید با آرامش و سازگاری می‌بود.
شمعم تمام گشت و چراغ ستاره مرد
چشمی نماند شاهد شب‌زنده‌داری‌ام
هوش مصنوعی: همه نور من به پایان رسید و حتی ستاره‌ها هم خاموش شدند. هیچ چشمی باقی نمانده تا شب‌زنده‌داری‌ام را ببیند.
گفتی هوای لاله‌عذاران ری خوش است
پنداشتی که بلهوس لاله‌زاری‌ام
هوش مصنوعی: گفتی هواى باغ‌ ها و گل‌هاى زیبا در ری دل‌انگیز است، اما خیال کرده‌ای که من دلداده و شیداى زیبایى‌ها هستم.
طبعم شکار آهوی سر در کمند نیست
ماند به شیر شیوهٔ وحشی‌شکاری‌ام
هوش مصنوعی: طبیعت من به گونه‌ای نیست که مانند یک آهو در دام بمانم، بلکه مانند شیری هستم که شیوهٔ شکار وحشیانه‌ام را دنبال می‌کنم.
سندان به سرزنش نتوان کرد پایمال
سرکوبی‌ام زیاده کند پافشاری‌ام
هوش مصنوعی: نمی‌توانم در برابر سرزنش‌ها تسلیم شوم و از زیر فشارها زور بر گردن گرفتن بیشتر می‌شود.
شرمم کشد که بی‌تو نفس می‌کشم هنوز
تا زنده‌ام بس است همین شرمساری‌ام
هوش مصنوعی: دلم نمی‌آید که بدون تو زندگی کنم، اما تا وقتی زنده‌ام، همین احساس شرم برایم کافی است.
تا هست تاج عشق توام بر سر ای غزال
شیرین بُوَد به شهرِ غزل شهریاری‌ام
هوش مصنوعی: تا زمانی که عشق تو بر سر من مانند تاج است، ای غزال زیبا، در شهر شعر و غزل، من پادشاهی می‌کنم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۹۶ - وحشی شکار به خوانش نوح منوری
غزل شمارهٔ ۹۶ - وحشی شکار به خوانش پری ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1392/09/22 15:11

دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمی کیرد

1393/02/20 19:05
۲۰۱۴

با سلام
این غزل ناب جناب شهریار عزیز را استاد شجریان در یکی از برنامه های برگ سبز خوانده اند

1393/03/01 11:06
Hossein Mansouripour

دوستان خوب گنجوری،درود برشما:وبسایت بسیار ارزشمند گنجورکه میتواند فرهنگستان کامل ادب فارسی وعرصه ی شناخت افتخارات ادبی ما شود خیلی محترمتر ازآنست که میدان مبارزه ی سلیقه های شخصی وغالبا بی نتیجه ی ما شیفتگان ادب سرزمین ایران گردد.بهتراست که با استفاده از این سایت گرانبها بر معلومات ادبی خود ودیگران بیفزائیم وازشاعران ونویسندگان محترم میهن گرامیمان،آنچه را که می پسندیم فراگیریم واجازه دهیم تا دیگران آنچه را که میپسندند فرا گیرند.مثلا بنده غزل آبدار وزیبا ی استاد شهریاربا مطلع"تا کی در انتظار گذاری بزاریم + باز آی بعد از آنهمه چشم انتظاریم" را با آن مضامین عالی ودلنشین میپسندم وتمام غزل را همسنگ غزلهای ارزنده ی حافظ _ شاعر آسمانی ایران _میدانم
در ایامی که هنوز درس میخواندم،استاد ادبیات من که خود ازشاعران معاصر وبسیار معروف بود باشعر نو مخالف بود.یک روز قطعه شعر نو"سلام به انشتین" از استاد شهریار را به حضرت استاد ارائه کردم،پرسیدم نظرتان در مورد این شعر چیست؟فرموداینکه شعرنیست!گفتم این شعرنو از استاد شهریار است،فرمود من به شخص کار ندارم اینکه توبعنوان شعر ارائه میکنی از هرکه باشد،مزخرف است.

1393/05/30 12:07
مجتبی

با درود.متن کامل غزل این گونه می باشد:
باز آی بعد از این همه چشم انتظاریم
دیشب به یاد زلف تو در پرده‌های ساز
جانسوز بود شرح سیه روزگاریم
بس شکوه کردم از دل ناسازگار خود
دیشب که ساز داشت سر سازگاریم
شمعم تمام گشت و چراغ ستاره مرد
چشمی نماند شاهد شب زنده‌داریم
گفتی هوای لاله عذاران ری خوش است
پنداشتی که بوالهوس لاله زاریم
طعم شکار آهوی سر در کمند نیست
ماند به شیر، شیوه وحشی شکاریم **
سندان به سرزنش نتوان کرد پایمال
سرکوبیم زیاده کند پافشاریم
شرمم کشد که بی تو نفس می‌کشم هنوز
تا زنده ام بس است همین شرمساریم
تا هست تاج عشق توام بر سر ای غزال
شیرین بود به شهر غزل شهریاریم

1393/05/30 12:07
مجتبی

با درود.متن کامل غزل این گونه می باشد:
تا کی در انتظار گذاری به زاریم
باز آی بعد از این همه چشم انتظاریم
دیشب به یاد زلف تو در پرده‌های ساز
جانسوز بود شرح سیه روزگاریم
بس شکوه کردم از دل ناسازگار خود
دیشب که ساز داشت سر سازگاریم
شمعم تمام گشت و چراغ ستاره مرد
چشمی نماند شاهد شب زنده‌داریم
گفتی هوای لاله عذاران ری خوش است
پنداشتی که بوالهوس لاله زاریم
طعم شکار آهوی سر در کمند نیست
ماند به شیر، شیوه وحشی شکاریم **
سندان به سرزنش نتوان کرد پایمال
سرکوبیم زیاده کند پافشاریم
شرمم کشد که بی تو نفس می‌کشم هنوز
تا زنده ام بس است همین شرمساریم
تا هست تاج عشق توام بر سر ای غزال
شیرین بود به شهر غزل شهریاریم

1393/05/30 12:07
مجتبی

با درود.متن کامل غزل این گونه می باشد:
باز آی بعد از این همه چشم انتظاریم
دیشب به یاد زلف تو در پرده‌های ساز
جانسوز بود شرح سیه روزگاریم
بس شکوه کردم از دل ناسازگار خود
دیشب که ساز داشت سر سازگاریم
شمعم تمام گشت و چراغ ستاره مرد
چشمی نماند شاهد شب زنده‌داریم
گفتی هوای لاله عذاران ری خوش است
پنداشتی که بوالهوس لاله زاریم
طبعم شکار آهوی سر در کمند نیست
ماند به شیر، شیوه وحشی شکاریم **
سندان به سرزنش نتوان کرد پایمال
سرکوبیم زیاده کند پافشاریم
شرمم کشد که بی تو نفس می‌کشم هنوز
تا زنده ام بس است همین شرمساریم
تا هست تاج عشق توام بر سر ای غزال
شیرین بود به شهر غزل شهریاریم

1394/04/02 23:07
بی لب

این شعر در برنامه گلهای تازه شماره 54 (دشتی) با نام شب زنده دار با صدای محمدرضا شجریان (سیاوش) و همراهی حبیب الله بدیعی (ویلن) ، فرهنگ شریف (تار) و جهانگیر ملک (تنبک) اجرا شده است.
لینک دانلود :
پیوند به وبگاه بیرونی

1401/09/25 00:11
یوسف شیردلپور

جناب بی لب واقعان هم خیلی خیلی این اجرای استاد شجریان زیباست همین الان که این متن را مینوسم هم این اثرناب رادارم گوش میدم دریک روستای دردل جنگلهای هیرکانی شمال ویک کلبه چوبی تک تنها ولی نه تنها من و خدا ویک دنیا صفا خاطره، ضمنآ این شعر زیبای شهریاز را زنده یاد بانو هایده هم به همین سبک اجرا کرده اند که هردو عزیز هنرمند هم عالی اجراکرده اند روح هردوبزرگوار واستادان بدیعی وفرهنگ شریف  و ملک شاد

درود برشما دوست عزیز گنجوری

  

1394/04/06 20:07
کسرا

شرمم کشد که بی تو نفس میکشم هنوز
تا زنده ام بس است همین شرمساریم...
چقدر قشنگ... چقدر پر احساس... روحت شاد شهریار... دیوانه ی بیت اول و آخر این شعرم...

1401/09/14 22:12
یوسف شیردلپور

بیت به بیتش درس وپند وعبرت و تأسف انگیز ترینش، شرمم کشد که بی تونفس میکشم هنوز🤔

تازنده ام بس است همین شرمساریم😔

ومن بعد مرگ دوبرادرم وعزیزانم ورد زبانم است آه ه ه ه ای خدا یاری کن با به یاران رسانیم🙏