گنجور

غزل شمارهٔ ۹۵ - من و ما

مهتاب و سرشکی به هم آمیخته بودیم
خوش رویهم آن شب من و مه ریخته بودیم
دور از لب شیرین تو چون شمع سیه روز
خوش آتش و آبی به هم آمیخته بودیم
تا زلف و رخت بردمد از سایه و روشن
از شاخهٔ سرو چمن آویخته بودیم
غربال به کف نقرهٔ خواب‌آور مهتاب
تا عطسهٔ مستان سحر بیخته بودیم
با گریه خونین من و خنده مهتاب
آب رخی از شبنم و گل ریخته بودیم
از چشم تو سرمست و به بالای توهمدست
صد فتنه ز هر گوشه برانگیخته بودیم
زان پیش که در زلف تو بندیم دل خویش
ما رشته مهر از همه بگسیخته بودیم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مهتاب و سرشکی به هم آمیخته بودیم
خوش رویهم آن شب من و مه ریخته بودیم
هوش مصنوعی: در آن شب زیبا، من و ماه چهره‌هایمان به هم پیوسته بود و چشمانم گویی با اشک و نور مهتاب در هم آمیخته شده بود.
دور از لب شیرین تو چون شمع سیه روز
خوش آتش و آبی به هم آمیخته بودیم
هوش مصنوعی: چقدر دور از لب شیرین تو احساس تنهایی و غم می‌کنم، مانند شمعی که در روزهای تاریک می‌سوزد و درد و شعف در درونم با هم عجین شده است.
تا زلف و رخت بردمد از سایه و روشن
از شاخهٔ سرو چمن آویخته بودیم
هوش مصنوعی: تا زمانی که زیبایی موها و چهره‌ات از میان سایه و روشنایی نمایان شود، ما در زیر درخت سرو چمن به انتظار نشسته بودیم.
غربال به کف نقرهٔ خواب‌آور مهتاب
تا عطسهٔ مستان سحر بیخته بودیم
هوش مصنوعی: ما با دست خود، غربالی از نقره که به خواب آرامش می‌دهد در شب ماه‌بهره داشتیم و در آن روزی را گذرانده بودیم که عطسه‌های ناز و شاداب صبحگاهی در دل مستان جا می‌کرد.
با گریه خونین من و خنده مهتاب
آب رخی از شبنم و گل ریخته بودیم
هوش مصنوعی: من در حالی که اشک‌های خونینی می‌ریختم، با خنده‌ی مهتاب و نگاهی به زیبایی شبنم و گل، در حال سردادن احساسات خود بودم.
از چشم تو سرمست و به بالای توهمدست
صد فتنه ز هر گوشه برانگیخته بودیم
هوش مصنوعی: از نگاه تو خوشحال و شادمانم و به زیبایی تو هم نزدیکم. در این حالت، به گونه‌ای احساساتی را در خود بوجود آورده‌ام که باعث شده است هر گوشه و زاویه‌ای از وجودم پر از آشفتگی و هیجان باشد.
زان پیش که در زلف تو بندیم دل خویش
ما رشته مهر از همه بگسیخته بودیم
هوش مصنوعی: قبل از اینکه دل خود را در زلف تو ببندیم، ما همه رشته‌های محبت را از هر چیزی گسسته بودیم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۹۵ - من و ما به خوانش پری ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1398/11/30 23:01

عالی