گنجور

غزل شمارهٔ ۹۴ - غزال و غزل

امشب از دولت می دفع ملالی کردیم
این هم از عمر شبی بود که حالی کردیم
ما کجا و شب میخانه خدایا چه عجب
کز گرفتاری ایام مجالی کردیم
تیر از غمزه ساقی سپر از جام شراب
با کماندار فلک جنگ وجدالی کردیم
غم به روئین تنی جام می انداخت سپر
غم مگو عربده با رستم زالی کردیم
باری از تلخی ایام به شور و مستی
شکوه از شاهد شیرین خط و خالی کردیم
نیمی از رخ بنمود و خمی از ابرویی
وسط ماه تماشای هلالی کردیم
روزه هجر شکستیم و هلال ابروئی
منظر افروز شب عید وصالی کردیم
بر گل عارض از آن زلف طلایی فامش
یاد پروانه زرین پر و بالی کردیم
مکتب عشق بماناد و سیه حجره غم
که در او بود اگر کسب کمالی کردیم
چشم بودیم چو مه شب همه شب تا چون صبح
سینه آئینه خورشید جمالی کردیم
عشق اگر عمر نه پیوست به زلف ساقی
غالب آنست که خوابی و خیالی کردیم
شهریارا غزلم خوانده غزالی وحشی
بد نشد با غزلی صید غزالی کردیم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

امشب از دولت می دفع ملالی کردیم
این هم از عمر شبی بود که حالی کردیم
هوش مصنوعی: امشب با خوشی و نشاط از ناراحتی‌ها فاصله گرفتیم و این شب هم گذشت و لحظات خوبی را تجربه کردیم.
ما کجا و شب میخانه خدایا چه عجب
کز گرفتاری ایام مجالی کردیم
هوش مصنوعی: ما کجا و شب نشینی در میخانه، خداوند، چه شگفتی است که با مشغله‌های زندگی، فرصتی برای این کار پیدا کرده‌ایم.
تیر از غمزه ساقی سپر از جام شراب
با کماندار فلک جنگ وجدالی کردیم
هوش مصنوعی: از نگاه زیبا و فریبنده ساقی، همچون تیر زهرآگینی به دل ما می‌نشیند و ما در پی نوشیدن شراب، در نبردی با سرنوشت و چرخ فلک مشغولیم.
غم به روئین تنی جام می انداخت سپر
غم مگو عربده با رستم زالی کردیم
هوش مصنوعی: غم مانند یک جام می بر تن قوی و مقاوم می‌نشیند، پس از غم نگو که ما با رستم زالی، رسماً فریاد کشیدیم.
باری از تلخی ایام به شور و مستی
شکوه از شاهد شیرین خط و خالی کردیم
هوش مصنوعی: در نتیجه‌ی تلخی‌های زندگی، از شادی و نشئه بودن، از زیبایی‌های معشوق و دل‌ربایی او شکایت کردیم و ناراحتی‌های خود را برطرف کردیم.
نیمی از رخ بنمود و خمی از ابرویی
وسط ماه تماشای هلالی کردیم
هوش مصنوعی: نیمی از چهره‌اش نمایان شد و با کمانی از ابروهایش، مانند هلال ماه، ما را به تماشا دعوت کرد.
روزه هجر شکستیم و هلال ابروئی
منظر افروز شب عید وصالی کردیم
هوش مصنوعی: در ایام دوری از محبوب، لحظات سختی را گذراندیم و اکنون با دیدن رخ زیبای او، شب عید وصال را جشن گرفتیم.
بر گل عارض از آن زلف طلایی فامش
یاد پروانه زرین پر و بالی کردیم
هوش مصنوعی: بر روی گل‌های چهره‌اش، به خاطر زلف‌های طلایی‌اش، یاد پروانه‌ای را در ذهن‌مان زنده کردیم که بال‌های زرد و زیبا داشت.
مکتب عشق بماناد و سیه حجره غم
که در او بود اگر کسب کمالی کردیم
هوش مصنوعی: مدرسه عشق باقی است و اتاق تاریک غم که در آن بود، اگر به جایی رسیدیم و کمالی کسب کردیم.
چشم بودیم چو مه شب همه شب تا چون صبح
سینه آئینه خورشید جمالی کردیم
هوش مصنوعی: ما شب‌ها به مانند ماه چشم انتظار بودیم، تا این که صبح شد و دل‌مان به نور خورشید زیبایی روشن شد.
عشق اگر عمر نه پیوست به زلف ساقی
غالب آنست که خوابی و خیالی کردیم
هوش مصنوعی: اگر عشق در زندگی‌ام برقرار نباشد، بهتر است که فقط به یاد زلف‌های ساقی بپردازم و در خیال و خواب غوطه‌ور شوم.
شهریارا غزلم خوانده غزالی وحشی
بد نشد با غزلی صید غزالی کردیم
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر اشاره می‌کند که اگرچه ممکن است غزلی که خوانده شده ناامید کننده یا زشت باشد، اما در همان حال توانسته‌ایم فرصتی مناسب و زیبا از آن برداشت کنیم و در نهایت به منظور دلخواه خود برسیم. به نوعی، مقصود این است که حتی در ظاهراً نامناسب‌ترین شرایط نیز می‌توان به زیبایی‌ها و ارزش‌ها دست یافت.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۹۴ - غزال و غزل به خوانش پری ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1389/08/01 14:11
شعر دوست

من فکر میکنم غزل شماره 94 (غزل و غزال)علافه بر اشتباهات در اشعار نوشته شده ،تعدادی از ابیات نیز از قلم افتاده است که از آن جمله می توان بیت زیر را ذکر کرد:
نیمی از رخ بنمود و خمی از ابروئی
وسط ماه تماشای هلالی (حلالی) کردیم.
و بیت زیر نیز به اشتباه آورده شده است:
شهریار غزلم خواند غزالی وحشی
بد نشد با غزلی صید غزالی کردیم

1390/10/20 18:01
ابراهیم

شان نزول این شعر :
استاد در رستورانی شیفته دخنری که با صورتی سفید و موهایی که نصف صورتش را چون هلال ماه گرفته است و مشغول پذیرایی بودند می شوند و این غزل را می سرایند . بیت آخر هم در جواب همان دختر که گفتند : شهریار ، تو واقعا سلطان غزل هستی ، سروده شده است

1394/05/17 16:08
کوشا

ظاهرا فی البداهه استاد در مجلسی این اشعار را می سراید دختری به پیش استاد می اید و میگوید واقعا این ابیات را الان سروده اید یا در خانه اماده کرده بودید که استاد میگوید اسمت چیست دخر پاسخ میدهد غزال و استاد بیت اخر را می سراید

1395/06/11 10:09
ناصر هاشمی

قطعا بیت آخر اشتباه نوشته شده است و از نظر معنی باید چنین باشد :
شهریار غزلم خواند (خوانده) غزالی وحشی (رعنا)
بد نشد با غزلی صید غزالی کردیم
کلمه ندای "شهریارا" که در اینجا تخلص شاعر هم هست باید به "شهریار" تبدیل شود تا عبارت "شهریار غزلم" با معنی درست در مصرع اول در جای خود قرار گیرد.

1395/10/23 12:12
سیدمحمد امیرمیران

با سلام و عرض ارادت : پیشنهاد میکنم که سر گروه محترم گنجور به چاپ های قدیمی توجه داشته باشند که یکی از دوستان بخوبی توضبیح دادند که یک بیت در اینجا آورده نشده همان ( نمیم از رخ بنمود ، الی آخر ) و نیز بیت آخر نیز شهریار صحیح می باشد .

1397/01/16 16:04
مشکات

با درود و احترام
استاد شهریار در مجلسی که عوام از ایشان دعوت کرده بودند حضور یافتند و به اصرار جمع مجبور شدند که شعری بداهه بسرایند شعر فوق که با غلط های بسیار زیاد درج شده است همان شعر مذکور میباشد. اما نکته حائز اهمیت در این باره آن است که بعد از اتمام شعر دختری زیبا روی جلو امده به استاد گفتند من شعر شمارا شنیدم وبسیار لذت بردم اما فکر نمیکنم بداهه بوده باشد یحتمل شما از قبل آماده کرده بودید استاد به ایشان گفتن نام شما چیست دختر گفت نامم غزالاست و شیفته اشعارتان هستم .استاد بدون درگ فرمودند شهریارا غزلت خوانده غزالی زیبا (رعنا)بد نشد با غزلی صید غزالی کردیم .

1402/09/14 18:12
نیما خاتمی

با احترام،

خانوم پری ساتکنی سه بیت رو با ایراد معنایی خوانده اند، خوانش ها بهتر است قبل از نمایش در زیر شعر بازبینی شوند، چون خیلی از افراد به واسطه نکات فنی اشعار به خوانش ها رجوع می‌کنند.