گنجور

غزل شمارهٔ ۹۱ - عهد قدیم

چه شد آن عهد قدیم و چه شد آن یار ندیم
خون کند خاطر من خاطره عهد قدیم
چه شد آن طره پیوند دل و جان که دگر
دل بشکسته عاشق ننوازد به نسیم
آن دل بازتر از دست کریمم یارب
چون پسندی که شود تنگتر از چشم لئیم
عهد طفلی چو بیاد آرم و دامان پدر
بارم از دیده به دامان همه درهای یتیم
یاد بگذشته چو آن دور نمای وطن است
که شود برافق شام غریبان ترسیم
یا به آهو روشان انس وصفا ده یارب
یا ز صاحبنظران بازستان ذوق سلیم
سیم و زر شد محک تجربه گوهر مرد
که سیه باد بدین تجربه روی زر و سیم
دردناک است که در دام شغال افتد شیر
یا که محتاج فرومایه شود مرد کریم
نشود مرغ چمن همنفس زاغ و زغن
“روح را صحبت ناجنس عذابیست الیم”
دولت همت سلطان قناعت خواهم
تا تمنا نکنم نعمت ارباب نعیم
هم از الطاف همایون تو خواهم یارب
در بلایای تو توفیق رضا و تسلیم
نقص در معرفت ماست نگارا ور نه
نیست بی مصلحتی حکم خداوند حکیم
شهریارا به تو غم الفت دیرین دارد
محترم دار به جان صحبت یاران قدیم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه شد آن عهد قدیم و چه شد آن یار ندیم
خون کند خاطر من خاطره عهد قدیم
هوش مصنوعی: چه شد آن زمانه‌ای که با دوستم در کنار هم بودیم؟ آن روزها که دل خوش و بی‌خیال بودیم، حالا فقط یاد و خاطره‌اش برایم درد و غم می‌آورد.
چه شد آن طره پیوند دل و جان که دگر
دل بشکسته عاشق ننوازد به نسیم
هوش مصنوعی: این شعر به احساس دلتنگی و ناامیدی اشاره دارد. شاعر از یادآوری پیوندی که بین دل و جان وجود داشته، سخن می‌گوید و حسرت می‌خورد که دیگر آن دل شکسته، عشق را به ناز و نوازش نمی‌پذیرد. به عبارت دیگر، وقتی عشق از دست رفته است، دیگر هیچ نسیمی نمی‌تواند قلب شکسته را آرام کند یا نوازش کند.
آن دل بازتر از دست کریمم یارب
چون پسندی که شود تنگتر از چشم لئیم
هوش مصنوعی: دل من، همچون دستان پرمهرم، بسیار گشاده و آزاده است، اما ای خدا! نگذار این دل تنگ و محدود شود، چون که چشم بدخواه و حریص به دنبال تنگ کردن آن است.
عهد طفلی چو بیاد آرم و دامان پدر
بارم از دیده به دامان همه درهای یتیم
هوش مصنوعی: وقتی به یاد عهد کودکی‌ام می‌افتم، و در آغوش پدر بچه‌گی‌تر من با همه احساسات یتیمی‌ام را درک می‌کنم.
یاد بگذشته چو آن دور نمای وطن است
که شود برافق شام غریبان ترسیم
هوش مصنوعی: یاد گذشته همچون تصویری از وطن است که در دوردست‌ها به تصویر کشیده می‌شود و دلتنگی‌اش مانند شب‌نشینی بیگانگان در دل تاریکی است.
یا به آهو روشان انس وصفا ده یارب
یا ز صاحبنظران بازستان ذوق سلیم
هوش مصنوعی: ای پروردگارا، یا به دل‌های نازک و زیبای آهو آرامش و صمیمیت عطا کن، یا اینکه از بین دانایان، روح شوق و ذوق پاک را بگیر.
سیم و زر شد محک تجربه گوهر مرد
که سیه باد بدین تجربه روی زر و سیم
هوش مصنوعی: تجربه و آزمایش، ارزش واقعی انسان را مشخص می‌کند. مردانی که به درستی آزمایش شده‌اند، مانند طلا و نقره از زشتی و زرق و برق دور می‌مانند.
دردناک است که در دام شغال افتد شیر
یا که محتاج فرومایه شود مرد کریم
هوش مصنوعی: دردی بزرگ است که شیر، یعنی موجودی قوی و سلطه‌جو، در چنگال شغال، که نماد موجودی پست و حقیر است، گرفتار شود. همچنین غم‌انگیز است که یک مرد بزرگ که از نظر شخصیت و نیک‌اخلاقی بلندمرتبه است، به وضعیت نیازمندی و وابستگی به افراد بی‌ارزش و فرومایه افتد.
نشود مرغ چمن همنفس زاغ و زغن
“روح را صحبت ناجنس عذابیست الیم”
هوش مصنوعی: تا وقتی که مرغ چمن با زاغ و زغن هم‌صحبت نمی‌شود، روح انسان در آرامش خواهد بود. صحبت با افراد ناهم‌سو و ناهماهنگ برای روح عذابی دردناک است.
دولت همت سلطان قناعت خواهم
تا تمنا نکنم نعمت ارباب نعیم
هوش مصنوعی: من آرزو دارم که با تلاش و اراده، به دولتی برسم که با قناعت به زندگی راضی باشم و دیگر از نعمت‌های دیگران درخواست نکنم.
هم از الطاف همایون تو خواهم یارب
در بلایای تو توفیق رضا و تسلیم
هوش مصنوعی: ای پروردگار، در سختی‌ها و مشکلات به من کمک کن تا راضی و تسلیم خواست تو باشم.
نقص در معرفت ماست نگارا ور نه
نیست بی مصلحتی حکم خداوند حکیم
هوش مصنوعی: نقص در شناخت و درک ماست، ای دوست. در غیر این صورت، حکمت خداوند هیچ گاه بدون هدف و بی مصلحت نیست.
شهریارا به تو غم الفت دیرین دارد
محترم دار به جان صحبت یاران قدیم
هوش مصنوعی: ای شهریار، دل من به یاد دوستی‌های قدیم غمگین است، پس با جان و دل به یاد گفتگوی با دوستان قدیم احترام بگذار.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۹۱ - عهد قدیم به خوانش پری ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1388/07/14 19:10
نگین شکروی

بادرودوسپاس فراوان
دربیت هفتم "ا" قبل از "شغال" ودربیت هشتم "ه" بعداز"توفیق" زاید است
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1388/09/30 08:11
نگین شکروی

با درودی دوباره
لطفا" ابیات زیر اضافه شوند:
بیت ششم:
یا به آهو روشان انس وصفا ده یارب
یا ز صاحبنظران بازستان ذوق سلیم
بیت نهم:
نشود مرغ چمن همنفس زاغ و زغن
"روح را صحبت ناجنس عذابیست الیم"
بیت دهم:
دولت همت سلطان قناعت خواهم
تا تمنا نکنم نعمت ارباب نعیم
---
پاسخ: با تشکر، اضافه شد.

1390/08/03 09:11

در مصرع اول بیت دوم حرف نون اضافه است

1398/09/23 09:11
حسین جباری

جدا زیبا بود.
فقط ای کاش میدونستیم تاریخ سرودن هر غزل کی بوده.