گنجور

غزل شمارهٔ ۷۴ - یاران دغل

گر من از عشق غزالی غزلی ساخته‌ام
شیوه تازه‌ای از مبتذلی ساخته‌ام
گر چو چشمش به سپیدی زده‌ام نقش سیاه
چون نگاهش غزل بی‌بدلی ساخته‌ام
گر چو زنبور به نیشم بنوازند رواست
کز لب لعل تو نوشین عسلی ساخته‌ام
شکوه در مذهب درویش حرامست ولی
با چه یاران دغا و دغلی ساخته‌ام
ادب از بی‌ادب آموز که لقمان گوید
از عمل سوخته عکس‌العملی ساخته‌ام
می‌کنم چشم طمع می‌شکنم دست سوال
من که با جامعهٔ کور و شلی ساخته‌ام
چه خروسی تو که وقتی نشناسی ورنه
من به هر عربدهٔ بی‌محلی ساخته‌ام
درنمی‌یابی اگر ذوق، نه من در هر بیت
طرفه مضمونی و ضرب‌المثلی ساخته‌ام؟
می‌چرانم به غزل چشم غزالان وطن
مرتعی سبز به دامان تلی ساخته‌ام
من در این کلبهٔ تاریک به اشراق ادب
آفتابم که به برج حملی ساخته‌ام
شهریار از سخن خلق نیابم خللی
که بنای سخن بی‌خللی ساخته‌ام

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر من از عشق غزالی غزلی ساخته‌ام
شیوه تازه‌ای از مبتذلی ساخته‌ام
هوش مصنوعی: اگر من از عشق یک غزال شعری سروده‌ام، در واقع شیوه‌ای نو از چیزی عادی و تکراری ارائه کرده‌ام.
گر چو چشمش به سپیدی زده‌ام نقش سیاه
چون نگاهش غزل بی‌بدلی ساخته‌ام
هوش مصنوعی: چشم او مانند رنگ سفید است و من هم در همان حال اگر سیاه به نظر می‌رسم، به خاطر تأثیر نگاه اوست. از این احساس عشق و زیبایی، شعر بی‌نظیری خلق کرده‌ام.
گر چو زنبور به نیشم بنوازند رواست
کز لب لعل تو نوشین عسلی ساخته‌ام
هوش مصنوعی: اگر مانند زنبور به من توجه و محبت شود، جایز است، زیرا من از لب شیرین تو نوشیدنی دلپذیری ساخته‌ام.
شکوه در مذهب درویش حرامست ولی
با چه یاران دغا و دغلی ساخته‌ام
هوش مصنوعی: بسیاری از قدرت و عظمت در دین درویش‌ها غیرقانونی است. اما من با چه کسانی که فریبکار و نیرنگ‌باز هستند، دور و بر خودم را پر کرده‌ام.
ادب از بی‌ادب آموز که لقمان گوید
از عمل سوخته عکس‌العملی ساخته‌ام
هوش مصنوعی: از رفتار نادرست دیگران بپذیر که بر اساس تجربه‌های آن‌ها می‌توان آموخت و به نتیجه‌ای مفید دست یافت. لقمان نیز اشاره کرده که از اشتباهات می‌توان درس گرفت و به شکل بهتری عمل کرد.
می‌کنم چشم طمع می‌شکنم دست سوال
من که با جامعهٔ کور و شلی ساخته‌ام
هوش مصنوعی: من از امید بی‌جا دست کشیده‌ام و دیگر از جامعه‌ای که با آن زندگی می‌کنم سوالی نمی‌پرسم، چرا که این جامعه به نوعی نابینا و ناتوان است.
چه خروسی تو که وقتی نشناسی ورنه
من به هر عربدهٔ بی‌محلی ساخته‌ام
هوش مصنوعی: تو چقدر جالبی که وقتی خودت را نمی‌شناسی، به من نشان می‌زنی که چقدر به بی‌احترامی و داد و فریاد می‌توانم واکنش نشان دهم.
درنمی‌یابی اگر ذوق، نه من در هر بیت
طرفه مضمونی و ضرب‌المثلی ساخته‌ام؟
هوش مصنوعی: اگر حس و ذوقی نداشته باشی، متوجه نخواهی شد که من در هر شعر چه موضوع جالب و مثلی ایجاد کرده‌ام.
می‌چرانم به غزل چشم غزالان وطن
مرتعی سبز به دامان تلی ساخته‌ام
هوش مصنوعی: من با نگاه به زیبایی‌های وطنم، گل‌های غزل را در دلم پرورش می‌دهم و به یاد آن، فضایی سرسبز و دل‌انگیز را در ذهنم خلق کرده‌ام.
من در این کلبهٔ تاریک به اشراق ادب
آفتابم که به برج حملی ساخته‌ام
هوش مصنوعی: من در این خانهٔ تاریک، با پرتو دانش و ادب می‌درخشم، همچون خورشیدی که در برج حمل قرار دارد.
شهریار از سخن خلق نیابم خللی
که بنای سخن بی‌خللی ساخته‌ام
هوش مصنوعی: من از سخنان مردم هیچ نقصی نمی‌بینم، زیرا خودم بنای سخن را به گونه‌ای محکم و بی‌نقص بنا نهادم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷۴ - یاران دغل به خوانش پری ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1390/09/15 20:12
بی نام

چو خروسی تو که وقتی نشناسی ورنه
من به هر عربده ای بی محلی ساخته ام

1391/11/23 16:01
سحر ا

میکنم چشم طمع میشکنم دست سوال
من که با جامعه ی کور و شلی ساخته ام
این بیت قبل از بیت "شکوه در مذهب درویش..." است

1393/02/17 20:05
محمدرضا

من که غزلی گویم ازعشقش به حسن

خانه ای از مهرووفا درکنج دلم ساخته ام

1393/09/29 17:11
مهدی

به نظر می رسد این شعر در پاسخ به انتقاداتی باشد که بر شعر دیگری از شهریار وارد شده است....
در آن شعر با این مطلع
امشب از دولت می دفع ملالی کردیم
این هم از عمر شبی بود که حالی کردیم
در انتها چنین نقل می شود که
شهریار غزلم خوانده غزالی وحشی
بد نشد با غزلی صید غزالی کردیم
این غزل در این مجموعه به شماره 94 ثبت گردیده است

1393/11/18 19:02
مظهر

آقا محمد رضا بیتی که آورده اید ازنظر وزن وقافیه با شعر استاد هم خوانی ندارد ودر وزن خودش هم دارای اشکال است حالا از کیه نمیدونم؟

1394/02/06 19:05
علی

در دلو فکر و خیالم ز بدی های حبیب / یار عاشق دل و صاحبنظری ساخته ام

1394/09/06 17:12
ال.دیار

زندگی بودن عشق است دلیل وعِللش
من بَد از زندگی م بی عللی ساخته ام

1394/09/06 18:12
روفیا

درود ال.دیار گرامی
دوست گرامی بر من منت میگزارید اگر بیت درج شده را معنی کنید.
چند روزیست که درباره تفاوت واژگان دلیل و علت می اندیشم.
برخلاف آنچه به نظر میرسد معنای متفاوتی دارند.
دلیل بیشتر به معنای راهبر و رهنماست و علت به معنای ریشه و سبب!
معادل انگلیسی دقیق واژه دلیل واژه guide و معادل انگلیسی دقیق واژه علت واژه cause به معنای سبب و defect به معنای نقص است.
هر چند هر دو مفهوم سهوا با واژه reason نیز بیان میشوند.
فرض میکنیم من تشنه ام. لذا آب می نوشم. اینجا از دست دادن آب بدن علت تشنگی من است. ولی تشنگی ام دلیل ندارد. بلکه خود دلیل و راهبر من به سوی آب است.
پس در این مورد خاص علت منتهی میشود به دلیل و دلیل منتهی میشود به یک عمل خاص.
حالا هنوز نمیدانم این کشف اخیرم به چه درد می خورد؟!
فردا درباره اش فکر خواهم کرد!

1396/09/03 00:12
دانیال عطائی

سلام
به حضورتان عرض کنم عزیزی که حاشیه ی 1 را نوشتند باید به این نکته توجه داشته باشند که در اصل این بیت در شعر استاد شهریار نیست هرچند توسط ایسان گفته شده.
جهت رفع ابهام باید بگویم همانطور که می دانید ایشان در مراسمی در حضور ملک الشعرا بهار و ایرج میرزا و تعداد زیادی از ادیبان آن دوره این غزل خود را به عنوان یک فرد جدیدالورود به محفل ادبی ملک الشعرا به جمع تقدیم کردند.هنگامی که به بیت اشاره شده در حاشیه ی 2 رسیدند (که جایگاه آن در غزل مذکور بین ابیات 3 و4 است ) فرد سیاسی در جمع به طعنه حرفی را به استاد شهریار می گوید و ایشان بیت ذکر شده در حاشیه 1 را در جواب آن مرد به صورت بداهه می سرایند که مورد تشویق شدید حضار هم قرار می گیرند.

1402/05/21 22:08
نعمت الله عبقری

سلام عزیزم میگم شما اگر فیلم شهریار رو ندیده بودی کف دستت رو بو کرده بودی که بیت منظور رو توی یم میهمانی به یک فرد سیاسی گفته بود مثلا میخوای بگی همه چی رو میدونی باهوش

1401/10/31 20:12
پارسا اوسطی

گر من از عشق و دواتی نوبری ساخته ام

شیوه ی بهتری از نیشکری ساخته ام

 

1403/12/02 01:03
بردیا

گرچه فقط این شعر نوشابه باز کردن برای خوده شاعره ولی گر چو زنبور به نیشم بنوازند درسته نه که میشم