گنجور

غزل شمارهٔ ۶۱ - بازار شوق

یاد آن که جز به روی منش دیده وا نبود
وان سست عهد جز سری از ما سوا نبود
امروز در میانه کدورت نهاده پای
آن روز در میان من و دوست جا نبود
کس دل نمی‌دهد به حبیبی که بی‌وفاست
اول حبیب من به خدا بی‌وفا نبود
دل با امید وصل به جان خواست درد عشق
آن روز درد عشق چنین بی‌دوا نبود
تا آشنای ما سر بیگانگان نداشت
غم با دل رمیده ما آشنا نبود
از من گذشت و من هم از او بگذرم ولی
با چون منی به غیر محبت روا نبود
دوشم نخفت دیده به بالین دل ولی
مسکین دلم به زحمت مردم رضا نبود
اکنون به کودکی که نبودم اسیر عشق
افسوس می‌خورم که دلم با خدا نبود
گر نای دل نبود و دم آه سرد ما
بازار شوق و گرمی شور و نوا نبود
سوزی نداشت شعر دل‌انگیز شهریار
گر همره ترانه ساز صبا نبود

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یاد آن که جز به روی منش دیده وا نبود
وان سست عهد جز سری از ما سوا نبود
هوش مصنوعی: به خاطر می‌آورم که جز چهره تو، کسی را ندیدم و آن شخص بی‌وفا، جز خودش چیزی برای ما نداشت.
امروز در میانه کدورت نهاده پای
آن روز در میان من و دوست جا نبود
هوش مصنوعی: امروز که در حالتی نامناسب و کدر به سر می‌برم، یاد آن روزی که احساساتم و دوستی‌ام در اوج بود، در دل من جا ندارد.
کس دل نمی‌دهد به حبیبی که بی‌وفاست
اول حبیب من به خدا بی‌وفا نبود
هوش مصنوعی: کسی دلش را به محبوبی نمی‌سپارد که وفادار نیست. ولی من مطمئنم که نخستین محبوب من، به خدا، بی‌وفا نبود.
دل با امید وصل به جان خواست درد عشق
آن روز درد عشق چنین بی‌دوا نبود
هوش مصنوعی: دل آرزوی وصال محبوب را داشت، اما درد عشق در آن روزها به قدری سخت و بی‌چاره کننده بود که درمانی برایش وجود نداشت.
تا آشنای ما سر بیگانگان نداشت
غم با دل رمیده ما آشنا نبود
هوش مصنوعی: تا زمانی که دوستان ما با دیگران آشنا نبودند، دل نگران ما با کسی مربوط نبود و غم ما را نمی‌دانست.
از من گذشت و من هم از او بگذرم ولی
با چون منی به غیر محبت روا نبود
هوش مصنوعی: من از او گذشتم و او هم از من می‌گذرد، اما با کسی مثل من، نمی‌توان بی‌محبتی کرد.
دوشم نخفت دیده به بالین دل ولی
مسکین دلم به زحمت مردم رضا نبود
هوش مصنوعی: شب گذشته چشمانم روی بالش خواب نرفت، اما دل مظلومم به سختی راضی به رضای مردم نبود.
اکنون به کودکی که نبودم اسیر عشق
افسوس می‌خورم که دلم با خدا نبود
هوش مصنوعی: اکنون به یاد دوران کودکی‌ام افسوس می‌خورم که در آن زمان نتوانستم عشق را درک کنم و رابطه‌ام با خداوند خالی بود.
گر نای دل نبود و دم آه سرد ما
بازار شوق و گرمی شور و نوا نبود
هوش مصنوعی: اگر احساس عشق و دل‌زدگی در ما وجود نداشت و کشش و نشاطی برای شادی و ابراز احساسات نبود، بازار شور و شوق نیز وجود نداشت.
سوزی نداشت شعر دل‌انگیز شهریار
گر همره ترانه ساز صبا نبود
هوش مصنوعی: شعر زیبا و دلنشین شهریار بدون همراهی ساز و نواهای نسیم، هیچ جلمه و احساسی نداشت.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۱ - بازار شوق به خوانش پری ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1389/08/02 01:11
سعید

کاملاً شرح حال من بود.... بی معرفت شهریارم فقط بلده اشک مارو در بیاره...

1390/10/06 22:01
سارا

واقعا با چون منی غیر محبت روا نبود

1391/03/22 11:05
هانیه

وقتی اینجوری اشک ما رو در میاره باید فهمید خودش چقدر اشک ریخته...
واقعا عالی بود!

1391/06/01 23:09
سیداحمد خشگنابی

از من گذشت و من هم از او بگذرم ولی با چون منی بغیر محبت روا نبود
دوشم نخفت دیده به بالین دل ولی مسکین دلم به زحمت مردم رضا نبود
اکنون به کودکی که نبودم اسیر عشق افسوس می خورم که دلم با خدا نبود
گر نای دل نبود و دم آه سرد ما بازار شوق و گرمی شور و نوا نبود
باتوجه به دیوان استاد شهریار چاپ بیست وسوم ابیات بالا جا افتاده .لطفاً اضافه کنید.

1394/08/02 12:11
کاکتوس

به قول یکی از شاعران،
شعری که تورا جان بخشد، شاعرش را یـــک‌بار کشته است...
ممنون بابت این شعر فوق‌العاده از استاد شـــهریار

1394/10/18 23:01
هانی

هانی جون همین طوره. ببین خودش چقد اشک ریخته. بیچاره دلش.

1395/12/23 22:02
امین

این شعر نیست،معجزست

1396/10/01 23:01
تراوا

خوبه که ادم هایی وجود دارند که میتونن حرفای تو رو با کلمات به شکل عمیقی بیان کنن...شاعر ها زبان امثال من میشن...
تمممام غم های دنیا رو تو این مصرع ریخته...با چون منی به غیر محبت روا نبود...

1397/02/21 01:04
نادر

واقعا اینجوریه...
کس دل نمی دهد به حبیبی که بی وفاست
اول حبیب من به خدا بی وفا نبود
اما مگه میشه اینو به اطرافیانت بقبولونی؟.....

1397/07/03 17:10
مرتضی

بیزحمت یه نفر معنی شعر را بگه
من ادبیاتم ضعیفه
یه نفر این شعر را برام فرستاده میخوام منظورش را بفهمم
کمکم کنید لطفا

1397/07/05 01:10
مصطفی

ای دل غمین مباش که یاران بی وفا
در راه خانه شوند و تو در راه خدا

1397/08/25 18:10
وحید

شهریار کلا یه جوریه این غزلهاش. بیان خیلی پیچیده نداره اتفاقا خیلی هم زبان معمولی نداره اما یه چیزی توش هست که دل ادمو میلرزونه.....با چو منی به غیر محبت روا نبود

1397/10/05 18:01
سوما

با سلام
این شعر واقعا عالیه فقط معنی مصرع دوم بیت 6چی میشه؟

1399/04/18 22:07
بهیاد

نکته ظریف این شعر در بیت ششم است و آن اینکه میگه از من گذشت (یعنی مرا انتخاب نکرد)و من نیز بگذرم ز او (یعنی از جور او میگذرم و میبخشمش) ولی
اینجا صنعت ایهام گذشتن رو بخوبی به نمایش میگذارد
و در ادامه شرح جور رو بیان میکنه که کسی مثل من رو باید فقط بهش محبت میکرد چون عاشق بوده و زحمتی به معشوق نبوده که بخواد رفتار دیگری در پیش بگیرد
با تشکر از سایت وزین گنجور و تقدیم به دوستان

1399/07/26 00:09
علی

چقدر آدم باید گریه کرده باشه که بعدش از این همه خون به دل، بگه من هم از او بگذرم ولی ...