غزل شمارهٔ ۶ - داغ لاله
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۶ - داغ لاله به خوانش امیر الماسی
غزل شمارهٔ ۶ - داغ لاله به خوانش پری ساتکنی عندلیب
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
با خواندن این شعر انسان به یاد گذشته گان ورفتن خود می افتد
داستان این شعر داستان دختری است که عاشق شهریار بود و از اظهار عشقش به استاد خجل بود و آنقدر لب نگشود که باد خزان گل لاله را پرپر کرد /شهریار نامه ای که او زیر کتاب گذاشته بود را بعد از مرگ لاله خئاند و این شعر حزین و پر درد را سرود.
بشنوید این غزل را با صدای شهرام ناظری و سنتور مشکاتیان، در آلبوم لاله بهار
با خواندن این شعر یاد صحنه های سریال شهریار افتادم آه که که سینه ی این خاک پر از این عشق های نگفته است
شعرزیبایی است وهمچنین با اسمش تناسب دارد.
خیلی خیلی قشنگ بود. چقد عشقای قدیمی واقعی و پاک بوده.
این بیت از قلم افتاده ظاهرا:
این گوژپشت تیرقدان راست تر زند
چندین کمین نکرده کمانهای چفته را
لطفا اصلاح بفرمایید
فقط کسی که عاشق باشدوازغم عشق باخبرباخواندن این شعراشک ازچشمش جاری خواهدشد.امشب به یاد لاله این شعر راخواندم ممنون.
سلام
خیلی ممنون بابت نوشتن این شعر بی نظیر و زحمات فراوان
این شعر رو شهرام ناظری روی سنتور مرحوم مشکاتیان بسیار زیبا در البوم لاله بهار اجرا فرموده اند
روح تمام گذشتگان شاد
تا دلی آتش نگیرد حرف جانسوزی نگوید.....
شهریار عزیز ما چقدر دل پر دردی داشته که این شعر را اینچنین سوز و قداز سروده است
با درود به روان مرحوم شعری بسیار دل نشین و تاثیر گذار است
گلوبند که گلوبند است اما گلوبنده یعنی شکم باره
من خیلی ناراحتم ازموضوع این شعر.کاش شهریارمیدونست لاله عاشقشه.کاش لاله کم رونبود به شهریارمیگفت دوسش داره.منم یه همچین عشقی داشتم الان بهش رسیدم خیلی دوسش دارم الان.
استاد شهریار رو من می تونم با احساس ترین شاعر تاریخ ایران لقب بدم. این مرد چنان احساس رو در شعر به خدمت گرفته که هیچ شاعری چنین قدرتی نداشته. نمونه اش این شعر. این شعر رو حتی اگه برای کسی که چیزی از شعر و ادبیات نفهمه و میونه ای نداشته باشه بخونید ، محاله که منقلب نشه. وای ای مه دو هفته چه جای محاق بود ... روحش شاد.
کاش یکی منو اینقد دوست داشته....خیلی شعر فوق العاده ایه
گردون برات خوش دلی کس نخوانده است
اینجا همیشه رد و نکول است سفته را
زیباست...همین چیز دیگری نمیتوان گفت
حرف عاشق را فقط عاشق میتواند بفهمد
منم یه همچین عشقی داشتم ولی متاسفانه معشوقم مثل شهریار مهربون و احساساتی نبود
بیت اخر منظورش چیه؟؟
اقای جلالی کاملا اشتباه عرض کردید لاله دختر صاحبخانه شهریار بوده واصلا عاشق استاد شهریار نبوده حتی به شهریار برای رسیدن به پری خیلی کمک کرده گویا شما از فیلم اقای تبریزی تاثیر گرفته اید که اشتباهات زیادی هم داشت
غزل واقعا تاثیر گذاریه زنده یاد استاد شهریار همونطور که متن قویی داشتن تو شفایی هم فوالعاده بودن کاش این غزلو باصدای خودشون خونده باشن
درود بر روح استاد شهریار که عشق را از حصار درون داستان ها بیرون کشید و عاشقانه ای واقعی سرود
واقعا دلم به درد اومد .خیلی زیبا ،خیلی
بشنوید این عزل را با صدای استاد شاهد طباطبایی در آلبوم سایه تنهایی
خودمو جای لاله احساس میکنم،میگن عشقای واقعی به هم نمیرسن.
بزرگواران یک مرتبه دیگر شعر را بدون در نظر گرفتن هر فیلم و سریال و داستانی بخوانید، این شعر کاملا سیاسی است و دارای فضایی انقلابی. لاله استعاره ای بیش نیست، نه اسم عاشق است و نه معشوق.
بشنوید این غزل را با صدای جفر در آلبوم گل های غربت
بس کنید ناموسا :|
الحق و الانصاف مرزهای احساس در این غزل در هم پیموده شده و استاد ملک سخن, حضرت شهریار مکتشف بزرگ سرزمینهای دوردست احساس هستند.اینهمه رقت قلب و باریکی اندیشه چطور یکجا جمع شده, الله اعلم.
غزل بینظیر است و دل نازک پسندان را طرفهای از عالم عاشقی.
درود بیکران بر عاشقان باد!
جناب امین استاد شهریار اگر تحقیق مختصری بفرمایید به هیچ عنوان به حیطه سیاست ورود پیدا نکرده اند وحتی غزل های ایشون مضمون سیاسی بخود نداشته شاید اواخر چندین شعر در مدح بسیجو اینا سرودن ولی کلیات غزلیات ایشون به دور از مضامین سیاسی بوده واین شعر لاله در قالب غزل هست و اگر بر محتوای غزلیات واقف باشید میدونید که درون مایه غزل بیشتر بیان عواطف و احساسات، ذکر زیبایی و کمال معشوق است پس لاله در اصل به دختری اشاره دارد و همچنان که در بیت5 به صراحت لاله را مورد خطاب قرار داده است شاعر و من در این بیت ارایه ی استعاره ای نمیبینم.موفق باشید
غزل بسیار زیباییست...
استاد شهریار دلباخته دختر همسایه خود به نام لاله شد...این عشق بین آنها پنهان ماند و هرگز فاش نشد...داستان از این قرار است که استاد پس از مدتی دوری از لاله متوجه میشود که لاله مرده است و نامه ای برای استاد گذاشته که در آن نامه از عشقش به استاد سخن گفته...استاد هم در ماتم لاله این غزل را سرود