گنجور

غزل شمارهٔ ۵ - ارباب زمستان

زمستان پوستین افزود بر تن کدخدایان را
ولیکن پوست خواهد کَند ما یک‌لاقبایان را
رهِ ماتم‌سرای ما ندانم از که می‌پرسد
زمستانی که نشناسد درِ دولت‌سرایان را
به دوش از برف بالاپوش خز ارباب می‌آید
که لرزاند تنِ عریانِ بی‌برگ‌و‌نوایان را
به کاخِ ظلم باران هم که آید سر فرود آرد
ولیکن خانه بر سر کوفتن داند گدایان را
طبیبِ بی‌مروّت کی به بالینِ فقیر آید
که کس در بند درمان نیست درد بی‌دوایان را
به تلخی جان سپردن در صفای اشک خود بهتر
که حاجت بردن ای آزاده‌مرد این بی‌صفایان را
به هر کس مشکلی بردیم و از کس مشکلی نگشود
کجا بستند یارب دست آن مشکل‌گشایان را
نقاب آشنا بستند کز بیگانگان رستیم
چو بازی ختم شد بیگانه دیدیم آشنایان را
به هر فرمان آتش عالمی در خاک و خون غلتید
خدا ویران گذارد کاخ این فرمانروایان را
به کام مُحتَکِر روزیِ مردم دیدم و گفتم
که روزی سفره خواهد شد شکم این اژدهایان را
به عزّت چون نبخشیدی به ذلّت می‌سِتانَندَت
چرا عاقل نیندیشد هم از آغاز پایان را
حریفی با تمسخر گفت زاری شهریارا بس
که می‌گیرند در شهر و دیار ما گدایان را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۵ - ارباب زمستان به خوانش پری ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1387/11/14 15:02

در مصرع نخست بیت چهارم به جای حرف "ه" واژه "آه" را بیافزایید.
شکوهی
---
پاسخ: با تشکر از اشاره‏ی شما، با توجه به وزن شعر به نظر می‏رسد در مصرع مذکور حرف «ه» کلاً اضافه باشد. بنابراین «به کاخ ظلم باران هم که آید ه سر فرود آرد» با «به کاخ ظلم باران هم که آید سر فرود آرد» جایگزین شد.

1389/03/05 04:06
بصیری

با عرض درود و تهیات فراوان
1- در مصرع دوم از بیت اول از غزل شماره 5 (ارباب زمستان) شهریار: «یک لا» باید «یکلا» نوشته شود زیرا یک کلمه و صفت است برای قبایان : یکلا قبایان
2- بیت دوم : ماتمسرای صحیح است. نبایست ماتم وسرای را جدا نوشت
3- بیت 9 : غلطیدن از غلط میآید و در اینجا غلط است. منظور از در خون غلتیدن است لذا غلتید صحیح است.
4- در مصرع دوم همین بیت (بیت 9) «گذارد» بجا نیست زیرا کاخ فرمانروایان ویران نیست که آنرا به همان حال ویران بگذاریم بلکه «نماید» صحیح است : خدا ویران نماید کاخ این فرمانروایان را
---
با سپاس فراوان از زحمات فردفرد وابستگان به «گنجور»، نکات بالا را که احتمالاً اشتباه در تحریر بود، معروض و امید تصحیح دارد. ارادتمند و آرزمند توفیق شما. بصیری (فقیر)
پاریس یکم ژوین 2010
---
پاسخ: با تشکر، موارد 1 تا 3 تصحیح شد، هر چند «غلطیدن» هم با توجه به سابقۀ استفاده از آن و وجود آن در لغتنامه درست است و مصدر جعلی «غَلَطیدن» چندان کاربرد و معنا و مفهومی ندارد که بخواهد خواننده را بین غلت زدن و احتمالاً غلط کردن به اشتباه بیندازد. مورد چهارم را واگذار می‌کنیم تا دوستانی که دسترسی به دیوان شهریار دارند ما را از درست آن مطمئن کنند چرا که تصحیح اشعار با تکیه بر دلیل و منطق زمانی که سند چاپی در دسترس است ولو این که منطق قویاً چیزی خلاف سند حکم کند کار درستی نیست و به تحریف می‌انجامد.

1389/03/05 09:06
نگین شکروی

با درود وسپاس فراوان
کلمات "یک لا" و " ماتم سرا" در فرهنگ های
معتبر لغات فارسی ازجمله فرهنگ دهخدا و
فرهنگ معین بصورت جدا از هم نوشته شده اند.
همچنین کلمه ی " غلت " بصورت " غلط"به فتح غ وسکون لام با استناد به فرهنگ لغات به یک
معنی است وبه هردو صورت نوشته می شود. دربیت نهم نیز "ویران گذارد" مطابق با نسخه ی اصلی است .ابیات دهم ویازدهم این شعر
نیزازقلم افتاده اند وبدینقرارند :
به کام محتکر روزی مردم دیدم وگفتم
که روزی سفره خواهدشد شکم این اژدهایان را
به عزت چون نبخشیدی به ذلت می ستانندت
چرا عاقل نیندیشد هم از آغاز پایان را
---
پاسخ: با تشکر فراوان، با تکیه به تحقیق شما موارد تغییر داده شده را بازگرداندیدم و ابیات جاافتاده را اضافه کردیم.

1391/05/19 06:08
منصور

با درود
و خدا قوت
در مصراع دوم بیت 9 همان « خدا ویران گذارد ... » درست است
چون شهریار شاعری دو زبانه است و و این عبارت« خدا ویران گذارد » عین ترجمه از زبان ترکی است اما «خدا ویران نماید» با وجود این که در وزن ایرادی ندارد، تغییر سلیقه ای است
سپاس از این سایت سیار سودمندتان

1394/04/08 18:07

زیبا بود .

1396/01/23 20:03
یونس

سلام
معنای مصرع "به دوش از برف بالاپوش خز ارباب می آید" رو لطفا کمک کنید بهتر درک کنم.

1396/06/27 01:08
مهدی ملک زاده

به: منصور
شاید منظور شهریار این بوده که کاخ فرمانروایان ویران بوده و برکت و صفایی در آن وجود ندارد و از خداوند میخواهد کاخ ها به همین وضع بمانند

1396/09/19 14:12
رضا صلاحی

با درود فراوان
به: یونس
به دوش از برف بالاپوش خز ارباب می آید. که لرزاند تن عریان بی برگ ونوایان را
در این بیت زمستان به اربابی تشبیه شده که با بالاپوشی از خز و (برف) از راه می رسد و لرزه بر تن بینوایان (کنایه از سرما) می اندازد. در مصرع دوم شاعر به زیبایی،" لرزیدن در اثر سرما" را به ترس رعیت از ارباب تشبیه کرده است.

1397/10/04 22:01
یونس

ممنون جناب صلاحی عزیز
به نکته زیبایی اشاره کردید.

1399/08/20 22:11
سپه راد

سلام
مصراع آخر (در شهر و دیار ما) حرف آخر دیار کسره داره یا ساکن؟

1399/09/01 03:12
رامین راقب

با سلام در بیت 9 مصرع2 ویران(گذارد) صحیح است ضمن اینکه در دیوان استاد شهریار آمده ویران گذارد . از این گذشته اگر می گفتند ویران نماید دعای ایشان به آنی مستجاب می شد ولی حاکمان دستور باز سازی را از فردای ویرانی میدادند . اما گذارد یعنی همچنان ویرانی ادامه دار باشد و هرگز آباد نشود.

1401/06/18 16:09
دختر پرسپولیسی

ببخشید میشه بگید معنی این بیت چی میشه 

به کاخ ظلم باران هم که اید سر فرو ارد

ولیکن خانه در سر کوفتن داند گدایان را 

1401/12/20 15:02
فاطمه یاوری

چو بازی ختم شد بیگانه دیدیم آشنایان را....

1402/09/16 20:12
آیلین جعفری

خیلی هم زیبا👌

واقعا لذت بردم