غزل شمارهٔ ۵۹ - جلوه جانانه
شمعی فروخت چهره که پروانهٔ تو بود
عقلی درید پرده که دیوانهٔ تو بود
خم فلک که چون مه و مهرش پیالههاست
خود جرعهنوش گردش پیمانهٔ تو بود
پیر خرد که منع جوانان کند ز می
تا بود خود سبوکش میخانهٔ تو بود
خوان نعیم و خرمن انبوه نه سپهر
تهسفرهخوار ریزش انبانهٔ تو بود
تا چشم جان ز غیر تو بستیم پای دل
هر جا گذشت جلوهٔ جانانهٔ تو بود
دوشم که راه خواب زد افسون چشم تو
مرغان باغ را به لب افسانهٔ تو بود
هدهد گرفت رشتهٔ صحبت به دلکشی
بازش سخن ز زلف تو و شانهٔ تو بود
برخاست مرغ همتم از تنگنای خاک
کو را هوای دام تو و دانهٔ تو بود
بیگانه شد به غیر تو هر آشنای راز
هر چند آشنا همه بیگانهٔ تو بود
همسایه گفت کز سر شب دوش شهریار
تا بانگ صبح نالهٔ مستانهٔ تو بود
غزل شمارهٔ ۵۸ - حافظ جاویدان: تا که از طارم میخانه نشان خواهد بودغزل شمارهٔ ۶۰ - خوابی و خماری: دوش در خواب من آن لالهعذار آمده بود
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شمعی فروخت چهره که پروانهٔ تو بود
عقلی درید پرده که دیوانهٔ تو بود
هوش مصنوعی: شمعی را که چهرهات را به نمایش گذاشت، در واقع پروانهای بود که عاشق تو بود. و عقلی که از حجابهای خود گذشت، کسی بود که دیوانه و شیفتهٔ تو بود.
خم فلک که چون مه و مهرش پیالههاست
خود جرعهنوش گردش پیمانهٔ تو بود
هوش مصنوعی: آسمان به شکل جامهایی است که چون ماه و خورشید در آن میدرخشند و خودت نوشندهٔ این پیمانهی کیهانی هستی.
پیر خرد که منع جوانان کند ز می
تا بود خود سبوکش میخانهٔ تو بود
هوش مصنوعی: پیر دانا که جوانان را از نوشیدن شراب منع میکند، خود زمانی در میخانه مشغول بود و از این سبو مینوشید.
خوان نعیم و خرمن انبوه نه سپهر
تهسفرهخوار ریزش انبانهٔ تو بود
هوش مصنوعی: در این بیت به توصیف زندگی خوش و نعمتهای فراوان اشاره شده است. به نظر میرسد که نسبت به خوشبختی و شادی که در زندگی وجود دارد، تأکید میشود و به نوعی از نمادهایی چون سفرههای پرنعمت و خرمنهای انبوه برای بیان این خوشیها استفاده شده است. در نهایت، در این متن به نوعی به ثروت و انبوهی اشاره میشود که در زندگی وجود دارد.
تا چشم جان ز غیر تو بستیم پای دل
هر جا گذشت جلوهٔ جانانهٔ تو بود
هوش مصنوعی: وقتی که نگاه دل را از غیر تو گرفتم، هر کجا که قدم گذاشتم، زیبایی تو جلوی چشمم بود.
دوشم که راه خواب زد افسون چشم تو
مرغان باغ را به لب افسانهٔ تو بود
هوش مصنوعی: شب گذشته در حالی که خواب مرا فرا گرفته بود، جادوی چشمان تو باعث شد پرندگان باغ به داستان تو گوش دهند.
هدهد گرفت رشتهٔ صحبت به دلکشی
بازش سخن ز زلف تو و شانهٔ تو بود
هوش مصنوعی: هدهد با جذابیت خاصی گفت و گوی خود را آغاز کرد و صحبتش دربارهی زیباییهای زلف و شانهی تو بود.
برخاست مرغ همتم از تنگنای خاک
کو را هوای دام تو و دانهٔ تو بود
هوش مصنوعی: پرندهای که نماد اراده و همت من است، از محدودیتهای دنیای مادی رها شده و به جستجوی تو و روزیات میپردازد.
بیگانه شد به غیر تو هر آشنای راز
هر چند آشنا همه بیگانهٔ تو بود
هوش مصنوعی: هر کس که با تو آشنا باشد، به جز تو برای من بیگانه است. حتی افرادی که به نظر آشنا میآیند، در واقع همگی به نوعی بیگانهاند.
همسایه گفت کز سر شب دوش شهریار
تا بانگ صبح نالهٔ مستانهٔ تو بود
هوش مصنوعی: همسایه گفت که از ابتدای شب تا سپیدهدم، صدای نالههای عاشقانهٔ تو از شهریار به گوش میرسید.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۵۹ - جلوه جانانه به خوانش پری ساتکنی عندلیب
حاشیه ها
1398/01/12 22:04
سید حسینی
با سلام
کلمه اول در بیت دوم بنا به معنی و وزن بیت اخم صحیح است
1399/02/14 23:05
امیر
خُمّ فلک... درست است. باید به تشدید میم بخوانید. آن وقت بنابر وزن و معنی متوجه میشوید درست است