گنجور

غزل شمارهٔ ۴۷ - عیدی عشاق

صبا به شوق در ایوان شهریار آمد
که خیز و سر به در از دخمه کن بهار آمد
ز زلف زرکش خورشید بند سیم سه‌تار
که پرده‌های شب تیره تار و مار آمد
به شهر چند نشینی شکسته‌دل برخیز
که باغ و بیشه شمران شکوفه‌زار آمد
به سان دختر چادرنشین صحرایی
عروس لاله به دامان کوهسار آمد
فکند زمزمه گلپونه‌ای به برزن و کو
به بام کلبه پرستوی زرنگار آمد
گشود پیر در خم و باغبان در باغ
شراب و شهد به بازار و گل به بار آمد
دگر به حجره نگنجد دماغ سودایی
که با نسیم سحر بوی زلف یار آمد
بزن صبوحی و برگیر زیر خرقه سه‌تار
غزل بیار که بلبل به شاخسار آمد
برون خرام به گلگشت لاله‌زار امروز
که لاله‌زار پر از سرو گل‌عذار آمد
صبا به هیئت گل شد وزیر تبلیغات
بیار باده که کابینه روی کار آمد
خجسته باد به ایران باستان نوروز
که یادگار ز جمشید کامکار آمد
چه جای لشگرک ای شاهدان اسکی‌باز
که برف آب شد و کوه اشکبار آمد
کنون که بوی گل و مژدهٔ سلامت شاه
رسید و مرهم دل‌های داغدار آمد
شکفته دار به برگ و نوا یتیمان را
که کودکان چمن نیز نونوار آمد
به دور جام میم داد دل بده ساقی
چه‌ها که بر سرم از دور روزگار آمد
به پای ساز صبا شعر شهریار ای ترک
بخوان که عیدی عشاق بی‌قرار آمد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۴۷ - عیدی عشاق به خوانش پری ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1399/07/26 10:09
محمدعلی مدیری

در بیت سوم به منظور رعایت وزن مصراع اول به نظر میرسد اینگونه صحیح باشد:به شهر چند نشینی ای شکسته دل برخیز

1399/07/26 10:09
محمدعلی مدیری

در مصراع اول بیت سوم به منظور رعایت وزن به نظر میرسد اینگونه صحیح باشد:به شهر چند نشینی ای شکسته دل برخیز

1402/10/26 11:12
کژدم

این غزل یادگار صبح نوروز سال ۱۳۲۸ است که استاد صبا و استاد دوامی به خانهٔ شهریار رفته بودند و از آنجا به خانهٔ زنده‌یاد هنگ‌آفرین در رستم‌آباد شمیران رفتند.