غزل شمارهٔ ۳۹ - گل پشت و رو ندارد
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۳۹ - گل پشت و رو ندارد به خوانش زهرا بهمنی
غزل شمارهٔ ۳۹ - گل پشت و رو ندارد به خوانش پری ساتکنی عندلیب
حاشیه ها
موضوع : غلط املایی
بیت 7
غلط : رخنه
درست : رخنه ی
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
با سلام وتشکر فراوان از سایت پربار وزحمات فراوان شما.در بیت دوم ((گفتگویی)) به جای ((گفتگوئی)) صحیح تر است.
موفق وپیروز باسید.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
در بیت آخر بی دل به جای بیدل باید نوشته شود
چون شهریار ی که دل داده و بدون دل می باشد مد نظر است .
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
باز هم رخنه ی دل در بیت هفتم تصحیح نشده و توجه کنید که رخنه ی دل صحیحه.
سپاس از توجه شما به شعر و ادب فارسی؛ به استحضار می رساند در بیت دوم به نظر از عشق ما به هر سو درست می نماید تا از عشق من
آقای احمد....پیروز وموفق باشید....نه باسید!شما که غلط املائی میگیری غلط ننویس!
با سپاس فراوان
عیب است از جوانی کاین آرزو ندارد
فکر میکنم در بیت ذیل بجای از اگر ار باشه صحیح تر است.
با سلام و خسته نباشی
بیت 5و8 جا افتاده به نظرم
بیت 5:
محراب ابروانت خواند نماز دلها
آری بمیرد آن دل کز خون وضو ندارد
بیت8:
در تار طره شب تا روی روز بنهفت
دل نیست کو تعلق با تار مو ندارد
چشمش مگر حریفان می در سبو ندارد یعنی چه
طنین گرامی!
فکر کنم مصراع دوّم پرسشی است که از حریفان می شود.
ای حریفان! مگر چشم ساقی می در سبو ندارد که با شهریار بی دل سرگرانی می کند و به او جرعه ای نمی دهد، یعنی نگاهش نمی کند.
چندی پیش این شعر را از رادیو پیام شنیدم کسی اسم خواننده اش رو میدونه؟
خیلی آهنگ و ریتم قشنگی داره
پیوند به وبگاه بیرونی
با صدای استاد محمد حسین سر اهنگ
ترانه این اهنگ همین شعر است .
نه دوست عزیز، متاسفانه این نبود، خواننده آن ایرانی بود و از رادیو پیام ایران پخش شد
کسی دیگه هست شنیده باشه
گر آرزوی وصلش پیرم کند مکن عیب
عیب است از جوانی کاین آرزو ندارد
هنوزم بیادتم با وجود اینکه مال دیگرانی....
سلام
در بیت آخر(با شهریار بی دل ساقی به سرگرانی است چشمش مگر حریفان می در سبو ندارد)
(کشمش مگر حریفان ، می در سبو ندارد) بنظر میاید
هرچند رخنهی دل تاب رفو ندارد...!
5- خورشید روی من چون رخساره برفروزد - رخ برفروختن را خورشید رو ندارد
6- سوزن ز تیر مژگان وز تار زلف نخ کن - هر چند رخنهٔ دل تاب رفو ندارد
***
چون ذرّه بخورشید بنور رخ تو - روزان و شبان همی دوم بر نخ تو
گر فرد شوم من أز رخ فرّخ تو - آواز دهی، عدم دهد پاسخ تو (1)
***
[یزدانپناه عسکری]
آوازه هستی ثبت است در دیدن صحیفه هستی، خراباتی که هست از شش جهت بیرون (عدم)
_____
1- نامه های عین القضات همدانی ج2 به اهتمام دکترعلینقی منزوی –دکتر عفیف عسیران .تهران: انتشارات اساطیر 1377- ص 10