غزل شمارهٔ ۳۶ - ویلن تاجبخش
شنیدهام که به شاهان عشق بخشی تاج
به تاج عشق تو من مستحقم و محتاج
تو تاج بخشی و من شهریار ملک سخن
به دولت سرت از آفتاب دارم تاج
کمان آرشه زه کن که تیر لشگر غم
بر آن سر است که از قلب ما کند آماج
اگر که سالک عشقی به پیر دیر گرای
که گفتهاند قمار نخست با لیلاج
به پای ساز تو از ذوق عرش کردم سیر
که روز وصل تو کم نیست از شب معراج
به میهمانی خوان شکر بخوان طوطی
که قند حیف بود کز مگس شود تاراج
زبان شعر نیالودهام به مدح کسی
ولیک ساز تو از طبع من ستاند باج
ز آرشه و ویولن چوب و تخته در کار است
مگر که خانهٔ ایمن من کنند حراج
به تکیهگاه تو ای تاجدار حسن و هنر
سزد ز سینه سیمین سریر مرمر و عاج
به قول خواجه گر از جام می کناره کنم
به دور لاله دماغ مرا کنید علاج
به روزگار تو یابد کمال موسیقی
چنانکه شعر به دوران شهریار رواج
غزل شمارهٔ ۳۵ - دستم به دامانت: نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل نه هجرانتغزل شمارهٔ ۳۷ - دیوان و دیوانه: یا رب مباد کز پا جانان من بیفتد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شنیدهام که به شاهان عشق بخشی تاج
به تاج عشق تو من مستحقم و محتاج
هوش مصنوعی: شنیدهام که به پادشاهان، عشق و محبت میدهند. من هم که به خاطر عشق تو به این مقام رسیدهام، خودم را شایسته و نیازمند عشق تو میدانم.
تو تاج بخشی و من شهریار ملک سخن
به دولت سرت از آفتاب دارم تاج
هوش مصنوعی: تو به من نعمت میدهی و من فرمانروای سخنام؛ به خاطر شما، من تاجی از نور خورشید بر سر دارم.
کمان آرشه زه کن که تیر لشگر غم
بر آن سر است که از قلب ما کند آماج
هوش مصنوعی: عشق و ناراحتی ما به اندازهای عمیق است که قلبمان را هدف تیر غم قرار داده است. برای مقابله با این غم، باید سلاحی را آماده کنیم.
اگر که سالک عشقی به پیر دیر گرای
که گفتهاند قمار نخست با لیلاج
هوش مصنوعی: اگر کسی در مسیر عشق قدم میزند، بهتر است به پیر جامعه یا انسان با تجربه و دانا مراجعه کند، زیرا گفتهها حاکی از آن است که در آغاز هر بازی، باید شجاعت و ریسک را به کار گرفت.
به پای ساز تو از ذوق عرش کردم سیر
که روز وصل تو کم نیست از شب معراج
هوش مصنوعی: به خاطر خوشحالی و شوقی که از صدای ساز تو دارم، به اوج و عرش پرواز کردم، زیرا روزی که به ملاقات تو میرسم، برایم به اندازه شب معراج مبارک و باارزش است.
به میهمانی خوان شکر بخوان طوطی
که قند حیف بود کز مگس شود تاراج
هوش مصنوعی: به مهمانی دعوت کن و از طوطی بخواه تا با صدای شیرینش شیرینی زندگی را به یاد بیاورد؛ زیرا حیف است که این خوشیها به دست مگسها از بین برود و نادیده گرفته شود.
زبان شعر نیالودهام به مدح کسی
ولیک ساز تو از طبع من ستاند باج
هوش مصنوعی: من در شعر خود هیچگاه به تعریف و تمجید از کسی نپرداختهام، اما موسیقی تو به گونهای است که از دل من هزینهای میگیرد.
ز آرشه و ویولن چوب و تخته در کار است
مگر که خانهٔ ایمن من کنند حراج
هوش مصنوعی: در کار چوب و تختهٔ سازهای موسیقی، تنها هدف این است که خانهٔ امن من را به حراج نگذارند.
به تکیهگاه تو ای تاجدار حسن و هنر
سزد ز سینه سیمین سریر مرمر و عاج
هوش مصنوعی: این بیت به تمجید از شخصیت و زیبایی تو اشاره دارد و میگوید که وجود تو همانند تکیهگاهی با ارزش و با عظمت است. همچنین، زیبایی و هنر تو شایستهی نشستن بر تختی از مرمر و عاج به عنوان نشانهای از جایگاه والای توست.
به قول خواجه گر از جام می کناره کنم
به دور لاله دماغ مرا کنید علاج
هوش مصنوعی: اگر بخواهم نوشیدن شراب را ترک کنم، لالهها به کمک من بیایند و درد دلم را درمان کنند.
به روزگار تو یابد کمال موسیقی
چنانکه شعر به دوران شهریار رواج
هوش مصنوعی: در زمان تو، موسیقی به اوج خود خواهد رسید، همانطور که شعر در دوران شهریار به محبوبیت و گسترش دست یافت.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۳۶ - ویلن تاجبخش به خوانش پری ساتکنی عندلیب
حاشیه ها
1392/07/19 00:10
حسین
برای ساز دلنواز استاد محمود تاجبخش سروده شده
1395/05/26 15:07
سعید حبیب زاده
یک بیت مونده به آخر اشاره به این بیت معروف خواجه حافظ شیرازی هست که میفرماید :
به دور لاله دماغ مرا علاج کنید
گر از میانه بزم طرب کناره کنم
درود بر روان پاک این دو معدن احساس
1399/08/20 22:11
محمد علی آدم پیرا
ز آرشه و ویلن چوب و تخته در کار است/// مگر که خانه ایمان من کنند حراج
1400/11/18 18:02
علی اصغر ایرانی rooobiiilm۹@gmail.com
سلام، چرا با خوانشِ خود استاد شهریار نمیذارین؟