گنجور

غزل شمارهٔ ۳۶ - ویلن تاج‌بخش

شنیده‌ام که به شاهان عشق بخشی تاج
به تاج عشق تو من مستحقم و محتاج
تو تاج بخشی و من شهریار ملک سخن
به دولت سرت از آفتاب دارم تاج
کمان آرشه زه کن که تیر لشگر غم
بر آن سر است که از قلب ما کند آماج
اگر که سالک عشقی به پیر دیر گرای
که گفته‌اند قمار نخست با لیلاج
به پای ساز تو از ذوق عرش کردم سیر
که روز وصل تو کم نیست از شب معراج
به میهمانی خوان شکر بخوان طوطی
که قند حیف بود کز مگس شود تاراج
زبان شعر نیالوده‌ام به مدح کسی
ولیک ساز تو از طبع من ستاند باج
ز آرشه و ویولن چوب و تخته در کار است
مگر که خانهٔ ایمن من کنند حراج
به تکیه‌گاه تو ای تاجدار حسن و هنر
سزد ز سینه سیمین سریر مرمر و عاج
به قول خواجه گر از جام می کناره کنم
به دور لاله دماغ مرا کنید علاج
به روزگار تو یابد کمال موسیقی
چنانکه شعر به دوران شهریار رواج

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۳۶ - ویلن تاجبخش به خوانش پری ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1392/07/19 00:10
حسین

برای ساز دلنواز استاد محمود تاجبخش سروده شده

1395/05/26 15:07
سعید حبیب زاده

یک بیت مونده به آخر اشاره به این بیت معروف خواجه حافظ شیرازی هست که میفرماید :
به دور لاله دماغ مرا علاج کنید
گر از میانه بزم طرب کناره کنم
درود بر روان پاک این دو معدن احساس

1399/08/20 22:11
محمد علی آدم پیرا

ز آرشه و ویلن چوب و تخته در کار است/// مگر که خانه ایمان من کنند حراج

1400/11/18 18:02
علی اصغر ایرانی rooobiiilm۹@gmail.com

سلام، چرا با خوانشِ خود استاد شهریار نمیذارین؟