گنجور

غزل شمارهٔ ۳۵ - دستم به دامانت

نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل نه هجرانت
که جانم در جوانی سوخت ای جانم به قربانت
تحمل گفتی و من هم که کردم سال‌ها اما
چقدر آخر تحمل بلکه یادت رفته پیمانت
چو بلبل نغمه خوانم تا تو چون گل پاکدامانی
حذر از خار دامنگیر کن دستم به دامانت
تمنای وصالم نیست عشق من مگیر از من
به دردت خو گرفتم نیستم در بند درمانت
امید خسته‌ام تا چند گیرد با اجل کشتی
بمیرم یا بمانم پادشاها چیست فرمانت
شبی با دل به هجران تو ای سلطان ملک دل
میان گریه می‌گفتم که کو ای ملک سلطانت
چه شب‌هایی که چون سایه خزیدم پای قصر تو
به امیدی که مهتاب رخت بینم در ایوانت
به گردنبند لعلی داشتی چون چشم من خونین
نباشد خون مظلومان؟ که می‌گیرد گریبانت
دل تنگم حریف درد و اندوه فراوان نیست
امان ای سنگدل از درد و اندوه فراوانت
به شعرت شهریارا بیدلان تا عشق می‌ورزند
نسیم وصل را ماند نوید طبع دیوانت

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل نه هجرانت
که جانم در جوانی سوخت ای جانم به قربانت
هوش مصنوعی: ای گل، نه آن لحظه شیرین وصالت را تجربه کردم، نه دوری‌ات که جانم را در جوانی سوزاند. ای جانم، فدای تو!
تحمل گفتی و من هم که کردم سال‌ها اما
چقدر آخر تحمل بلکه یادت رفته پیمانت
هوش مصنوعی: تحمل کردن را تو گفتی و من نیز سال‌ها به آن پرداختم، اما چقدر ممکن است آدم تحمل کند، شاید فراموش کرده‌ای که چه وعده‌ای به من داده بودی.
چو بلبل نغمه خوانم تا تو چون گل پاکدامانی
حذر از خار دامنگیر کن دستم به دامانت
هوش مصنوعی: من مانند بلبل می‌خوانم و تو به مانند گل، باید از خطرها و آسیب‌ها دوری کنی. پس دست من را به دامان خود بگیر تا از این دلتنگی‌ها نجات یابم.
تمنای وصالم نیست عشق من مگیر از من
به دردت خو گرفتم نیستم در بند درمانت
هوش مصنوعی: عشق من، از من نخواه که به وصالم امیدوار باشم. به درد یادت عادت کرده‌ام و دیگر به فکر درمان تو نیستم.
امید خسته‌ام تا چند گیرد با اجل کشتی
بمیرم یا بمانم پادشاها چیست فرمانت
هوش مصنوعی: امید من در حال خستگی است و نمی‌دانم تا چه زمانی می‌تواند ادامه پیدا کند. آیا با مرگم به پایان می‌رسد یا اینکه زنده می‌مانم؟ ای پادشاه، دستور تو چیست؟
شبی با دل به هجران تو ای سلطان ملک دل
میان گریه می‌گفتم که کو ای ملک سلطانت
هوش مصنوعی: شبی با دل شکسته‌ام به خاطر جدایی‌ات، ای فرمانروا و پادشاه قلب من، در حال اشک ریختن به یاد تو می‌گفتم که کجایی ای پادشاه حکمرانی‌ات.
چه شب‌هایی که چون سایه خزیدم پای قصر تو
به امیدی که مهتاب رخت بینم در ایوانت
هوش مصنوعی: در شب‌هایی که مانند سایه به آرامی در کنار قصر تو نشسته‌ام، امیدوار بودم که بتوانم چهره زیبا و نورانی تو را در ایوانت ببینم.
به گردنبند لعلی داشتی چون چشم من خونین
نباشد خون مظلومان؟ که می‌گیرد گریبانت
هوش مصنوعی: چطور می‌توانی با گردنبند زیبایت غرق در زرق و برق باشی وقتی چشمان من پر از اندوه و غم است؟ آیا خون کسانی که مورد ظلم قرار گرفته‌اند بر گردن تو نخواهد افتاد؟
دل تنگم حریف درد و اندوه فراوان نیست
امان ای سنگدل از درد و اندوه فراوانت
هوش مصنوعی: دل من از شدت غم و درد خسته شده‌است و دیگر توانایی تحمل این همه اندوه را ندارد. اما تو، ای بی‌احساس، همچنان به این درد و اندوه ادامه می‌دهی.
به شعرت شهریارا بیدلان تا عشق می‌ورزند
نسیم وصل را ماند نوید طبع دیوانت
هوش مصنوعی: شعرت، ای شهریار، بیدلان را بیدار می‌کند و در آغوش عشق، مانند نسیم وصل، نوید بخش زیبایی و طبع دیوان توست.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۳۵ - دستم به دامانت به خوانش پری ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1387/12/03 15:03
ناشناس

تمنای وصالم نیست عشق من مگیر از من
به دردت خو گرفتم نیستم در بند درمانت
لطفا تصحیح بفرمایید!
---
پاسخ: با تشکر، مطابق نظر شما «بگیر» با «مگیر» جایگزین شد.

1389/04/11 22:07
نگین شکروی

با درود وسپاس فراوان
ابیاتی از این غزل زیبا از قلم افتاده و بدینقرارند:
بیت ششم:
شبی با دل به هجران تو ای سلطان ملک دل
میان گریه می گفتم که کو ای ملک سلطانت
بیت هشتم:
به گردنبند لغلی داشتی چون چشم من خونین
نباشد خون مظلومان ؟ که می گیرد گریبانت
---
پاسخ: با تشکر، ابیات اضافه شدند.

1389/09/03 01:12
محمد صادق منگلی

جا دارد بسی تشکر و تمنای وصال دارم از ادیب والا که اینگونه تفقد فرموده اند و از حسن دقت و بینش دلربای ایشان به کرات متشکرم

1390/12/05 15:03
رحیم

بیت هشتم : به لحاظ دستوری علامت سؤال باید در انتهای بیت باشد.

1394/05/01 01:08
محمد رضا

آقای رحیم:
به نظر محل علامت سوال انتهای بیت هشتم نیست. شاعز پرسیده: نکند از خون مظلومان باشد؟ سپس تذکر داده که: اگر این چنین باشد گریبانت را می گیرد. با تشکر

1394/05/10 20:08
کسرا

شعر زیباییست... دکلمه و آواز این شعر رو میتونید در برنامه گلهای تازه شماره 103 گوش کنید... با آواز آقای شهیدی

1395/08/25 09:10
سپیده رئیس سادات

این غزل را عزت روحبخش درمخالف سه گاه خوانده:
پیوند به وبگاه بیرونی

1395/08/25 09:10
سپیده رئیس سادات

متاسفانه نام خانم عزت روحبخش در لیست شما نیست و قابل انتخاب نبود.

1396/04/21 01:07
علی

با سلام ،ابیاتی از این شعر زیبا رو حاج حسن خلج در مقام مناجات با امام زمان میخونه که خیلی ج محزون و جانسوزه .از اونجا بود که دنبال شاعر شعر گشتم .شعر عالی و مداح هم عالی .پیشنهاد میکنم از سایت حاج حسن خلج قسمت مناجات با امام زمان دانلود کنید .

1399/02/28 12:04
امیر

وااای چقدر زیبا.فوق العاده است شهریار