غزل شمارهٔ ۲۹ - انتحار تدریجی
خجل شدم ز جوانی که زندگانی نیست
به زندگانی من فرصت جوانی نیست
من از دو روزه هستی به جان شدم بیزار
خدای شکر که این عمر جاودانی نیست
همه به گریه ابر سیه گشودم چشم
دراین افق که فروغی ز شادمانی نیست
به غصه بلکه به تدریج انتحار کنم
دریغ و درد که این انتحار آنی نیست
نه من به سیلی خود سرخ میکنم رخ و بس
به بزم ما رخی از باده ارغوانی نیست
ببین به جلد سگ پاسبان چه گرگانند
به جان خواجه که این شیوه شبانی نیست
ز بلبل چمن طبع شهریار افسوس
که از خزان گلشن شور نغمهخوانی نیست
غزل شمارهٔ ۲۸ - فریده: هیچ آفریدهای به جمال فریده نیستغزل شمارهٔ ۳۰ - کنج فنا: سری به سینه خود تا صفا توانی یافت
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۹ - انتحار تدریجی به خوانش نوح منوری
غزل شمارهٔ ۲۹ - انتحار تدریجی به خوانش پری سانکنی عندلیب
حاشیه ها
1391/10/10 09:01
ف.
با سلام. در مصراع دوم بیت آخر، واژه «گلشن» اشکال وزنی ایجاد می کند و صحیح « گلش » است.توفیق یارتان
1393/01/16 09:04
سلیمی
شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر---- این سفر راه قیامت می روی تنها چرا
1398/05/09 19:08
س ش
ز بلبل ِ چمن طبع شهریار افسوس
که از خزان گلشن شور نغمه خوانی نیست
واژه ی گلشن همانطور که آمده درست است... فقط باید حرف اضافه ی از به در تبدیل شود ، به شکل زیر:
که در خزانِ گلشن شورِ ِ نغمه خوانی نیست.