گنجور

غزل شمارهٔ ۲۵ - چراغ هدایت

کنون که فتنه فرا رفت و فرصت است ای دوست
بیا که نوبت انس است و الفت است ای دوست
مباز فرصت خو گر فراستی داری
که فتنه منتظر وقت و فرصت است ای دوست
دلم به حال گل و سرو و لاله می‌سوزد
ز بس که باغ طبیعت پرآفت است ای دوست
مگر تاسفی از رفتگان نخواهی داشت
بیا که صحبت یاران غنیمت است ای دوست
عزیز دار محبت که خارزار جهان
گرش گلی است همانا محبت است ای دوست
به کام دشمن دون دست دوستان بستن
به دوستی که نه شرط مروت است ای دوست
فلک همیشه به کام یکی نمی‌گردد
که آسیای طبیعت به نوبت است ای دوست
تهی شود ز گل و خار آستین قضا
به دامن من و تو تا چه قسمت است ای دوست
بیا که پرده پاییز خاطرات‌انگیز
گشوده‌اند و عجب لوح عبرت است ای دوست
مآل کار جهان و جهانیان خواهی
بیا ببین که خزان طبیعت است ای دوست
چراغ دیدهٔ بیدار، پرتوی ندهد
که چشم دل همه در خواب غفلت است ای دوست
گناه بخت چه باشد که همّتی کوتاست
قبای بخت به بالای همّت است ای دوست
گرت به صحبت من روی رغبتی باشد
بیا که با تو مرا حق صحبت است ای دوست
جوان فطیر تواند شدن که صحبت پیر
خمیرمایهٔ خبّازِ فطرت است ای دوست
به چشم باز توان شب شناخت راه از چاه
که شهریار چراغ هدایت است ای دوست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۵ - چراغ هدایت به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1391/01/29 18:03
ali

من ادبیاتم خیلی خوب نیست ولی این شعر
مآل کار جهان و جهانیان خواهی
بیا ببین که خزان طبیعتست ای دوست
به نظرم آمال صحیح تر باشه

1392/08/02 15:11
کیم من؟

درود بر دوستان
مآل یعنی سرانجام، عاقبت
آمال یعنی امیدها و آرزوها
مآل درسته علی آقا

1399/04/17 01:07
علی

سلام و عرض ادب و خسته نباشید
دوستان لطف کنید و معنی این بیت رو توضیح بدید:
به کام دشمن دون دست دوستان بستن
به دوستی که نه شرط مروتست ای دوست

1400/05/09 14:08
Polestar

در پاسخ به علی:

به کام دشمن دون، یعنی به نفع دشمن فرومایه

به دوستی، یعنی سوگند به پیمان دوستی

مروّت: انسانیت

مفهوم بیت:

اینکه بیایی دست دوستانت رو ببندی به نفع دشمنانت،

سوگند به پیمان مقدس دوستی که این کار بر خلاف شرایط انسانیت است.