غزل شمارهٔ ۲۳ - زکات زندگی
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۳ - زکات زندگی به خوانش بهمن کلانتری
غزل شمارهٔ ۲۳ - زکات زندگی به خوانش عندلیب
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
بهتر است عنوان شعر را با رسمالخط رایج نوشت: زکات زندگی، چون به دلیل آنکه «ة» درست به نمایش درنیامده عنوان شعر شده است زکوه زندگی، امکان دارد با ز کوه زندگی اشتباه شود. خوب است همین تغییر در بیت دهم نیز اعمال شود.
همچنین بهتر است مصرع اول بیت آخر برای سهولت خواندن به این شکل نوشته شود:«خود برسا به شهریار ای که درین محیط غم»
---
پاسخ: با تشکر، مطابق نظر شما تصحیح شد.
با تشکر از توصیه "عماد" در مورد نام شعر، از شما خواستارم تصحیحی که در مورد بیت دهم انجام داده اید را برگردانید، زیرا در اصل شعر بجای "زکات" ، "زکوة" می باشد و چنین تغییری اصالت شعر را از بین خواهد برد
بیت اول به صورت زیر هم آمده:
تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است؟
این بیت از شهریار نیست
زهی شهریار خوشخوان خنکا اذربایجان پر مغز تاج سرمان
بیت5و9 از قلم افتاده
بیت5:لوح خدا نمایی و آئینه تمام قد بهتر از این چه تکیه بر منصب و جاه کردن است
بیت9:من همه اشتباه خود جلوه دهم که آدمی
از دم مهد تا لحد در اشتباه کردن است
روز ستاره تا سحر تیره به آه کردنست این بیت را متوجه نمی شوم . لطفا توضیح دهید.روز تا سحر ؟
روز ستاره تا سحر تیره به آه کردنست یعنی آنقدر آه می کشم که روزگار ستاره را سیاه می کنم
روز ستاره تا سحر تیره به آه کردن است نمی تواند معنی ای که جناب پوریا گفتند داشته باشد چون در روز ستاره ای نیست به نظر می رسد منظور از ستاره سرنوشت و اقبال است که استاد شهریار می فرماید در روز ها با آه کردن ستاره ی اقبالم را تیره می کنم
در جواب مهسا
به نظر بنده منظور از بیت اول اینه که شب تا سحر کار من اینست که با اه خود روزگار ستاره رو سیاه میکنم یعنی انقدر بیدار میمونم تا ستاره ها خاموش بشن و این هم یعنی شی زنده داری در فراق
پس این بیت معروف چی میشه " تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
جان به فدای چسم تو این چه نگاه کردن است"
روز ستاره بر عکس روز زمین از شب تا سحر است.
چرا که ستارگان در آسمان شب پیدا می شوند و تا سحر آشکارند. شاعر با شب بیداری و آه کردن تا سحر روز ستاره را سیاه می کند. تو گویی شخصی از سحر تا غروب در گوشت آه بکشد.
این غزل زیبا برمیگرده به این حدیث:
امیرالمؤمنین (علیه السلام)
زَکَاةُ الْیَسَارِ بِرُّ الْجِیرَانِ وَ صِلَةُ الْأَرْحَام
زکاتِ رفاه، نیکی با همسایگان و صله رحم است.
منظور نام غزل و یکی از ابیات هست
شب همه بی تو کار من شکوه به ماه کردنست . روز ستاره تا سحر تیره به آه کردنست . یعنی شکایت ترا فقط به ماه می کنم و روز و ستاره شب و سحر رو نادیده میگیرم و به آه تیره و تار می کنم . این هم اگر جه شکوه شحنه به کردنست
تا تو نگاه می کنی کارمن آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
شب همه بی تو کار من، شکوه به ماه کردن است
روز ستاره تا سحر، تیره به آه کردن است
متن خبر که یک قلم ،بی تو سیاه شد جهان
حاشیه رفتنم دگر ، نامه سیاه کردن است
چون تو نه در مقابلی، عکس تو پیش رو نهم
این هم از آب و آینه خواهش ماه کردن است
ای گل نازنین من، تا تو نگاه می کنی
لطف بهار عارفان، در تو نگاه کردن است
لیک چراغ ذوق هم اینهمه کشته داشتن
چشمه به گل گرفتن و ماه به چاه کردن است
من همه اشتباه خود جلوه دهم که آدمی
از دم مهد تا لحد، در اشتباه کردن است
برگرفته از tarabnak.blog.ir
در ادامه صحبت عاهد اضافه می کنم که میتواند به حدیث " زکات علم، آموختن است" هم اشاره داشته باشد.
"پس این بیت معروف چی میشه ” تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است "
تو دیوان دو جلدی استاد که چاپ انتشارات نگاه هست که چنین بیتی نیست :/
سلام میشه کسی مصرعِ "لطف بهار عارفان در تو نگاه کردن است" رو توضیح بده؟
من متوجه این بیت نمیشم
اسما جان
لطف بهار عارفان در تو نگاه کردنست
بهار عارفان لطیف و دوست داشتنی ست ، وقتی به تو نگاه می کنم همان لطافت احساس می شود ، نگاه کردن به ترا دوست دارم
منظور از بیت "از غم خود بپرس کو با دل ما چه میکند این هم اگرچه شکوه ی شحنه به شاه کردنست" چیه؟؟؟
در جواب اسما
در مصرع اول اون بیت به معشوقش میگه از غم خود بپرس که با من چه میکند و چه بلایی به سرم می آورد یعنی درواقع داره میگه غم خودت رو محاکمه کن و در مصرع دوم هم برمیگرده میگه گرچه میدونم که این شکایت من فایده ای نداره چون انگار دارم به شاه میگم که داروغه و حاکم نظامی خودت رو محاکمه کن یعنی میدونه که محاکمه نمیکنه
با سلام
اگر بعد از روز کاما قرارداده شود معنی بیت روشن میشود.
روز، ستاره تا سحر یعنی هم روز و هم ستاره تا سحر یعنی شب کار ایشان آه کردن است.
با سلام ؛ بنظر اینجانب منظور از ستاره همان خورشید است ( در جریان هستید که خورشید تنها ستاره منظومه شمسیست!) بنا براین تصورم بر این است که استاد میخواهد بفرماید که روزم که در ان خورشید هم میتابد بخاطر آه و حسرت تو تاریک وسیاه است.
به نظرم منظور از روز همان روزگار است به این معنی که روزگار ستاره را سیاه می کنم.
متن خبر که یک قلم بی تو سیاه شد جهان
اینجامنظور از یک قلم چیه ؟
به نظر حقیر معنی "متن خبر که یک قلم بی تو سیاه شد جهان" این است که شرح ماجرا فقط یک کلام (یک جمله یا یک متن خیلی کوتاه و مختصر) است که بی تو روزگار برایم سیاه شد. و مصراع بعد میگوید بیشتر از این گفتن بیهوده است.
به نظر بنده دربیت اول،مصرع اول گذر شبش رو توصیف میکنه که شبش چه سان میگذره. و در مصرع دوم هم گذران روزش رو. میگه یعنی روزم رو هم همانند شبی که از لحظه درخشش ستاره ها تا زمان خاموشی آنها، بدون هیچ بهره ای و فقط با آه و ناله سپری میشه، به سر میکنم.
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت تمامی دوستان.بنده دو سه شب هستش که چندتا از شعرهای اقای شهریار رو خوانده ام و علاقه مند شدم به شعرهای ایشون.
اگر امکانش هست لطف کنید و این چند بیت رو توضیح بدهید.
ماه عباد تست و من با لب روزه دار ازین
قول و غزل نوشتنم بیم گناه کردنست
[آزین]هستش یا یه چیز دیگه؟!
لیک چراغ ذوق هم این همه کشته داشتن
چشمه به گل گرفتن و ماه به چاه کردنست
غفلت کائنات را جنبش سایه ها همه
سجده به کاخ کبریا خواه نخواه کردنست
از غم خود بپرس کو با دل ما چه می کند
این هم اگر چه شکوه شحنه به شاه کردنست
عهد تو سایه و صبا گو بشکن که راه من
رو به حریم کعبه لطف اله کردنست
بیت اول شعر حذف شده است
بیت اول آن
تا تو نگاه میکنی ، کار من اه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است ؟
منظور از (روز ستاره تا سحر، تیره به آه کردن است) کاملا مشخصه...
روزگار کسی رو به چیزی تیره کردن، شده است (روز به چیزی تیره کردن)؛ معنا هم میشود: روزگار ستاره را با آه کشیدنم تا سحرگاه تیره و تار میکنم؛ یعنی تا خود صبح به آه کشیدن مشغولم و روزگار ستارهها رو سیاه میکنم.
یک عده بیکارِ کپیپیستکنِ بیسواد برداشتند بیتی به ابتدای این غزل زیبا افزودند و مدام منتشر میکنند. همان بیت (تا تو نگاه میکنی ...)
آن بیت از شهریار نیست. به جای کپی کردن و در فضای مجازی دنبال کپی کردن و دامن زدن به جعلیات: کتاب بخوانیم... کتاب بخوانیم... کتاب خوانیم
امان از تنبلی و جهل