گنجور

غزل شمارهٔ ۲ - مناجات

علی ای همای رحمت، تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خداشناسی، همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمهٔ بقا را
مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا
بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب
که علم کند به عالم شهدای کربلا را
چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان
چو علی که می‌تواند که به سر برد وفا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
به دو چشم خون‌فشانم هله ای نسیم رحمت
که ز کوی او غباری به من آر توتیا را
به امید آن که شاید برسد به خاک پایت
چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را
چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان
که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
چه زنم چونای هردم ز نوای شوق او دم
که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را
«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایی بنوازد آشنا را»
ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا

اطلاعات

وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲ - مناجات به خوانش مهدی سروری
غزل شمارهٔ ۲ - مناجات به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۲ - مناجات به خوانش بهمن کلانتری
غزل شمارهٔ ۲ - مناجات به خوانش سید محمد هادی نبوی

حاشیه ها

1387/10/06 20:01

بیت یکی به آخر مانده نقل قول از حافظ است (حافظ » غزلیات » غزل شماره 6).

1389/08/25 11:10
فاطمه

شهریار عزیز خداوند با حضرت علی محشورت کن

1389/08/27 16:10
عبدالمعین مظفری

بیت دوم مصرع دوم = به علی شناختم به خدا قسم خدا را
بیت سیزده مصرع دوم = که
---
پاسخ: با تشکر، در مورد اول «من» جا افتاده اضافه شد. در مورد دوم ایراد و صورت صحیح را متوجه نشدم کدام است.

1389/08/27 16:10
عبدالمعین مظفری

بیت دوم مصرع دوم = من
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1389/10/28 10:12
ناشناس

به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

1389/10/15 13:01
طغرل toghrol۷@gmail.com

بیت دوم، مصراع دوم اینگونه تصحیح گردد:
به علی شناختم من، به خدا قسم، خدا را
---
پاسخ: با تشکر، «من» جا افتاده را بازگرداندیم.

1390/07/13 17:10
max

من این شعر رو خیلی دوست دارم نه فقط ازلحاظ ادبی و این چیزا. به خاطر اینکه میدونم مورد پسند امیرالمومنین واقع شده.

1390/11/03 12:02

عععععععععععععععععععالی
واقعا شعر عجیبیه!!!!!!!!!!!!!!!!!!

بنام خدا
باسلام وتشکرازکاربسیارخوب شمادرمعرفی اشعارشاعران ایرانی که مایه افتخارهستند کاشکی می شد فایل تصویری یاصوتی قرائت اشعار این شاعرگرانقدر دردسترس می شد تامورداستفاده بهتری قرارمی گرفت چون صدای مرحوم شهریار بسیاردلنوازاست

1391/01/27 12:03

سعدی در راز نیاز با خدا میفرماید:
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی
.
.
.

برو ای گدای مسکین و دری دگر طلب کن
که هزار بار گفتی و نیامدت جوابی
شهریار هم در جواب سعدی میفرماید:
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
.(هرکس خودش را شناخت خدا را شناخت علی (ع) )
حالا اگه علی رو بشناسیم ببین چی میشه

1391/04/12 12:07
محسن پورزارعی

سراسر این اثر عرفانی الهام غیبی است مخصوصا که از لسان مبارک سیدی وارسته است نقل شده . سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند.

1391/05/09 12:08

بیت 11: فکر کنم "پایت" باید شود "پایش"

1391/07/16 09:10
شهرام

سلام به همه:
شاهکار شهریار نامی اینه!!!
و یکی از اسناد معاصر ؛برای شناخت بهتر امام علی علیه السلام.
امیدوارم آن حضرت گوشه ی چشمی به ما هم بیندازند. ان شاء الله
ما فقط میتونیم بخونیم و لذت ببریم.
همین...
ممنون از سایت

1391/11/14 23:02
امید

با زهرا موافقم عاااااااااااااااااااااااااااااااااالیه

1391/12/07 19:03
شهریار بوربور

شهریار . روحت شاد. احتمالا شکسپیر اشعار شما را مطالعه نکرده است که غزلواره های خودش را ماندگار در گذر زمان می پندارد

1392/04/06 23:07
سیمین

در جواب شهریار گرامی که آخرین حاشیه متعلق به ایشان است باید عرض کنم که شایسته نیست در مدح یک شاعر عظمت شاعری دیگر را مخدوش نمایید.شهریار بزرگ است در جای خود،شکیپیر هم ماندگار است در جای خود!هیچ یک جای دیگری را نمی گیرند.هم اشعار شهریار ماندگار است هم غزلواره های شکسپیر....وهرکدام در جای خود!!!

1392/08/07 20:11
فرانک

دروصف حضرت علی(ع) تابه حال نه شعری به این زیبایی سروده شده و نه سروده خواهد شد...

1392/08/08 13:11
امین کیخا

فرانک جان آیا شما همه شعر ها به عربی و فارسی را خوانده اید که در ستودن علی بن ابی طالب ع بوده اند ؟ اما من یک پیش کش برایت دارم فرانک یعنی فران وک یعنی پر سخن و نیک گوی

1392/10/25 10:12
داود

با سلام


علی ای همای رحمت اگرم ز در برانی
به چه درگهی بگویم همه شرح ماجرا را ؟
منم و غلامی تو توئی آن مقام والا
کرم تو گر نباشد که کند کرم گدا را ؟
نه کسی خداش داند نه ز وی جداش داند
تو بگو چه نامم او را شه ملک لا فتی را ؟
مرو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که علی زند شبانه در خانه گدا را


جان فدای اهل بیت

1392/10/27 16:12
زینب

من 10 سالمه و این بهترین شعر و بهترین حکایتی بود که تو عمرم خونده بودم. ممنونم

1392/12/03 20:03
Erafn

در اصل ب ما سوا فکندی نیست بلکه به ماسوی الاه است و این رو معلمم گفت که 40 سال سابقه تدریس دارد و همین طور پدر بزرگم که دوست شهریار بوده و اصل دیوان او را خوانده

1393/01/07 10:04
مهران

اقا یه روایتی هم هست که یکی هی میگفت علی میرفت در خونه مسکینارو میزد شهریار اینجاشو غلط نوشته بعد همون شبا طرف خواب میبینه تو بهشت حالا یا تو برزخ بوده همه درا به روش بسته بودن همینجور پرسه میزده از این در به اون در که شهریار پنجره رو وا میکنه میگه برو ای گدای مسکین در خانه علی زن
اینجا معلوم میشه منظور شهریار در موارد معنوی در علی رو زدن بود چون الان امام علی نیست که بخواد نگین پادشاهی و یه چیز مادی بده و شهریار فقط خواسته کرم حضرت رو به تصویر بکشه با اون مثال وگرنه قصدش در مسائل نعنوی بود در مورد در خانه ی علی را زدن

1393/01/12 15:04
ناشناس

من شعری را که آقای پارسا گفته مطالعه کرده ام. به نظرم شعر شهریار یک اقتباس ادبی سالم بوده و از شعر مفتون هم محکم تر است. چنین مواردی در ادبیات زیاد داریم. واژه کپی برداری شایسته نیست.

1393/02/22 15:04
پارسا

مفتون همدانی
علی(ع)
علی ای همای وحدت تو چه مظهری خدا را
که خدا نمود زینت بتو تخت انّما را
علی ای محیط وحدت تو چه آیتی خدا را
که محاط تست کثرت چه نهان چه آشکارا
علی ای سوار قدرت تو چه قدرتی خدا را
که کشید دست و تیغ تو کمان لافتی را
علی ایکه با محمد بدو جسم رفته یک روح
صلوات ختم بنما بنگر یکی دو تا را
علی ای سماء وحدت تو چه پرتوی خدا را
که به نه سپهر دادی تو علو و ارتقا را
تو به آسمان وحدت چه مهی چه آفتابی
که گرفته نور روی تو ز ارض تا سما را
بتو گر قوام هستی ز ازل خدا نبستی
به تمام ملک هستی بکه کردی این عطا را
علی ایکه داد احمد بکفت لوای حمدش
که علم کند یدالله بدو عالم آن لوا را
علی ایکه در شجاعت بقدر تو قدر دادی
که قدر بدست گیرد سر رشته قضا را
نبود بجز تو حیدر نبود بجز تو صفدر
بکسی نداده داور بجز از تو این قوا را
علی ای که کس بجز تو به خدا نمی تواند
که بقا دهد فنا را که فنا دهد بقا را
بکدام چشم بیند بتو آنکه خود نبوده
که ز ابتدا تو بودی و تو هستی انتها را
علی ایکه حب و بغض تو بهشت گشت و دوزخ
که میان این دو برزخ کند امتحان ما را
تو بتوبه و انابه لب بوالبشر گشودی
پسری قبول توبه ز پدر نمود یارا
دم عیسوی ز لعل تو نمود مرده احیا
که بدست پور عمران تو نهادی آن عصا را
چو عروج کرد احمد که بجز تو بود آنجا
که بجلوه وانماید پس پرده عما را
علی ای که در سخاوت به هزارها چو حاتم
ز کرم تو یاد دادی ره بخشش و سخا را
علی ایکه بوعلی ها ز تو رسم کرده قانون
که نوشت حکمت او ز شفای تو شفا را
اگر عمرو یا که عنتر چه بنهروان چه خیبر
که نکرد گم ز بیم تو بجنگ دست و پا را
بجز از علی چه گوئی بکسی خلیفه الله
ز خدای زهد و تقوی بده فرق اتقیا را
علی ایکه با نگاهی کنی عالمی تو احیا
چه شود که وا نوازی بنگاهی آشنا را

1393/02/26 10:04
M.R.A

با سلام ، جناب پارسا ، شاید بیت اول شعر شهریار تقلید از این شعر باشه و نه کپی ، ولی کل شعر کاملا متفاوت با شعری است که شما فرمودید ، در ادبیات هم به تقلید از اشعار شاعران دیگر جرم نیست ،نمی دانم چرا فکر می کنید تقلید در شعر چیز بدی است ، خیلی از شعرا به تقلید از شاعر دیگر شعر سروده اند ، مثلا خود خواجه حافظ نیز شعری به تقلید از خاقانی دارند ، ولی شعر حافظ لطافت خودش را دارد و شعر خاقانی هم لطافت خاص خودش را ، در مورد شعر شهریار هم ، شعر شهریار زیبایی و دلنشینی خاص خود را دارد و شعری که شما فرمودید هم زیبایی و دلنشینی خاص خود را و چه بسا که شعری که به تقلید سروده شده از شعر اصلی هم دلنشین تر باشد،
موفق و سزبلند باشید .

1393/02/27 17:04
parsa

دوست عزیزم m.r.a یه سوال؟واقعا فقط بیت اول به هم شبیه هستن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
از باب اطلاع عرض میکنم که حافظ صد غزل با تاثیر مستقیم از خاقانی داره

1393/02/27 20:04
ناشناس

دزدیدن شعر هنگامی است که کسی کل شعر یک شاعر را بنام خود بخواند یا فقط چند کلمه را تغییر دهد که از قدیم توسط افراد بی مایه انجام می گیرد. اما تأثیرپذیری یا الهام آن است که ردپای شعر نفر دیگری در شعر شاعر دیده شود که این نیز از قدیم در میان شاعران بزرگ و کوچک مرسوم بوده است با گونه های مختلف از قبیل گرفتن معنی یا گرفتن مقداری از لفظ، گاه با اشاره به نام شاعر اول و گاه بدون اشاره، گاه برای تغییر معنی، گاه از سر ذوق و تقلید از شاعر بزرگتر و گاه برای بهتر گفتن سخن اول و تکمیل آرایه ها و ارتقاء زبان. این دو غزل مورد بحث شباهت هایی در ساختار و الفاظ دارند و در آن ها ابیاتی شبیه یکدیگر است اما هیچ بیتی عیناً تکرار نشده است که حتی اگر می شد تضمین بود نه دزدی. برخی از ابیات در غزل اول وجود دارد که موضوع آن ها در غزل دوم نیست و برعکس در غزل دوم مضامینی هست که در غزل اول نیست. برخی جاها معنی یکی است اما طرز گفتار متفاوت است. با انصاف هر دو غزل را بخوانی، هر چند غزل مفتون نیز زیباست اما روشن است که غزل شهریار بهتر و محکم تر و روان تر است. همه این تفاوت ها بیانگر یک اقتباس ادبی سالم و حتی ارزشمند است.

1393/02/28 17:04
ناشناس

با سلام خدمت جناب آقای پارسا
این غزل یکی از بهترین غزل های شهریار بوده و محبوبیت و ارزش ادبی آن برای همگان روشن است. اما قضیه آن خواب را نمی دانم چه کسی و در کجا برای اولین بار مطرح کرده است. درباره صحت یا سقم آن نمی توانم نظری دهم. یک موضوع نقلی است که نه درباره رخ دادن آن و نه درباره رخ ندادن آن نمی توان نظر قاطعی صادر کرد. شاید خوابی بوده و روایتی صحیح مقابل ماست و شاید شایعه ای بوده از جنس آن ها که بسیار شنیده ایم. خداوند بهتر می داند. به هر حال ارزش این شعر ورای این رویداد احتمالی است.

1393/02/20 12:05
نسیم

با سلام به نظر من استاد شهریار مورد لطف ویژه حضرت علی علیه السلام واقع شدند تا توانستند این شعر رو بگن.

1393/03/24 10:05
اصغر

با سلام خدمت دوستان عزیز چون در قرآن به مسأله ی خواب دیدن اشاره شده (آیات 36 تا 49سوره یوسف) و خداوند با توجه به مضمون آیات مورد اشاره روءیا را به دو دسته تقسیم نموده : 1 خواب آشفته که تعبیری ندارد (قالوا اضغاث احلام-آیه44-) 2 روءیای صادقه که آن را تأیید می کند و بیان می فرماید که خواب ها چه بود؟ حضرت یوسف چه تعبیری کرد ؟و هنگام تعبیر خواب گفت :"...مما علمنی ربی" یعنی این علم تعبیر خواب را خدا یادم داده ,بنابراین به نظر می رسد نمی توان به طور کلی خواب را خرافه دانست . ضمن اینکه ماجرای نقل شده به نظر حقیر بیان گر این معنی است که امام علی -ع- شعر جناب شهریار را قبول کرده اند نه اینکه به ایشان الهام کرده باشند.

1393/03/04 10:06
امین کیخا

منصور جان درود به شما واقعا شما خودتان اندازه نگهدار هستید .همینکه نظر مرا درست نمی دانید ولی تندی و درشتی نکردید سپاسگزارم .

1393/03/04 11:06
امین کیخا

من منصور جان خواب را خرافه نمی دانم ولی خواب در پهنه و حیطه فراخرد و رازدانی است و برای برکشیدن مومنان . برای هدایت جامعه نمی شود به خواب عمل کرد جامعه خرد می خواهد این دلهای مومنان پاک است که با خواب راستادهی و هدایت می شود .من یک پیوسته و خویشاوند دارم هفته ای دوبار خواب انسان کامل را می بیند ولی هیچ نیکی از کردو کارش آشکار نیست . شالوده و کدواده کنش ها و واکنش های اجتماعی خرد است و فرا خرد برای دانایان و عارفان باورمند باید وانهاده شود و البته که خواب درست است و همه گیتی خوابی بیش نیست گویا کسی ما را خواب می بیند برادر . ولی باید بپذیریم که جامعه همه نوع انسانی دارد از باورمند و ناباورمند و که همه باید گرامیده و نکو داشته شوند و دارای برابری حق باشند .

1393/03/06 14:06
parsa

کاش فقط یه کمی متوجه میشدین منظورم چیه.همیشه سطح و روی هر چیز رو نبینید.

1393/04/13 09:07
علی اصغر مجد راد

آنچه را که ما امروز ارائه ندهیم فردا دیگرا شیوا و رسا تر بیان و بروز می دارد.{محمود دولت آبادی}

باد شمالی می‌وزد کز وی هوا صافی شود

وز بهر این صیقل سحر در می‌دمد باد صبا

جانم صبا با بچگان مغ نشان در قیل و قال کودکی اندرز پند
چندی مؤکد ناصحیم وحدت کجای دل شما شاید عنایت بخت دهد ای منعمان بی صفا

1393/10/29 00:12
حامد

باسلام
هرگز کفر امیز نیست زیرا ...
از دوجهت میتوان به انسان نگاه کرد یکی جنبه خلقت و ماهوی انسان که همه انسان هستند و این شامل پیامبر نیز میشود همچنانکه درایات قران بدان اشاره شده است که پیامبری از جنس خود شما برایتان فرستادیم .... این ایه فقط ناظر به جنبه خلقت میباشد یعنی اشتراک فقط در اصل انسانیت و الا معلوم است که پیامبر خدا کجا و ان جماعت کجا...!
ودیگری بعد معنوی انسان وصفات و کمالات وی...
که دراین جهت هیچ کسی با حضرات معصومین علیهم السلام قابل قیاس نیست و در بیتی که اشاره فرمودید ظاهرا مراد این جهت قضیه میباشد
یعنی از کمالات نفسانی و فضایل و معجزات فوق بشر عادی میباشد... تاکید میکنم بشر مراد بشر عادی است واصلا قصد مقایسه با پیامبر مراد متکلم نبوده و این معنی واضح تر از انست که نیاز به توضیح داشته باشد
تعبیر مشابه دیگری که نزد علما مرسوم است :
کلامه علیه السلام فوق کلام مخلوق دون کلام خالق

1393/10/12 17:01
y

لطفا معنی شعر هم بنویسید .

1393/12/04 12:03
روح الله شرافت

درود فراوان به روان استاد شهریار بزرگ.استاد سخن و شاعر بلند اوازه خطه آذربایجان.انسان از خواندن این شعرهای زیبا به راستی که لذت میبرد.

1393/12/09 13:03
رضا

یا علی مدد

1394/02/28 10:04
حسن رمضانی

ز تجلی خدا دان تو علی شه علی را چو از این تنت بمیری بببینی آشکارا
که ولایتش نجات است ز عذلب خلد ما را علی ای همای....
تو همه بلای جانان ر جواب یک علی بین و الست رب عهدی ز ولایت ولی بین
به درون عرش اسمی بنوشته جلی بین دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین
به علی.......
بسرشته اند عشقش ز ارل بر گل من ابدی است مهر مولا شرری است در دل من
بجز از علی که باشد زسلوک حاصل من بجز از علی که گوید......
چه بود به دست و بالم که زنم نوای من من که به ده زبان خموش است بشنو سکوت سوسن همه آرزویم این است که رسد کفم به دامن برو ای گدای مسکین...
تو جهان همه گرفتی و دل است جمله جایت ز شجاعت چگویم و به نخل های هایت
چه کنم که وصف آن شه نرسد به خاک پایت به امید.....

1394/02/12 22:05
ناشناس

غمدل بدوست گفتن چه خوشست شهریارا به اینجا که میرسی جراحت عشق که التیام ناپذیر است سر باز میکند چشمهایت گواهی میدهند میدانی منشا اشک این عالم نیست.شهریاراصدقه جاریه ای را بنا نهادی که حدی برای عظمت ثواب آن متصور نیست چند میلیون چشم گریاندی؟وتاقیامت خواهی گریاند؟

1394/02/13 04:05
ناشناس

با سلام لطفا در صورت امکان نام حقیر ، سید علی رضا شاهین را بجای ناشناس در اخرین حاشیه ثبت نمایید. متشکرم.

1394/03/17 17:06
ناشناس

منوچهر مرتضوی می گوید نام شهریار فرزند نامدار تبریز سال هاست که از مرز های ایران گذشته و در چهار گوشه ی گیتی هر جا که از ادب فارسی زبان حافظ و سعدی و فردوسی سخنی میرود از لاهور و کشمبر و پیشاور و کراچی تا مدرسه السنه شرقیه ی پاریس و مکتب تتبعات شرقی و افریقایی لندن و از فرانکفورت و توبینگن تا راهرو های دانشگاه هاروارد زبانزد پارسی شناسان است دیر زمانی است که نام شهریار با حدیث ادب معاصر ایران عنان بر عنان می رود و شعر فارسی معاصر با دیوان و اثار شهریار پیوندی استوار و ناگسستنی دارد.-در خلوت شهریار جلد سوم-

1394/03/17 17:06
ناشناس

مفتون امینی. اکنون شهریار تنها شاعری است که در هر شیوه شعر سروده و نه تنها توفیق یافته بلکه اغلب گوی سبقت را ربوده است و عقیده ی عموم صاحب نظران منصف بر این است که روی هم رفته و با مالاحظه ی تمام جوانب او شاعر بزرگ عصر ماست. در خلوت شهریار جلد سوم

1394/04/08 01:07
فرشاد

بیت6 مصراع دوم »تست»

1394/05/25 03:07
ناشناس

رویای صادقانه ایت الله مرعشی از عجایب روزگار است.

1394/05/26 15:07
امید

بگو هر عاشقی را منشاءای است
بگو عاشق منم منشاء علی است

1394/05/27 15:07
هد هد شیرین سخن

این شعر از روی تعصب سروده شده است تعصبی که همه ما ایرانیان را کور کرده است. تا جائیکه آدمی را جای خدای مینشانیم. دو صد افسوس و هزاران آه و ناله

1394/05/27 22:07
جلال

ای تلخ سخن و ای تلخ پندار
تو را چه به هد هد
تو خدای هد هد را هم ...........
در نیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسلام

1394/05/01 16:08
ناشناس

خوشا بحالش که مولا علی شعرش را پذیرفته است. بهشت بر او گوارا.

1394/05/11 10:08
محمد علی

دوست عزیز پارسا .تازه اگر شعر ارایه شده از مفتون صحت سندی داشته باشه.اهل فن می دونن اصل قابل قیاس با شعر شهریار نیست و البته حضرت حافظ کثیرا از سعدی تقلید کرده از نظامی و شعرای دیگر حتی گاهی اوقات دقیقا بدون هیچ اشاره ای مصرع رو دقیقا از سعدی اورده .حالا حالبتر اینکه شعری که حافظ دست کاری کرده به مراتب عالی تر و راقی تر از قبلش هست .پس این نه تنها ضعف نیس که هنره.اما با یه دو دو تا چارتا که نمیشه ماجرای خواب آن عالم وارسته رو خدشه دار کرد چون ایشون میان همه عالمان و مردم عادی به تقوا و قدس و راستگویی ،شهور بوده و الان فرزندانشون هستن می تونین در این رابطه مکاتبه کنین

1394/05/11 10:08
محمد علی

دوست خوبم هد هد شیرین سخن شعر جناب شهریار در مدح امام علی هیچ بویی از غلو و بزرگنمایی در مورد امام ندارد و هرچند که امام علی واقعا صاحب مقامات عرفانی و الهی هستن و الان هم دوستانشان رو به مقاماتی که حتی به ذهن شما نمی رسد می رسانند ولی در عالم محبت خبری از آداب و رسوم نمی ماند محبوب حتی وگر لیلی زشت و بی ریخت هم کا باشد می شود حور و پری چه جای آنکه محبوب جامع صفات بشری و ربانی باشه شما آن یکی مثنوی جناب شهریار رو بطور دقیق مطالعه کنین: که علی آن شاه عرب...تا آخرش .متوجه می شین علی با تمام مقام معنوی و سیطره و احاطه به عالم وجود باز شبا که می شد نان یتیم ها رو یکی یکی پشت در خانه به طور ناشناس بهشون می داد در این بشر خداوند صفاتی قرار داد که عقل متحیر می شود همان کسی که در میدان پیکار مثل شیر می غرید در شهر گریه کودکی او را به گریه می انداخت و گاه مرکب سواری بچه یتیم ها می شد و با اینکه تمام دنیا از نظر ظاهری و باطنی زیر دست او بود لباسش کمتر از لباس قنبر غلامش بها داشت .همان کسی که در میان مشتی عرب نادان فریاد می زد از من بپرسید قبل از آنی کا مرا از دست بدید که مناز راههی اسمان داناترم به راههای زمین .باری این علی واقعا سزاور ستایش است

1394/05/13 10:08
حنیفه نژاد

درود بر دوستان عزیز
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند

چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را

چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان
که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
دوستان عزیز
اولا بیت اول را لطفا برای ما معنی کنید ، معنی درستی که عقل بتواند آن را بپذیرد . والا خودمان بلدیم معنی بتراشیم
در ثانی : در بیت دوم اگر مخاطب استاد شهریار حضرت علی علیه السلام باشد ، آیا حضرت علی به دعای مستمندان ره آفت و بلا را با دعا عوض می کند ؟ آیا چنین دعایی را خود علی علیه السلام قبول دارد ؟
علی علیه السلام می فرماید : أَخْلِصْ فِی الْمَسْأَلَةِ لِرَبِّکَ فَإِنَّ بِیَدِهِ الْعَطَاءَ وَالْحِرْمَانَ،
هر چیزی را فقط از خدا بخواه و بدان که عطا کردن و یا عطا نکردن به دست اوست
وَاعْلَمْ أَنَّ الَّذِی بِیَدِهِ خَزَائِنُ السَّمواتِ وَالْأَرْضِ قَدْ أَذِنَ لَکَ فِی الدُّعَاءِ، وَ تَکَفَّلَ لَکَ بِالْإِجَابَةِ، وَ أَمَرَکَ أَنْ تَسْأَلَهُ لِیُعْطِیَکَ، وَ تَسْتَرْحِمَهُ لِیَرْحَمَکَ، وَ لَمْ یَجْعَلْ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ مَنْ یَحْجُبُکَ عَنْهُ، وَ لَمْ یُلْجِئْکَ إِلَی مَنْ یَشْفَعُ لَکَ إِلَیْهَ،
و بدان! کسی که گنجینه های آسمان و زمین در دست اوست تو را در دعا رخصت داده و پذیرفتن دعایت را بر عهده نهاده، و تو را فرموده از او خواهی تا به تو دهد، و از او طلبی تا تو را بیامرزد؛ و میان تو و خود کسی را نگمارده تا تو را از وی بازدارد،
آیا این شعر با این فرمایش علی علیه السلام مطابقت دارد ؟؟؟؟!!!!!!

1394/05/13 17:08
ناباور

حنیفه نژاد عزیز
به نکاتی اشاره کرده ای که این بنده سالهاست باآآنها درگیرم
شهریار بسیار غلو گرده و شعرا کارشان غلو است چه به اشعار بزرگانی چون سعدی و حافظ بنگریم و چه به دیگران در عصر خودمان
گاهی سعدی قامت دلدار خود را چوسرو توصیف میکند به هیچ کجا بر نمیخورد چون دلدار برای ما ناشناس است
ولی شهریار در مورد کسی غلو میکند که هر آنچه غیر واقعی بسراید خرافات محسوب میشود
و بزرگنمایی او که خود اهانتی ست به ساحت کبریا باعث میشود کسانی باور کنند که : به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را
و هرچه من و شما بگوییم علی هم مثل دیگران گرفتار دست روزگار بوده
یکی پیدا میشود که : مهمل بافی نکن
ولی دست مریزاد که می گویی
با احترام
نا باور

1394/05/13 22:08
ناشناس

جناب نا باور
باور بفرمایید که همه اغراق شاعرانه نیست
حضرت علی ساقی حوض کوثر است و مراد شاعر از بقا میتواند زندگی بهشتیان باشد
هم فیها خالدون.

1394/05/14 02:08
ناباور

جناب ناشناس
لطف بفرمایید منبع خود را که حضرت علی ساقی کوثر است را ذکر کنید
امید که منبع معتبری داشته باشید
با احترام
ناباور

1394/05/14 04:08
ناشناس

جناب نا باور،
گمان می برم برای کسان ناباور منبع و مرجع نیز
کمکی به باورشان نخواهد کرد .شاد باشید.

1394/05/14 23:08
حنیفه نژاد

خواجه شیراز چه نیک می فرماید که :
در بساط نکته دانان خودفروشی شرط نیست
یا سخن دانسته گوی ای مرد عاقل یا خموش

1394/05/21 10:08
آصف

پیامبر اکرم (ص) فرمود: «یا عَلیّ أَنْتَ اخی وَ وَزیری وَصاحِبُ لِوائی فِی الدُنیا وَالاخرة، وَأَنت صاحِب حوضی، مَن أَحبَّک أَحبنَّی وَمَن أَبْغَضک أَبْغَضنی[4] یا علی تو برادر، وزیر و پرچمدار من در دنیا و آخرت هستی، تو صاحب حوض من هستی، آن کس که تو را دوست دارد مرا دوست داشته و هر کس با تو دشمنی ورزد با من دشمنی ورزیده است.»

1394/06/22 16:09
محمد

ابو بصیر می‏گوید: یک روز که پیامبر اکرم (ص) نشسته بود ناگاه امیر المؤمنین علی (ع) وارد شد و پیامبر اکرم (ص) به او فرمود: تو به عیسی بن مریم شبیه هستی، و اگر ترس از این نبود که گروه هایی از امّتم در باره تو همان را بگویند که مسیحیان در باره عیسی ‏گفتند، در باره تو چیزهایی می‏گفتم که از میان مردم عبور نکنی مگر آن که خاک پایت را برای تبرّک ‏بردارند.
_______________
حضرت امیر(ع) نمونه یک انسان کامل هستند. انسانی که محیط به زمان و مکان بودند و هستند.
-----------------------------
اگر کسی فکر میکند که این بزرگوار مثل دیگران گرفتار دست روزگار بوده به نظر من یا ایشان را نشناخته و یا از روی بغظ مقام این بزرگوا را داره خراب میکنه
----------------------------------
نباشد جز از بی‌پدر دشمنش
که یزدان به آتش بسوزد تنش
هر آنکس که در جانش بغض علیست
ازو زارتر در جهان زار کیست

1394/07/23 11:09
محمد

من به کسی توهین نکردم. بنده حقیر شعر فردوسی را در باره دشمنان حضرت امیر نقل کردم. برای همین این مُهمَلاتی که شما نوشتی توهین به من نبود بلکه به شاعر ایران جناب فردوسی بود. اگر این خرافات است که من به حضرت امیر ارادت دارم، شما به من بگویید خرافاتی. به امید خدا ما با مولای خودمون محشور بشویم و شما با مولای خودتون
_______________________
منم بندهٔ اهل بیت نبی
ستایندهٔ خاک و پای وصی
حکیم این جهان را چو دریا نهاد
برانگیخته موج ازو تندباد
چو هفتاد کشتی برو ساخته
همه بادبانها برافراخته
یکی پهن کشتی بسان عروس
بیاراسته همچو چشم خروس
محمد بدو اندرون با علی
همان اهل بیت نبی و ولی
خردمند کز دور دریا بدید
کرانه نه پیدا و بن ناپدید
بدانست کو موج خواهد زدن
کس از غرق بیرون نخواهد شدن
به دل گفت اگر با نبی و وصی
شوم غرقه دارم دو یار وفی
همانا که باشد مرا دستگیر
خداوند تاج و لوا و سریر
خداوند جوی می و انگبین
همان چشمهٔ شیر و ماء معین
اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبی و علی گیر جای
گرت زین بد آید گناه منست
چنین است و این دین و راه منست
برین زادم و هم برین بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم
دلت گر به راه خطا مایلست
ترا دشمن اندر جهان خود دلست
نباشد جز از بی‌پدر دشمنش
که یزدان به آتش بسوزد تنش
هر آنکس که در جانش بغض علیست
ازو زارتر در جهان زار کیست
نگر تا نداری به بازی جهان
نه برگردی از نیک پی همرهان
همه نیکی ات باید آغاز کرد
چو با نیکنامان بوی همنورد
از این در سخن چند رانم همی
همانا کرانش ندانم همی

1394/07/23 12:09
ایزدجو

محمد جان
ببخشید من فضولی میکنم
در ابتدا بگویم این شعر از فردوسی نیست که آن حکیم هیچگاه این مقدار لغت عربی در اشعارش نمی آورد ، که الحاقی ست . پس این شما هستی که به حکیم توسی اهانت کرده ای
سپس شما میگویی که به کسی توهین نکردی
اگر با شعر دیگران حاشیه نویسان را بی پدر خطاب کنی ، آیا توهین نیست ، که کلوخ انداز را پاداش سنگ است
اگر اجازه میدادی هر کس نظرش را بگوید هیچ کس به شما بی احترامی نمیکرد
میبینم که ناباور بدون توهین و حنیفه نژاد نیز همینطور نظراتشان را گفتند
ولی درین میان آن ناشناس و شما به آن دو ناسزا گفته اید
کمی ادامه دهید خدای ناکرده آنچه نباید پیش خواهد آمد ، چه خون بود ای دفتر را به ناروا نمی آلودی
بهتراست عذر خواهی کنی
ولی من به جای شما از ان دو بزرگوار معذرت میخواهم
با احترام
ایزدجو

1394/07/23 13:09
محمد

پس من به شما تبریک میگم که این اشتباه بزرگ را پیدا کردید. لطفا این دید دقیقتون را به گنجور بگویید که به قول شما به حکیم توسی اهانت نکنند. اگرایشان دشمن حضرت امیر هستند این حرف من نیستکه من از کسی معذرت بخواهم بلکه حدیث نبوی هست:

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر/
1. پیامبر خدا(ص) به امام علی(ع) فرمود: «ای علی! هر که مرا و تو را و امامان از نسل تو را دوست بدارد، باید خدا را بر حلال‌زادگی خود، ستایش گوید؛ زیرا ما را دوست نمی‌دارد، مگر حلال‌زاده و ما را دشمن نمی‌دارد، مگر حرام‌زاده».[1]
2. پیامبر خدا(ص) درباره امام علی(ع) فرمود: «ای مردم! فرزندان خود را با [محکِ] محبّت علی بیازمایید؛ زیرا علی هرگز به گم‌راهی فرا نمی‌خوانَد و از راه راست، دور نمی‌شود. پس، هر یک از فرزندان شما علی را دوست داشت، از شماست و هر کدام او را دشمن داشت، از شما نیست».[2]
3. امام علی(ع) به نقل از پیامبر(ص) فرمود: «ای ابو ذر! هر که ما اهل بیت را دوست بدارد، باید خدا را بر نخستین نعمت، ستایش گوید». ابو ذر پرسید: ای پیامبر خدا! نخستین نعمت کدام است؟ فرمود: «حلال‌زادگی. ما را دوست نمی‌دارد، مگر کسی که حلال‌زاده باشد».[3]
4. ام سلمه گفت: از رسول خدا(ص) شنیدم که به علی(ع) می‌فرمود: «تنها سه گروه تو را دشمن دارند: ولد زنا، منافق‏ و کسی که مادرش در حال حیض به او حامله شده باشد».[4]
5. «ابوبکر گفت: رسول خدا در خیمه نشسته بود، علی و فاطمه و حسن و حسین نیز در خیمه بودند، فرمود: ای مسلمانان! هر کس با اهل خیمه دوست باشد من با او دوست هستم و هر کس با آنان دشمن باشد من با آنان دشمنم، آنان را دوست ندارد، مگر آن‌که ولادتی پاک دارد و دشمن نیست با آنان مگر آن‌که ولادتی ناپاک دارد»

1394/07/23 17:09
دکتر ترابی

سردبیر گرامی گنجور،
به تازگی برخی حاشیه نویسان پا را از حاشیه نویسی آن سو تر نهاده به ناسزا نویسی پرداخته اند. امیدوارم بتوانید از درج مطالبی که به هیچ رو در خورگنجور وشعر و ادب فاخر فارسی نیست،
جلو گیری کنید.
دوستدار.

1394/07/23 19:09
Memo

دوستان به غزل توجه کنید! من نمیفهمم چرا بعضی از دوستان بی دین و بی اعتقاد اصلا چرا این شعر را میخونن که به چنین اشخاسی مثل استاد شهریار، حضرت علی یا به پیامبر اسلام توهین کنن. واقعا شرم آوره.
ای مگس حضرت سیمرغ نه جولانگه توست
عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری

1394/07/23 19:09
Hamishe bidar

جناب ایزدجو این شعر که آقا محمد نوشت، در آغاز شاهنامه هست. کلمات زیادی به عربی ندارد. در همین گنجور شاهنامه هست. شما از کجا میفرمایید که از فردوسی نیست؟

1394/07/23 22:09
ایزدجو

جناب Hamishe bidar
شعرا را از روی منش و گویش شعری میتوان شناخت
بنده ی کم سواد شمردم 22 لغت عربی با تکراری هاش درین قطعه وجود دارد
و اصولاً این قطعه را اگر با بقیه ی شاهنامه مقایسه بفرمایید کاملا تفاوت را متوجه خواهید شد
البته در بعضی نسخ این ستایش آمده و در بعضی دیگر نه
بنده به آقا محمد گفتم که اینجا جای ادب است نه آنکه دیگران را که با شما هم عقیده نیستند با چند بیت بی پدر و زار بخوانی
و دیدید که پژواک آن به خود ایشان برگشت
پاینده باشید

1394/07/23 23:09
Hamishe bidar

جناب ایزدجو شما با شمردن کلمات عربی فتوا دادید که شعر از فردوسی نیست؟ شما که به گفته خودتون کم سواد هستین بهتره اینتوری فتوا ندین. مدرک مهکمتری از یک ادعای بچگانه دارید یا فقط میخواهید کم نیاورید؟ از اونی که شما نوشتید من فکر کردم چیزی از ادب فارسی میفهمید "در ابتدا بگویم این شعر از فردوسی نیست که آن حکیم هیچگاه این مقدار لغت عربی در اشعارش نمی آورد ، که الحاقی ست . پس این شما هستی که به حکیم توسی اهانت کرده ای"
اساتید ادب هم مثل شما ادعا نمیکنن. جناب قبل نظر دادن معلوماتت را ببر بالا جانم. تحقیقات من مگین این شعر فردوسی هست. البته نظر اساتیتی مثل شما جای خود داره. شب خوش!

1394/07/24 01:09
بابک

hamishe bidar گرامی،
چنین تصحیحاتی توصیه می شود:
خودتون--> خود و یا خودتان
بهتره--> بهتر است
هستین--> هستی و یا هستید
اینتوری--> این طور و یا این گونه
ندین--> ندهی ویا ندهید
مدرک مهکمتری--> مدرکی محکم تر
اونی که--> آن که
نمیکنن--> نمی کنند
قبل نظر دادن--> قبل از نظر دادن
معلوماتت را ببر بالا جانم--> معلومات(ت) خود را بالا ببر جانم
مگین(میگن؟) -->می گویند
هست--> است
اساتیتی--> اساتیدی
داره--> دارد

1394/07/24 10:09
Hamishe bidar

دست شما درد نکند استاد بابک. بله من حقیر هم باید سواد فارسی نوشتنم را بالا ببرم. از غلط گرفتن شما ممنونم... ببخشید ممنون هستم. به امید خدا شما همه حاشیه را چک خواهید کرد و همه غلطها را پیدا خواهید کرد. یا علی

1394/07/25 13:09
امیر

با سلام
میخواستم در مورد کلمه ماسوا در بیت اول بپرسم
چون بعضی جا ها به صورت جدا از هم نوشته میشه
کدوم حالتشو باید بنویسن (ماسواء ، ما سواء) و معنی این بیت چیست

1394/07/26 12:09
روفیا

امیرگرامی
منظور از ماسوا ماسوی الله است یعنی هر آنچه غیر از خداست .
هما پرنده ای بلند پرواز است که به باور پیشینیان اگر سایه اش بر کسی می افتاد آن کس حتما نیک سرانجام میشد .
یعنی سایه همایی خود را بر هر آنچه غیر خداست افکندی .
البته باورمندان به فلسفه وحدت وجود مفهوم ماسوی ا... را نمی پذیرند .
و.بهترین نمونه بر این باور این بیت از عطار است :
هیچ چیز از بی نهایت بی شکی
چون نمی ماند کجا ماند یکی
یعنی مگر ما اعتقاد به ملاء نداریم ؟
که وجود و هستی بی نهایت خداوند همه چیز را فرا گرفته است ؟
و جایی برای غیر باقی نگذاشته ؟
پس ماسوی اللهی وجود ندارد .
هر چه هست اوست و تجلیات او ! و غیری در ای میان وجود ندارد .
ولی بعد ریاضیدانان این استدلال را رد کردند .
آنها گفتند در یک فضا میتواند چندین بی نهایت وجود داشته باشد .
مثلا اگر مجموعه اعداد را در نظر بگیریم مجموعه اعداد فرد در آن بینهایت عضو دارد و مجموعه اعداد زوج نیز و مجموعه اعداد منفی و مجموعه اعداد گویا و مجموعه اعداد گنگ و ...
همه هم بی نهایت عضو دارند .
البته من نمی دانم آخر این بحث به کجا کشید .
ولی شخصا طرفدار نظریه وحدت وجود هستم و به ماسوی ا... باور ندارم .

1394/07/26 13:09
Hamishe bidar

ماسوا: آنچه سوای ذات باری تعالی است و آن همه ٔ موجودات و مخلوقات است. کلمه ماسوا عربی است (ماسوی و ماسوی الله هم میتوان گفت)
هما: مرغی است که استخوان میخورد. بر سر هرکه سایه ٔ او افتد به دولت و سلطنت رسد.
یعنی حضرت امیر (ع) به تمام عالم و مخلوقات مقام و منزلت دادند(همه سایه هما).

این بیت من را به یاد یک حدیث قدسی میندازد که خداوند میفرماید:
لولاک لَما خَلَقتُ الأفلاک‏؛ اگر تو نبودی افلاک را نمی آفریدم. (بحار الأنوار: ج 15 ص 28)
ولی این ختاب به رسول اکرم بوده. در روایتی دیگر خداوند در ادامه میفرماید: اگر علی (ع) نبود تو را نمیافریدم و اگر فاطمه(س) نبود هر دو شما را نمیافریدم.
یعنی که دنیا برای انسان کامل خلق شده و این معصومین در این حدیث قدسی مظهرانسان کامل هستند و اگر ماسوا ارزشی دارد آن ارزش از برای انسان کامل است.

1394/07/26 13:09
Hamishe bidar

روفیا عزیز اگر بگوییم که ما سوا هر چیز غیر از زات خدا است همه مشکلات که شما فرمودید حل میشوند. وشما البته درست میگویید که همه اوست:
ما عدم هاییم هستی ها نما
تو وجود مطلق و هستی ما
ما همه شیران ولی شیر علم
حمله مان از باد باشد دم به دم

1394/07/26 13:09
Hamishe bidar

مقصود عارفان و حکیمان از وحدت وجود این نیست که مجموعه جهان هستی خداست؛ زیرا مجموع، وجود و وحدت حقیقی ندارد، همچنین مقصود اتحاد خداوند با موجودات نیست چون اتحاد (به این معنا که دو چیز بدون از دست دادن شیئیت و دوئیت خود تبدیل به یک چیز گردند) محال است، چنان که مراد تجافی از یک مقام و تلبس به مقام دیگر نیست؛ بلکه منظور این است که هستی منحصر در ذات متعالی خداوند است؛ ماسوی الله نمود و ظهور و تجلی او هستند؛ به این بیان خداوند متعال که هستی محض است، شدت و کمال هستی او موجب عشق به ظهور و تجلی می گردد. ذات حضرت حق عین عشق و محبت است، و محبوب ترین چیز در نزد حضرت حق، دیدن ذات خود از طریق دیدن شئونات ذاتی خود است که از او به «استجلاء» (ظهور ذات حق از برای ذات خود در تعینات) تعبیر می آورند، و استجلاء تام حاصل نمی شود مگر به ظهور او در هر شأن از شئونات. به بیان دیگر مراد از وحدت وجود این است که وجود در عین این که شخصی است ولی کثرت و تعدد و اختلاف انواع و آثار آنان نیز محفوظ است؛ مانند نفس انسان که واحد شخصی است؛ زیرا که مسلما هر فردی یک شخص بیش نیست ولی در عین حال با قوای خود اعم از قوای ظاهری و باطنی ( مشاعر، هاضمه، نامیه و مولده) متحد می باشد که نفس عین قوای خود و قوا عین نفس هستند. بنابراین وحدت وجود با این تفسیر درست، نه با گسترش دائمی جهان هستی منافات دارد و نه کثرت و تنوع موجودات با آن ناسازگار است.

1394/07/26 19:09
ایزدجو

بانو روفیای گرامی
با نظر سرکار در مورد وحدت وجود کاملاً موافقم
و با اینکه محیط و تربیت و تبلیغات دوره ی زندگی تاثیر عمیقی در بینش انسانی دارد
و اگر بگوییم همه چیز در دنیا تجلی خداوند است و خداوند درین مجموعه ی هستی نیست
و جهان هستی ماسواالله است. با این نظر هستی را و خداوند را محدود کرده ایم و مرزی بین هستی و خداوند قائل شده ایم ، که درین صورت میتوان هستی را مرزبندی کردو محدود ولی اگر خداوند را سوای هستی بیانگاریم ، فراگیر بودن خداوند از میان میرود ، خدا محدود میشود ، بیرون از جهان
انسان نیز اگر انسان نامیده میشود با تمام خصوصیاتش انسان است ، نمیتوان گفت مثلاً حواس انسان نمود هایی ست از وجود ، اگر حواس ، عقل ، جهاز هاضمه و….. نمیبودند انسان ناقص بود
یا دیگر انسان نبود
وحدت وجود یعنی خداوند ی که همه ی هستی را یکجا شامل است
یعنی نظام جهان در وجود خداوند مستتر
یعنی ما در خدا مستغرقیم
آنکه به این نکته واقف شد خود را با خدا یکی میبیند
انالحق گوی میشود
ماسواالله غیب میشود
تا نظر سرکارچه باشد
با احترام

1394/07/27 21:09
Hamishe bidar

بانو روفیای گرامی و ایزدجو عزیز
البته با ماسوا عبارتی عقلی توصیف میشود:مثالی ساده تر بگویم: من وقتی میگویم چشم من میبیند هر کس متوجه منظور میشود، در حالی که این من است که میبیند و نه چشم من. و همین برای خداوند هم صادق است. با این که بنده حقیر میگویم من حرف میزنم، میخندم و مینویسم مرزی برای خود و پروردگار تایین نکرده ام اگر بدانم که البته همه اوست و بس. با این همه میشود از زات خدا و از صفات اوکه تجلیات آن عالم را فرا گرفتند صحبت کرد و البته ماسوا مرزی بین مخلوقات و خداوند فرض نمیکند چون این مرز البته خداوند را محدود میکند که این اشتباه است. این شعر بیشتر از یک کتاب به این سؤال جواب میدهد:
شیخ محمود شبستری » گلشن راز
بخش 31 ء قاعده در بطلان حلول و اتحاد
من و ما و تو او هست یک چیز
که در وحدت نباشد هیچ تمییز
هر آن کو خالی از خود چون خلا شد
انا الحق اندر او صوت و صدا شد
شود با وجه باقی غیر هالک
یکی گردد سلوک و سیر و سالک
حلول و اتحاد از غیر خیزد
ولی وحدت همه از سیر خیزد
تعین بود کز هستی جدا شد
نه حق شد بنده نه بنده خدا شد
حلول و اتحاد اینجا محال است
که در وحدت دویی عین ضلال است
وجود خلق و کثرت درنمود است
نه هرچ آن می‌نماید عین بود است
وسلام

1394/08/11 14:11
امیررضا

شعر دیگری از علی بهجت تبریزی رو میزارین؟
علی ان شیر خدا شاه عرب
الفتی داشته با این دل شب
این رو میگم.

1394/09/26 08:11
ارحام

با سلام
گر بو تراب به ذره نظر کند
به اسمان رود و کار افتاب کند!!!

1394/09/26 12:11
ناشناس

شهر بسیار زیباست

1394/09/04 03:12
ناشناس

امیر رضا؛ این شعر شهریار هم که در ستایش امام علی است باید در گنجور باشد که نیست.
یا علی نام تو بردم نه غمی ماند و نه همّی-بـابـی انـت و امـّی
گوئیا هیچ نه همی به دلم بوده نه غمّی-بـابـی انـت و امّـی
....

1394/10/22 06:12
ناشناس

شعر زیباییست به شرط آنکه با محملات آلوده به خرافات حاشیه نویسان خرافاتی ادغام نشود

1394/11/09 17:02
بینوا

سلام و درود به آقای کیخا که خوشبختانه دکتر هم هستند .شایشته فرهیختگان نیست که به بزرگان توهین کنند دروغگو خواندن کسی چون آیت الله مرعشی نجفی بخردانه نیست . گنجور گرانمایه هم کاش در درج چنین سخنانی بیشتر دقت کند . باز هم پوزش می خواهم

1394/11/09 19:02
تضمینی

من هم با شما موافقم. دروغگو خواندن مرعشی نجفی که زندگی اش گواه صدق و صفای اوست درست نیست.
وی هزاران کتاب ارزشمند تاریخ اسلام و کتابهای بسیاری از دانشمندان ایران را از گزند نسخه دزدان خارجی نجات داد کار بخردانه ای نیست.
انسانی شوخ طبع و ادیب و خوش مشرب بود.
نمونه ی این خواب مرعشی برای چند شاعر عرب زبان دیگر هم روی داده است. از قرن دوم و سوم تا زمان نزدیک به دوره ی ما.
اقتباس مرحوم مرعشی از شعر همدانی یا توارد هم نافی بودن این شعر از ایشان نیست.
با تشکر

1395/11/27 09:01
هانیه

عالی است محشره واقعا

1396/03/05 14:06
نادر..

همه شب در این امیدم... تک بیتی که بوی پارسایی می دهد..

1396/04/17 09:07
امپرور

سلام
من تا حالا شعر ها و کتاب های شعر زیادی رو مطالعه کردم و به نظرم نمیشه شاعری رو با شاعر دیگه مقایسه کرد اما کاش یکی جواب این سوال و میداد که چرا میگن حافظ ار سعدی بهتره (منظورم این نیست که حقیقت برعکس می باشد بلکه می گویم مقایسه دو شاعر کاریست بس اشتباه و نادرست که متأسفانه رواج زیادی یافته است) و به عقیده من حافظ لسان الغیب و شیخ اجل سعدی را اصلاً نباید با هم مقایسه نمود چرا که هر یک شعر هایی فوق العاده زیبا سروده اند و یا برخی نیز که من از آنها نیز گله دارم قصد دارند با کوچک شمردن شعرای جدید مانند شهریار، شاعران قدیم را بزرگ جلو دهند در صورتی که اصلاً ربطی ندارد و مهم محتوا و زیبایی اشعار است.

1396/04/22 19:07
امپرور

با سلام و تشکر از ناشناسی که نوشته بود: «امیر رضا؛ این شعر شهریار هم که در ستایش امام علی است باید در گنجور باشد که نیست.
یا علی نام تو بردم نه غمی ماند و نه همّی-بـابـی انـت و امـّی
گوئیا هیچ نه همی به دلم بوده نه غمّی-بـابـی انـت و امّـی
….»
خب باید بگویم بعد از خواندن این حاشیه یاد شعری افتادم که در کتاب کلاس ششم آمده بود و از شهریار بود اما در گنجور حسابی جایش خالیست:
علی آن شیر خدا شاه عرب
الفتی داشته با این دل شب
شب ز اسرار علی آگاه است
دل شب محرم سر الله است
شب شنفته است مناجات علی
جوشش چشمه عشق ازلی
کلماتی چو در آویزۀ گوش
مسجد کوفه هنوزش مدهوش
فجر تا سینه آفاق شکافت
چشم بیدار علی خفته نیافت
ناشناسی که به تاریکی شب
می برد شام یتیمان عرب
عشقبازی که هم آغوش خطر
خفت در خوابگه پیغمبر
آن دم صبح قیامت تأثر
حلقۀ در شد از او دامن گیر
دست در دامن مولا زد در
که علی بگذر و از ما مگذر
شب روان مست ولای تو علی
جان عالم به فدای تو علی

البته نمی دانم این متن کامل شعر است یا نه ولی با گذشت چند سال هنوز این دو بیت زیبای شهریار که در مدح اما علی (ع) می باشد را به خاطر دارم.

1396/04/22 19:07
امپرور

ببخشید اشتباه شد دو بیت نه ده بیت منظور بود

1396/06/18 22:09
ارمین

بیست وهفت شهریور روز بزرگداشت استاد شهریار و روز پاسداری از زبان ترکی مبارک

1400/11/15 15:02
امیدوار

فارسی البته

1396/09/30 15:11
حمید

در بیت 14 استاد شهریار از حافظ تضمین کرده است

1396/10/19 08:01
حسن

سلام
غزلیات دیگر آیینی و قدرتمند شهریار را نیز بگذارید.
یا علی ع

1397/02/16 13:05
مجید نگاری

با عرض سلام ، در این شعر روحانی و ملکوتی استاد شهریار " علی ای همای رحمت" در بیت سوم، به نظر این حقیر یک اشتباه چاپی اولیه و کم دقتی وجود دارد که سالها است که تکرار می شود و کسی هم توجه نمی کند! در مصراع اول: " به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند " معنای برعکس را می دهد ، یعنی می گوید که : "در دو عالم اثری از فنا و نابودی نخواهد بود اگر حضرت علی جلوی چشمه حیات و بقا را بگیرد ". به نظر بنده این مصراع این چنین بوده است : " به خدا که در دو عالم بجز از فنا نماند " در این صورت معنای آن مطلوب می گردد: " در دو عالم چیزی جز فنا و نابودی باقی نمی ماند اگر حضرت علی از بالا سر چشمه حیات و بقا را ببندد" یا علی

1397/05/08 14:08
شهراد

در پاسخ به مجید
معنی بیت را اگر چنین ببینی، اشتباهی رخ نداده است و به اصل مفهوم هم نزدیک تر است.
اگر سرچشمه بقا به دست علی می بود، از روی کرم و بخشندگی آنچنان به همه عطا می کرد که اثری از فنا نمی ماند و همه بقا می شد.
دو بیت بعد هم دربردارنده همین مفهوم است.
سخاوت بی حد

1397/06/05 11:09
مجید نگاری

حضور شهرداد گرامی ؛
شما واژه " گرفتن سر چشمه" را به صورت " داشتن مسئولیت بر چشمه " معنا کرده اید ، و این خلاف عرف ادبی و شعر فارسی می باشد ، به عنوان مثال سعدی بزرگ می فرماید :
" سر چشمه شاید گرفتن به بیل
چو پر شد نشاید گذشتن به پیل"
در این بیت معنی واقعی " بستن چشمه " مشهود می باشد، شما هیچ کجا در ادبیات گسترده پارسی نمی توانید جمله و بیتی را پیدا کنید که در آن "گرفتن سر چشمه" بجز بستن و مسدود کردن آن معنی دهد ، پس بهتر است که ما به دنبال تغییر و تفسیر معنای واژه نرویم و فقط با تبدیل " اثر" در مصراع اول به " بجز" معنای آن را راحت و روان کنیم ، به این می گویند تصیح شعر که بسیار هم معمول می باشد و آن در مورد شاهنامه ، رباعیات خیام و غزلیات حافظ هم انجام شده است ، با سپاس یا علی

1397/08/24 00:10
Ha_Af

سلام دوستان
این شعر استاد شهریار و کلماتی که در آن بکار رفته بود ازجمله ((پاک بازا )) و یا ((دیده خون فشان)) و ... مرا یاد یک شعر از عراقی و خصوصا دو بیت آن انداخت:
ز دو دیده خون فشانم زغمت شب جدایی
به قمار خانه رفتم همه پاک باز دیدم
درود بر عاشقان حقیقت دوست

1397/10/09 15:01

این سایت یعنی گنجور محشره واقعا ممنون.
و همچنین استاد شهریار عزیز ک نظیر ندارند و می فرمایند : زندگانی گر کسی بی عشق خواهد من نخواهم/راستی بی عشق زندادن است بر من زندگانی

1397/11/13 15:02
سروش

ایه ای در قران کریم وجود دارد که متناظر است با این بیت شهریار برو ای گدای مسکین در خانه علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
این بیت نگاهی دارد به ماجرای معروفی که در باره ان خداوند ایه نازل کرده است و هم در کتب شیعه و هم در کتب عمریه نقل شده است.روزی در مسجد حضرت رسول صل الله علیه و اله و سلم،ایشان بعد از نمازجماعت ظهر،مشغول نماز مستحبی بودند که گدایی وارد مسجد شد و طلب کمک کرد.کسی به او کمک نکرد.این فقیر رو به اسمان کرد و گفت خدایا تو شاهد باش من در مسجد پیامبر ص از مسلمانان کمک خواستم و کسی به من کمک نکرد.در همین حال حضرت امیر علیه السلام در حال رکوع بودند و ایشان با انگشت کوچک دست راست خود به فقیر اشاره کردند و فقیر جلو امد و از دست مبارک شاه خیبر گشا سلام الله علیه انگشتر ایشان را در اورد.حضرت رسول صلوات الله علیه و اله نمازشان تمام شد و محو تماشای برادر به جان برابرشان شدند محو سخای او،جود او،کرم او.در همین حال حضرت رسول ص رو به اسمان کردند و دعا فرمودند و بیان داشتند که پروردگارا برادرم موسی علیه السلام از تو درخواست کرد و گفت((ایه قران :رب اشرح لی صدری ویسرلی عمری واحلل عقده من لسانی یفقهو قولی واجعل لی وزیرا من اهلی هارون اخی اشدد به ازری))((ترجمه ایه:موسی علیه السلام فرمود،خدایا سینه ی من را گشاده کن و کارم را اسان فرما و گره را از زبانم بگشا تا مردم حرف من را بفهمند و برای من یک وزیر یک برادر یک مشکل گشا کسی که پشت و پناه رسالت من باشد از خانواده ام قرار بده برادرم هارون را وزیر من قرار بده و کمر من را بوسیله هارون راست و محکم گردان))بعد حضرت رسول ص فرمودند خدایا بعد از انکه برادرم موسی این دعا را کرد تو بر او قران نازل کردی و فرمودی((ایه قران:قال سنشد عضدک باخیک و نجعل لکما سلطانا))((ترجمه ایه:من بازوی تو را به برادرت هارون محکم میکنم و شما را مسیطر و سلطان بر دیگران قرار میدهم))بعد حضرت پیامبر ص دعا فرمودند که خدایا من محمد،نبی و صفی تو هستم،پروردگارا سینه ی من را گشاده کن و کارم را اسان گردان و از خانواده ام برای من یک وزیر یک برادر یک مشکل گشا قرار بده و کمر رسالت من به را به واسطه برادرم علی محکم گردان.هنوز دعای حضرت رسول ص تمام نشده بود که جبراییل بر حضرت نازل شد و گفت بخوان،حضرت رسول ص فرمود چه بخوانم؟جبراییل ایه را بر ایشان نازل کرد،ایه مبارکه این بود((انما ولیکم الله والرسول والذین امنو الذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه فهم الراکعون))((ترجمه ایه:ای مسلمانان فقط و فقط ولی شما خداست و رسول او و ان اقای با ایمانی که هنگام رکوع،زکات میدهد)) .یعنی ولایت شاه خیبر گشا سلام الله علیه مساوی ولایت حضرت رسول صلوات الله علیه و اله و مساوی ولایت خدای تبارک و تعالی هست.این ماجرا یکی از دلایل بیشمار اثبات ولایت حضرت امیر علیه السلام از قران هست.

1397/12/27 10:02
پاک منش

علی نوشته ایت الله مرعشی توسل کردند یکی از اولیا الهی را ببینند این مطلب کاملا اشتباه و غلط است . بلکه اتفاقی خواب دیدند که جریانش مفصله

1397/12/12 22:03
جواد ایمانی

بهتر است از ادب دوستان خواهش کنم که دیدگاه هایشان را در چار چوب تخصص ادبی بیان فرمایند تا محبوبیت خود را و نیز شعرا ،
به ویژه اصول فن صنعت شعر حفظ شود .
متشکرم از دوستان ادب ترویج

1397/12/16 14:03
نیما

جناب مرعشی شهریار را خوانده و از او خواسته تا به دیدارش برود؟ بسی عجیب است
ایا به رسم ادب بهتر نبود که ایشان به دیدار چنین انسان محبوب و منتخب و بزرگی برود ؟
این احضار در خاطر من ناپسند جلوه میکند و البته صحت و سقم این ماجرا به پای خودشان
و خدا داناتر است

سلام نیما جان
حضرت آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی یکی از بزرگترین مراجع شیعه در زمان خود بوده اند و بنابه حرمت علم دین و عالمان شیعه همواره رسم براین بوده است که عامه مردم به دیدار آنان بروند و حوایج خود را از آنان بخواهند. آن چنان که امروز هم مشاهده می کنیم که بسیاری از بزرگان مملکتی نیز در دیدار سالانه در موقعیت های گوناگون به دیدار مراجع عظام می روند و از آنان پند و اندرز و رهنمود زندگی و اخلاقی و احیانا سیاسی می گیرند، وانگهی آیت‌الله العظمی مرعشی آقای شهریار را دعوت فرموده است و این خود نهایت ادب است و رسم بزرگان دین و دانش همواره چنین بوده است. همواره سلامت و پاینده باشید.

1399/03/23 03:05
مجید

بنظر من بیت سوم رو اگر این طور اصلاح کنیم به حقیقت و فهم نزدیک تر است:
به خدا که در دو عالم بجز از بقا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمه ی فنا را
و بنظرم مقصود این است که اگر کسی چون علی که که مرام او زبان زد است به همه شناسانده شود هر آنچه که نتیجه ی آن فناست از هستی محو میگردد.
به بیان دیگر اگر کسی مرام علی را بشناسد دروغ نمیگوید ،تهمت نمیزند، توهین نمیکند،غیبت نمیکند،ستم نمیکند،طمع نمیکند... در کل هرچه ذات پاک انسان را خدشه دار میکند رااز وجود خویش دور میکند،هر آنچه که به فنای یکی از صفات نیکوی انسانی بیانجامد با شناخت مرام علی و کسانی چون او در نظر آدمی پست و حقیر جلوه کرده و دون شان انسان میگردد و آدمی از انجام آن خودداری میکند. من همه دوستان گرامی را دعوت میکنم یک بار دیگر بیت ششم را بخوانیم و حقیقت مرام انسانی را در آن جستجو کنیم.چرا که :
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز >یک < گوهرند
امید است که یکدیگر را چون جان خویش دوست بداریم.

1399/04/17 11:07
مهدی قربانی زیناب

هر وقت این شعر رو میخونم واقعا احساس شرمنده گی میکنم که چطور این همه سال قدر استاد والا مقامی چون شهریار را ندونستیم شعر بسیار زیبای هست خدایش بیامرزد.

1399/05/27 23:07
حمید

از این جدل های بیهوده به یاد یکی از صحبتهای زیبای مرحوم امام رضوان الله تعالی علیه افتادم که در یکی از سخنرانی هایش قریب به این مضمون فرمودند : آقای کسروی چون می دانست نمی تواند خودش را آن قدر بالا ببرد که همطراز با پیامبر مکرم اسلام شود سعی کرد با تخریب چهره نورانی آن بزرگوار، پیامبر را هم اندازه خودش نماید. حالا این حکایت کسانی است که سعی در خراب کردن چهره شاعر بزرگ ایران زمین مرحوم شهریار به طرق مختلف دارند. این همه مشکلات اجتماعی و معیشتی ، افتادید به جان شهریار که چی شود؟ خداوند شفای عاجل به همه ما و شما عنایت فرماید.

1399/11/11 10:02

سلام بهتره شعر شیر خدا را هم بیاورید فکر کنم شعر کاملش 28 بیت است. خیلی ممنون

1400/10/30 19:12
تابش

همه نان خشک باشد نه شراب و شهد شیرین

به جز از علی که جوید ز ریاضت این غذا را

پیوند به وبگاه بیرونی

1401/05/23 09:07
علی

با سلام و درود 

به نظرم استاد شهریار به جای بیت «برو ای گدای مسکین در خانه علی زن       که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را»

     باید می گفت « نزن ای گدای مسکین در خانه علی را       که علی زند به هرشب در خانه گدارا» 

چرا که مولا شبها خودش به در خانه مستمندان می رفت و آنها را بدون اینکه حضرتو بشناسند مورد تفقد قرار        می داد . واقعا که    نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت           متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را

1402/12/23 12:02
یاسر سلیمانی

این شعر را  استاد اکبر گلپا همراه تار استاد فرهنگ شریف در مایه دشتی، در برنامه رادیویی بزم شاعران اجرا کرده است.

1403/01/01 17:04
شمس (ساقی)

قابل توجه عزیزان.

به‌خوبی یادم هست  که سال 92 این مبحث ژورنالیستی شائبه برانگیز عجیب سر و صدایی به پا کرد آن‌هم فقط به دلیل این‌که چرا روز شعر و ادب پارسی را به نام زنده‌یاد استاد شهریار نامگذاری کردند و در حق بزرگ‌مرد دور از سیاست و درویش‌مسلکی مانند استاد شهریار مرحوم، جفایی بس بزرگ و نابخشودنی صورت گرفت.

هرچند دیوان قطور این غزلسرای توانا خود پاسخ یاوه‌گویان است که به دلیل زاویه‌ای که با نظام جمهوری اسلامی داشتند ناخواسته استاد شهریار را مورد حمله قرار دادند؛ شهریاری که دیگر نبود اما آبروی شعر صدساله‌ی اخیر است هرچند سبک شعرش ادامه‌دهنده‌ی حضرت حافظ علیه‌الرحمه و... است اما هر کاری که بکنند او شهریار است و نامش تا همیشه در تاریخ شعر و ادبیات این مرز و بوم، و حتی برون از مرزها مانند بزرگان هر قرنی ماندگار است.

در صورتی که اگر انصاف داشته باشیم به خوبی متوجه این مطلب می‌شویم که فقط در یکی دو بیت از شعر قوی همای رحمت استاد شهریار با سروده‌ی متوسط مفتون همدانی شباهت دارد و یا شاعری که شما نام برده‌اید. که البته آن زمان فقط این شائبه‌ی سرقت ادبی راجع به شعر مفتون همدانی بود که دیوانش 20 سال بعد از سرودن شعر همای رحمت استاد شهریار به چاپ رسیده است و بعدها بعضی افراد اشعار دیگری را نیز شبیه به شعر همای رحمت عنوان کردند نظیر سروده‌ی مرحوم استاد حسن میرخانی متخلص به (بنده) که ایشان استاد خوشنویسی بودند و اصلا تاریخ سرایش شعر ایشان بعد از همای رحمت بود و در واقع آن‌ها بودند که به استقبال این غزل استاد شهریار رفته بودند. به نظر این کمین اگر سرقت ادبی هم شده باشد حتما مرحوم مفتون مرتکب چنین کاری شده نه استاد شهریار.

حتی غزل همای رحمت را صدها شاعر تضمین کرده‌اند و مرحوم پدرم (شمس قمی) نیز در سال 1345 مخمس تضمینی با این مطلع دارد :

سحر از سروش عرفان بشنیدم این ندا را
که رسید ساقیِ جان ، مِی جام هل اتی را
ز خم غدیر عشقت ، بزدم می ولا را

"علی ای همای رحمت! تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایه‌ی هما را"


 که همان زمان به چاپ رسیده و خیلی از خوانندگان مذهبی پس چند دهه هنوز می‌خوانند.

در پایان عرض می‌کنم که ما نباید به دست خودمان بزرگان و پیش‌کسوتان‌مان را تخطئه کرده و نام ایشان را خدشه‌دار کنیم که مسلماً قهر طبیعت شامل احوال‌مان می‌شود و دست انتقام، روزی توسط نسل جدید گریبان‌مان را می‌گیرد.


 دوستدارتان :

سید محمدرضا شمس (ساقی) 🙏❤️