گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۷ - ماه هنرپیشه

تا چند کنیم از تو قناعت به نگاهی
یک عمر قناعت نتوان کرد الهی
دیریست که چون هاله همه دور تو گردم
چون بازشوم از سرت ای مه به نگاهی
ماه از پی دیدن بود ای شوخ و گذشتن
اما که گذشتن نتوان از چو تو ماهی
بر هر دری ای شمع چو پروانه زنم سر
در آرزوی آن که بیابم به تو راهی
شب‌ها همه دنبال رفیق توام اما
او هم‌قدم ماهی و من همدم آهی
نه روی سخن گفتن و نه پای گذشتن
سرگشته ام ای ماه هنرپیشه پناهی
هر شب تو و یاران نوازنده ولیکن
عشق تو به ما هم برسد گاه به گاهی
در فکر کلاهند حریفان همه هشدار
هرگز به سر ماه نرفته است کلاهی
گمره مشو ای ماه که از شاهد گمراه
در هر قدمی راه زند چاله و چاهی
بگریز در آغوش من از خلق که گلها
از باد گریزند در آغوش گیاهی
در آرزوی جلوه مهتاب جمالش
یا رب گذراندیم چه شبهای سیاهی
یک عمر گنه کردم و شرمنده که در حشر
شایان گذشت تو مرا نیست گناهی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا چند کنیم از تو قناعت به نگاهی
یک عمر قناعت نتوان کرد الهی
هوش مصنوعی: چرا باید به یک نگاه از تو قناعت کنیم؟ نمی‌توان یک عمر را به این کم قانع بود، ای خدا!
دیریست که چون هاله همه دور تو گردم
چون بازشوم از سرت ای مه به نگاهی
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که مانند هاله‌ای به دور تو می‌چرخم. وقتی که از بالای سرت دور می‌شوم، ای ماه، با یک نگاه تو مرا جذب می‌کنی.
ماه از پی دیدن بود ای شوخ و گذشتن
اما که گذشتن نتوان از چو تو ماهی
هوش مصنوعی: ماه به دنبال دیدن تو بود ای نازک و بازیگوش، اما این تو هستی که نمی‌توانی از او دور شوی.
بر هر دری ای شمع چو پروانه زنم سر
در آرزوی آن که بیابم به تو راهی
هوش مصنوعی: بر هر دربندی شمعی روشن می‌کنم و همچون پروانه به دور آن می‌گردم، با امید این که راهی به سوی تو پیدا کنم.
شب‌ها همه دنبال رفیق توام اما
او هم‌قدم ماهی و من همدم آهی
هوش مصنوعی: شب‌ها همه در جستجوی رفیق تو هستم، اما او هم‌سفر ماهی است و من تنها همراه با آه و افسوس.
نه روی سخن گفتن و نه پای گذشتن
سرگشته ام ای ماه هنرپیشه پناهی
هوش مصنوعی: من نه توانایی صحبت کردن دارم و نه می‌توانم قدم بردارم. ای ماه زیبا و هنرمند، به من پناه بده.
هر شب تو و یاران نوازنده ولیکن
عشق تو به ما هم برسد گاه به گاهی
هوش مصنوعی: هر شب تو و دوستانت موسیقی می‌نوازید، اما محبت و عشق تو هم گاهی به ما برسد.
در فکر کلاهند حریفان همه هشدار
هرگز به سر ماه نرفته است کلاهی
هوش مصنوعی: حریفان همه در حال تدارک و سنجیدن شرایط هستند و باید بدانند که هرگز کلاهی (مشکلی یا چالشی) به سر کسی نرفته است که در حال روشنی و در جایگاه مناسب باشد.
گمره مشو ای ماه که از شاهد گمراه
در هر قدمی راه زند چاله و چاهی
هوش مصنوعی: ای ماه، از گمراهی دور باش، زیرا در هر قدمی که برمی‌داری ممکن است در دام‌های خطرناک بیفتی.
بگریز در آغوش من از خلق که گلها
از باد گریزند در آغوش گیاهی
هوش مصنوعی: به آرامش و محبت من پناه بیاور و از مردم دوری کن، همان‌طور که گل‌ها از وزش باد به آغوش گیاه پناه می‌برند.
در آرزوی جلوه مهتاب جمالش
یا رب گذراندیم چه شبهای سیاهی
هوش مصنوعی: در حسرت دیدن زیبایی او در نور ماه، ای کاش، شب‌های تاریکی را سپری کرده‌ایم.
یک عمر گنه کردم و شرمنده که در حشر
شایان گذشت تو مرا نیست گناهی
هوش مصنوعی: من مدت‌ها کارهای نادرست انجام دادم و از این بابت شرمنده‌ام، اما می‌دانم که در روز قیامت وقتی تو با عظمت و بزرگی‌ات هستی، من گناهی ندارم که از آن بترسم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۵۷ - ماه هنرپیشه به خوانش پری ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1392/04/22 08:07
رحیم

با سلام فقط میتونم بگم محشره.

1392/04/22 11:07
امین کیخا

رحیم جان محشره و عالیه بس نیست بیا ارزیاب باشیم درود به تو .

1392/10/12 09:01
پویا

با عرض سلام استاد تو این شعر گل کاشتن به مولا عاشق گل کاشتن استادم

1394/08/27 22:10
هادی

خوبه فقط یکی دو بیتش کمه

1398/05/27 02:07
یاسمن ع

کسی میتونه بیت اول رو تعبیر کنه برام؟

1398/05/27 06:07
..

به جای شکایت باید دید ایراد کار کجاست..