گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۴ - نی محزون

امشب ای ماه به درد دل من تسکینی
آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی
کاهش جان تو من دارم و من می‌دانم
که تو از دوری خورشید چه‌ها می‌بینی
تو هم ای بادیه‌پیمای محبت چون من
سر راحت ننهادی به سر بالینی
هر شب از حسرت ماهی من و یک دامن اشک
تو هم ای دامن مهتاب پر از پروینی
همه در چشمه مهتاب غم از دل شویند
امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی
من مگر طالع خود در تو توانم دیدن
که توام آینه بخت غبارآگینی
باغبان خار ندامت به جگر می‌شکند
برو ای گل که سزاوار همان گلچینی
نی محزون مگر از تربت فرهاد دمید
که کند شکوه ز هجران لب شیرینی
تو چنین خانه کن و دلشکن ای باد خزان
گر خود انصاف کنی مستحق نفرینی
کی بر این کلبه طوفان‌زده سر خواهی زد
ای پرستو که پیام‌آور فروردینی
شهریارا اگر آیین محبت باشد
جاودان زی که به دنیای بهشت آیینی

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

امشب ای ماه به درد دل من تسکینی
آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی
هوش مصنوعی: امشب، ای ماه! تو من را آرام می‌کنی، زیرا تو هم مانند من احساسات و دردهای درونم را درک می‌کنی.
کاهش جان تو من دارم و من می‌دانم
که تو از دوری خورشید چه‌ها می‌بینی
هوش مصنوعی: من می‌دانم که از دوری و جدایی خورشید چه حال و روزی داری و من نیز در دل خود از کم بودن جان تو احساس نگرانی می‌کنم.
تو هم ای بادیه‌پیمای محبت چون من
سر راحت ننهادی به سر بالینی
هوش مصنوعی: ای مسافر عشق، تو هم مانند من به آرامش نرسیدی و بر بالین راحتی آرام نگرفتی.
هر شب از حسرت ماهی من و یک دامن اشک
تو هم ای دامن مهتاب پر از پروینی
هوش مصنوعی: هر شب به خاطر آرزو و حسرتی که برای تو دارم، اشک‌های من همچون دامنی از غم بر دامن ماه تابان میریزد. این دامن که پر از ستاره‌هاست، به یاد تو و زیبایی‌ات تزئین شده است.
همه در چشمه مهتاب غم از دل شویند
امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی
هوش مصنوعی: همه در روشنایی مهتاب، غم‌هایشان را از دل خارج می‌کنند، اما ای ماه، تو هم به خاطر سرنوشت من غمگینی.
من مگر طالع خود در تو توانم دیدن
که توام آینه بخت غبارآگینی
هوش مصنوعی: من تنها هنگامی می‌توانم به سرنوشت خود پی ببرم که تو را ببینم، زیرا تو همچون آینه‌ای هستی که سرنوشت مرا نشان می‌دهد، هرچند که غبار و تاریکی آن را پوشانده باشد.
باغبان خار ندامت به جگر می‌شکند
برو ای گل که سزاوار همان گلچینی
هوش مصنوعی: باغبان حسرت و پشیمانی را در دل می‌فشارد. برو ای گل، چرا که تو سزاوار همان انتخاب و چیده شدن هستی.
نی محزون مگر از تربت فرهاد دمید
که کند شکوه ز هجران لب شیرینی
هوش مصنوعی: نی در غم و اندوه خود جز از خاک فرهاد صدایی ندارد، زیرا او از جدایی و فراق شکایت می‌کند و لب‌هایش در حسرت می‌نوازد.
تو چنین خانه کن و دلشکن ای باد خزان
گر خود انصاف کنی مستحق نفرینی
هوش مصنوعی: ای باد خزان، تو این‌گونه دل‌ها را بشکن و خانه‌ها را ویران مکن، اگر انصاف داشته باشی، سزاوار نفرین خواهی بود.
کی بر این کلبه طوفان‌زده سر خواهی زد
ای پرستو که پیام‌آور فروردینی
هوش مصنوعی: ای پرستو، چه زمانی قصد داری بر این کلبه که در میان طوفان‌ها قرار دارد، سر بزنید و خبر خوش بهار را بیاوری؟
شهریارا اگر آیین محبت باشد
جاودان زی که به دنیای بهشت آیینی
هوش مصنوعی: ای شهریار، اگر محبت واقعی وجود داشته باشد، برای همیشه خواهی زیست؛ زیرا در دنیای بهشت، محبت یک سنت و اصل است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۵۴ - نی محزون به خوانش نوح منوری
غزل شمارهٔ ۱۵۴ - نی محزون به خوانش سیدمصطفی شجاعی
غزل شمارهٔ ۱۵۴ - نی محزون به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۵۴ - نی محزون به خوانش پریا صفرپور

حاشیه ها

1390/07/08 10:10
مهران

با سلام وتشکر.
فکر کنم بیت آخر یک حرف از قلم افتاده باشه:
شهریارا اگر ایین محبت باشد.که در اینجا بجای اگر گر نوشته شده.ممنون

1390/11/03 10:02
محمدرضا

مصرع آخر این بیت چنین است:
چه حیاتی وچه دنیای بهشت آئینی

1391/03/26 20:05
مهدی علیزاده

بیت آخر نمیدونم ولی یه کم سخته خوندنش
ولی شهریار شعراش دیوانه کننده است

1391/05/24 21:07
محدثه

استاد چقدر قشنگ 4بیت اول گفته:امشب ای ماه....وچقد قشنگ هلال مه رو ب کاهش جان یه عاشق از معشوق وصف کرده!!!من عاشق این وصف بی نظیرم.

1391/11/30 20:01
آیدین

بیت آخر این چنین است:
شهریارا "اگر" آئین محبت باشد ..

1392/04/02 11:07
محمد

باغبان خار "ملامت" به جگر می شکند. به نظر میاد اشتباه شده

1392/05/02 22:08
حمید

باغبان خار ندامت به جگر می شکند درست است
اینجا باغبان همان پدر دختری است که شهریار عاشقش بود
خار ندامت به جگر شکستن کنیایه از پشیمانی هست

1392/08/02 20:11
ناشناس

بیت آخر:
شهریارا اگر آیین محبت باشد*چه حیاتی و چه دنیای بهشت آیینی

1392/12/04 01:03
حسن دانشفر همدانی

بیت 8:که کند شکوه ز هجران غم شیرینی صحیح است.
بیت آخر:شهریارا اگر آئین محبت باشد/جاودان زی که به دنیای بهشت آئینی صحیح است.

1393/02/21 08:04
ارغوان

حواشی نوشته شده بسیار زیبا بود ممنون از همه دوستان
یه عزیزی نوشته بود که (شکوه ز هجران غم شیرینی درست هست) ولی اینطور نیست شکوه ز هجران لب شیرینی درست هست اولا بین لب و شیرین و نی مراعات نظیر وجود داره یعنی یه جورایی به هم مربوط هستن آدم وقتی میخواد نی بزنه اونو رو لباش میذاره دیگه و اینکه شیرین ایهام تناسب داره یعنی هم لب شیرین رو تداعی میکنه و هم اینکه بین شیرین و فرهاد تناسب هست علاوه بر همه اینا شاعر گفته (که کند شکوه ز هجران لب شیرینی) یعنی از هجر و دوری لب شیرین شکوه میکنه نه از دوری غم شیرین
موفق باشین

1393/02/19 17:05
ناشناس

بیت اخر چه حیاتی و چه دنیای بهشت ایینی هستش لطفا اصلاح کنید ممنون از سایت فوق العادتون

1393/03/28 16:05
سعیدks

این غزل رو محمد معتمدی با آواز در دستگاه سه گاه خونده

1393/04/08 03:07
حسین

سلام فوق العاده بود . ممنون از همه ی دوستان

1393/04/15 00:07
علی درخشان

درغزل شماره ی154دربیت دوم (درمصراع دوم) به جای (چها) نوشته شود (چه ها) راحت تر خوانده می شود.
ونیز دربیت8 در مصراع دوم به جای (هجران) کلمه ی (هجر)نوشته شود درست تر است.

1393/04/16 11:07
یاسر

به دوستان پیشنهاد میکنم آواز این غزل زیبارو که با صدای جناب محمد معتمدی خوانده شده رو ختماً بشنوید. فوق العادس

1394/03/28 13:05
منصوره

دوستان لطفا اگه کسی می دونه معنی بیت 2 رو بگه،،ممنون میشم

1394/03/28 21:05
فاضل

فک میکنم کلا یعنی دردی که کاهنده و آزار دهنده جان تو هست رو من میدونم؛من میدونم تو از دوری آفتاب-معشوق-چه دردی رو داری...چون منم همینجوری هستم...

1394/11/28 15:01
آرا منتظری

محمد معتمدی این شعر را با آواز و به زیبایی تمام خوانده

1395/02/09 09:05
رویا.خ

این شعر خیلی زیباس..شهریار واقعا تمام احساسش رو اینجا بیان کرده به خوبی..
ولی تو نظرات اسم یه شخصی رو دیدم به اسم مهدی علیزاده خواهش میکنم اگه این کامنتو دیدی لطفا بیا به آدرس کلوب ملودی 94.خواهش می کنم..
اگر تو آن گم شده ام باشی...........

1395/02/17 21:05
نسیم

سلام. به نظر من اینکه از شعر استادایراد میگیرین یه نوع بی احترامیه. هر کس هر نظری داره لطف کنه خودش شعر بگه و رو شعرای خودش پیاده کنه. با اینکارتون خیلیا مثل من ناراحت میشن. شمااستاد نقض میکنین. ارزش این شعر به همین کلماتیه که مستقیم از ذهن استاد به به قلمشون انتقال پیدا کرده. لطفا یکمی به کاراتون فکر کنید. هر ادم معمولی که 4 سال ادبیات خونده نمیتونه از ایشون ایراد بگیره و زسر سوال ببرتشون.

1395/04/14 02:07
گمنام

جایتان خالیست، هم اکنون این غزل را با صدای خوانساری و همنوایی مجد ، ملک و بدیعی در دستگاه فاخر ماهور میشنوم
ببخشایید اشک زین بیشم امان نمی دهد.

1395/08/06 22:11
حمیدرضا

واااااای خدا چه شعر بی نظیری. استثنایی هست کلمه به کلمه این شعر. فوق العادست. دیوونه کننده هست. محشره. چطور یک انسان میتونه این کلمات رو ردیف و قافیه کنه پیش هم

1396/05/31 05:07
رضا

آواز آقای معتمدی فککنم در مایه ی همایون باشه.

1396/05/08 07:08
محمد

بیت دوم گمانم نظر به کاهش قطر هلال ماه در اثر گذر ایام دارد

1396/12/09 16:03
ایرانی

لطفا این عکس مرحوم شهریارو عوض کنید و بجای آن یکی از عکسهای جوانی مرحوم رو بذارید.ممنونم.

1397/01/09 22:04
سامن

بیت آخر طبق دستخط خود استاد اینگونه است
شهریارا اگر آیین محبت باشد
چه حیاتی و چه دنیای بهشت آیینی

1397/02/18 14:05
حسین نامدار (حکیم)

با سلام. همانطور که چند تن از خوانندگان شعر تذکر دادند بیت آخر غزل استاد شهریار، با توجه به اشتباه چاپی در مصراع اول، بعلاوه تحریفی که در مصراع دوم به عمل آمده، از کیفیت و لطافت افتاده است. شکل حقیقی بیت مقطع با توجه به نسخه های چاپی و دستخط خود استاد چنین است:
شهریارا اگر آیین محبت باشد
چه حیاتی و چه دنیای بهشت آیینی

1398/05/16 01:08
farshad

سلام دوستان این شعر استاد شهریار بسیار زیباست بعضی از دوستان راجع
به بیت دوم پرسیدن این بیت یکی از زیباترین ابیات این غزل هست در واقع شاعر خطاب به ماه میگه کاهش جان تو من دارم من میدانم یعنی شاعر هم مثل ماه کامل که کم کم حلال میشه و از جانش کم میشه داره ذره ذره آب میشه به خاطر درد دوری و عشق و این رو در مصرع دوم به این شکل که میگه که ماه از دوری خورشید داره آب میشه و ذره ذره کم میشه از اون گذشته این بیت با بیت اول ارتباط معنایی داره و نکته بسیار زیبا اینه که شاعر در این بیت اشاره به این داره که ماه و خورشید هردو یکجا جمع نمیشن و با طلوع خورشید ماه غروب میکنه و خودش و یار رو هم مثل ماه و خورشید میدونه

1398/11/30 13:01
Jasmina

سلام.
بیت آخر: شهریارا اگر آیین محبت باشد جاودان زی که به دنیای بهشت آئینی درسته.من نسخه خطی خود مرحوم شهریار را دیدم.

1398/12/15 01:03
حامد

سلام ببخشید میشه معنی بیت آخر را بگید. ممنون

1398/12/15 03:03
nabavar

گرامی حامد
شهریارا گر آئین محبت باشد
جاودان زی که به دنیای بهشت آئینی
می گوید: محبت دین و آئین بهشت است ، که اگر دنیا نیز پراز محبت باشد آرزو دارم که جاوید درین دنیا بمانم
گله ای دارد از بی مهری درین دنیا

1400/12/18 14:03
جلیلی

درود و سپاس از دست‌اندرکاران گنجینه‌ی ادبی گنجور

تصویر این شعر با دست‌خط استاد شهریار منتشر شده، در صورت امکان به این صفحه الحاق کنید.

متن کامل شعر نی محزون با دست‌خط استاد شهریار

1403/11/18 00:02
sohail mirzazadeh

سلام و احترام در خوانش خانم پری ساتکنی عندلیب یک موسیقی بی کلام هست من درخواست دارم اون موسیقی را داشته باشم . چه راهی هست برای بدست آوردن آن موسیقی بی کلام . با تشکر