گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۳ - کاش یارب

در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی
هر کس آزار من زار پسندید ولی
نپسندید دل زار من آزار کسی
آخرش محنت جانکاه به چاه اندازد
هر که چون ماه برافروخت شب تار کسی
سودش این بس که بهیچش بفروشند چو من
هر که با قیمت جان بود خریدار کسی
سود بازار محبت همه آه سرد است
تا نکوشید پی گرمی بازار کسی
من به بیداری از این خواب چه سنجم که بود
بخت خوابیدهٔ کس دولت بیدار کسی
غیر آزار ندیدم چو گرفتارم دید
کس مبادا چو من زار گرفتار کسی
تا شدم خوار تو رشگم به عزیزان آید
بارالها که عزیزی نشود خوار کسی
آن که خاطر هوس عشق و وفا دارد از او
به هوس هر دو سه روزیست هوادار کسی
لطف حق یار کسی باد که در دورهٔ ما
نشود یار کسی تا نشود بار کسی
گر کسی را نفکندیم به سر سایه چو گل
شکر ایزد که نبودیم به پا خار کسی
شهریارا سر من زیر پی کاخ ستم
به که بر سر فتدم سایه دیوار کسی

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی
هوش مصنوعی: در جایی که هیچ کس دوست و همدم ندارد، ای کاش که هیچ مشکلی نیز برای کسی پیش نیاید.
هر کس آزار من زار پسندید ولی
نپسندید دل زار من آزار کسی
هوش مصنوعی: هر کسی از زاری و درد من خوشش می‌آید، اما کسی دل زار و آزار من را دوست ندارد.
آخرش محنت جانکاه به چاه اندازد
هر که چون ماه برافروخت شب تار کسی
هوش مصنوعی: هر کس که در تاریکی شب مانند ماه درخشان باشد، در نهایت دچار درد و رنج عمیق می‌شود و به چاه سقوط می‌کند.
سودش این بس که بهیچش بفروشند چو من
هر که با قیمت جان بود خریدار کسی
هوش مصنوعی: منطقهٔ ارزش فردی انسان‌ها به اندازه‌ای است که حتی اگر جان بهایی برای آن باشد، باز هم کسی حاضر به خریداری آن نیست. در واقع، به این نتیجه می‌رسیم که ارزش وجودی انسان‌ها فراتر از هر قیمتی است.
سود بازار محبت همه آه سرد است
تا نکوشید پی گرمی بازار کسی
هوش مصنوعی: در بازار عشق و محبت، احساسات و علاقمندی‌ها با درد و ناامیدی همراه است و برای اینکه بتوانیم قلب کسی را به دست آوریم یا رابطه‌ای گرم داشته باشیم، لازم است که تلاش و کوشش کنیم. بدون تلاش، تنها نتیجه‌ای که به دست می‌آوریم، غم و دل‌شکستگی خواهد بود.
من به بیداری از این خواب چه سنجم که بود
بخت خوابیدهٔ کس دولت بیدار کسی
هوش مصنوعی: من چگونه می‌توانم از بیداری‌ام در این خواب چیزی بسنجیم، در حالی که خوشبختی و شانس دیگران در خواب است و فرصت‌ها برای آن‌ها همچنان در دسترس نیست؟
غیر آزار ندیدم چو گرفتارم دید
کس مبادا چو من زار گرفتار کسی
هوش مصنوعی: جز آزار و رنج چیزی حس نکردم و وقتی به وضع خودم فکر می‌کنم، نمی‌خواهم کسی مانند من در چنین حالتی قرار بگیرد.
تا شدم خوار تو رشگم به عزیزان آید
بارالها که عزیزی نشود خوار کسی
هوش مصنوعی: زمانی که خوار و زبون تو شدم، حس حسادت به کسانی که عزیز هستند بر من غلبه کرد. ای خداوند، تو آنقدر عزیز و باعزتی هستی که هیچ کس نمی‌تواند خوار و ذلیل شود.
آن که خاطر هوس عشق و وفا دارد از او
به هوس هر دو سه روزیست هوادار کسی
هوش مصنوعی: کسی که در دلش عشق و وفا جا دارد، به خاطر هوس و تمایلش هر چند روز یک بار برای کسی دلبسته می‌شود.
لطف حق یار کسی باد که در دورهٔ ما
نشود یار کسی تا نشود بار کسی
هوش مصنوعی: خداوند برای کسی که در این زمان دوست و یاوری نداشته باشد، لطف و کمک می‌کند. هیچ‌کس نمی‌تواند به دیگری بار و مسئولیتی بدهد مگر اینکه خود او این بار را بر دوش بکشد.
گر کسی را نفکندیم به سر سایه چو گل
شکر ایزد که نبودیم به پا خار کسی
هوش مصنوعی: اگر کسی را به زیر سایه محبت و لطف خود نگیرم، مانند گل شیرین است که خداوند نیستیم تا کسی را به پای خود خار کنیم.
شهریارا سر من زیر پی کاخ ستم
به که بر سر فتدم سایه دیوار کسی
هوش مصنوعی: من ترجیح می‌دهم زیر سایه دیوار ظلم و ستم زندگی کنم تا اینکه خودم به زیر ستم دیگری بروم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۴۳ - کاش یارب به خوانش پری ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1388/09/27 19:11
نگین شکروی

بادرودوسپاس فراوان
ابیاتی ازاین غزل زیبا جا افتاده که بدینقرارند:
بیت ششم:
من به بیداری ازاین خواب چه سنجم که بود
بخت خوابیده ی کس دولت بیدار کسی
بیت دهم:
لطف حق یارکسی باد که در دوره ی ما
نشود یار کسی تا نشود بار کسی
---
پاسخ: با تشکر، اضافه شد.

1391/08/14 16:11
اسی

یکی از زیبایی های شعر شهریار "آرایه تکرار" هستش که به جرات میتونم بگم در تمام غزلیاتش دیده میشه...
هر کس آزار من زار پسندید ولی
نپسندید دل زار من آزار کسی

1392/10/18 23:01
peyman

در مقابل شعرهای استاد شهریار فقط سکوت ...
خیلی زیباست

1394/11/24 09:01
ناشناس

در دیاری که نیست یاری یارب که نیفتد به کسی کاری

1395/05/22 15:07
مسلم

با سلام
بسیار عالی بسیار دلنشین
سالها بود که دیگه شعرهای شهریار رو مرور نکرده بودم.زیبای زیبای زیبا....

1395/11/01 18:02
روز

من در جای این سه بیت را نیز جزئ از این شعر خواندم :
بی سبب هرگز نمیگردد کسی یار کسی یار بسیار است تا گرم است بازار کسی
هیچ کس جانا نمیسوزد چراغش تا به صبح پر مخند ای صبح صادق بر شب تار کسی
سوزد و گرید و افروزد و نابود شود هر که چون شمع بخندد به شب تار کسی
مخصوصا واقعا بیت سوم سوزد و گرید و افروزدو ............. واقعا زیباست

1396/11/08 15:02
شهریار

عالی بود واقعا

1397/03/30 22:05
دیوانه تر از من چه کسی بود بگو

با سلام در بیت اول به جای او باید از کلمه آن استفاده شود زیرا او تنها برای شخص است و آن نیز برای غیر انسان به کار می رود و در نسخه اصلی دیوان شهریار نیز از کلمه آن استفاده شده است :
در دیاری که در آن نیست کسی یار کسی
کاش یا رب که نیفتد به کسی کار کسی

1399/05/27 10:07
منصور ظفری

شهر بسیار جالبی است بک بیت به این شعر خوب اضافه می کنم
کار اگر کارد شود بر جگرت صبر بسی
تا خدا آردت از عالم غیبش فرجی

1403/04/30 01:06
بهنام اعظمیان

به جای رشگم

باید از کلمه رشک ( و در نهایت : رشکم ) استفاده شود

لطفا اصلاح فرمایید