غزل شمارهٔ ۱۴۲ - درس حال
اگر بلاکش بیداد را به داد رسی
خدا کند که به سر منزل مراد رسی
سیاهکاری بیداد عرضه دار ای آه
شبان تیره که در بارگاه داد رسی
جهان ز تیرگی شب بشوی چون خورشید
اگر به چشمه نوشین بامداد رسی
تو فکر ذوق سفر کن نه فکر زاد سفر
که پیش از آنکه مسافر شوی به زاد رسی
سواد خیمه جانان جمال کعبه ماست
سلام ما برسان گر بر آن سواد رسی
به گرد او نرسی جز به همعنانی دل
اگرچه جان من از چابکی به باد رسی
عجب مدار از این دشمنان دوستنما
در این زمانه به این ناکسان زیاد رسی
بهشت گمشده آرزو توانی یافت
اگر به صحبت رندان پاکزاد رسی
ورای مدرسه ای شیخ درس حال آموز
بر آن مباش که تنها به اجتهاد رسی
غلام خواجه ام ای باد توتیا خواهم
اگر به تربت آن اوستاد راد رسی
ترا قلمرو دلهاست شهریارا بس
چه حاجتست به کسرا و کیقباد رسی
غزل شمارهٔ ۱۴۱ - سیهچشمان شیرازی: دل و جانی که دربردم من از ترکان قفقازیغزل شمارهٔ ۱۴۳ - کاش یارب: در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اگر بلاکش بیداد را به داد رسی
خدا کند که به سر منزل مراد رسی
هوش مصنوعی: اگر مشکلات و سختیها به خودی خود باعث نرسیدن به خواستههایت نشود و در نهایت با مدد خدا به خواستههایت دست یابی.
سیاهکاری بیداد عرضه دار ای آه
شبان تیره که در بارگاه داد رسی
هوش مصنوعی: ای شبان آشفته و غمگین، به زودی به روشنی و عدالت خواهی خواهی رسید. در این شب تاریک که پر از بیعدالتی است، آه و نالههای تو در دادگاه حقیقت شنیده خواهد شد.
جهان ز تیرگی شب بشوی چون خورشید
اگر به چشمه نوشین بامداد رسی
هوش مصنوعی: دنیا را از ظلمت شب پاک کن، مانند خورشیدی که در صبحگاه به چشمه شیرین میرسد.
تو فکر ذوق سفر کن نه فکر زاد سفر
که پیش از آنکه مسافر شوی به زاد رسی
هوش مصنوعی: به جای این که به منبع و محل تولد خود فکر کنی، به لذتها و خوشیهای سفر و تجربههایی که قرار است داشته باشی، توجه کن. زیرا مهمتر از زادگاه، آرزوها و موقعیتهایی است که در مسیر زندگی بر آنها دست پیدا میکنی.
سواد خیمه جانان جمال کعبه ماست
سلام ما برسان گر بر آن سواد رسی
هوش مصنوعی: سایه خیمه محبوب، زیبایی کعبه ماست. سلام ما را برسان اگر به آن سایه رسیدی.
به گرد او نرسی جز به همعنانی دل
اگرچه جان من از چابکی به باد رسی
هوش مصنوعی: به دور او نمیتوانی نزدیک شوی، مگر با دلهایی هممعنا، هرچند جان من به خاطر شجاعت و سرعت، در آستانه نابودی است.
عجب مدار از این دشمنان دوستنما
در این زمانه به این ناکسان زیاد رسی
هوش مصنوعی: تعجب نکن از اینکه دشمنان با چهرههای دوستانه در این دوره به این انسانهای بیارزش فراوانی رسیدهاند.
بهشت گمشده آرزو توانی یافت
اگر به صحبت رندان پاکزاد رسی
هوش مصنوعی: اگر به جمع دوستان پاکدل و رند بروی، میتوانی به آرزوی خود که همان بهشت گمشدهات است، دست یابی.
ورای مدرسه ای شیخ درس حال آموز
بر آن مباش که تنها به اجتهاد رسی
هوش مصنوعی: در زندگی خود به موازات کسب دانش و علم، توجه به تجارب و حال دیگران را فراموش نکن. فقط به تلاش برای اجتهاد و فهمیدن علم اکتفا نکن، زیرا دانش به تنهایی کافی نیست و باید به واقعیتها و تجربیات زندگی نیز توجه داشته باشی.
غلام خواجه ام ای باد توتیا خواهم
اگر به تربت آن اوستاد راد رسی
هوش مصنوعی: من خدمتگزار خواجهام و ای باد، اگر تو مقداری از خاک آن استاد بزرگ را به من برسانی، بسیار سپاسگزار میشوم.
ترا قلمرو دلهاست شهریارا بس
چه حاجتست به کسرا و کیقباد رسی
هوش مصنوعی: شما در دلها حاکمیت دارید، ای شهریار، پس چه نیازی به کسری و کیقباد دارید؟
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۴۲ - درس حال به خوانش پری ساتکنی عندلیب
حاشیه ها
1389/06/11 07:09
رسته
بیت اول
غلط: مرا درسی
درست: مراد رسی
بیت دوم
غلط: دادرسی
درست: داد رسی
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.