گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۰ - خال برنده

دستی که گاه خنده به آن خال می‌بری
ای شوخ سنگدل دلم از حال می‌بری
هرکس به نرد حسن تو زد باخت پس بگو
دست از حریف خویش بدان خال می‌بری
چالی فتد به گونه‌ات از نوشخند و دل
زان خال اگر گذشت بدین چال می‌بری
مهتاب شب که سرو چمانی به طرف جوی
چون سایه‌ام کشیده و به دنبال می‌بری
یک شب به ماه روی تو خوش بود فال ما
ای سنگدل که آینهٔ فال می‌بری
دنبال تست این هو و جنجال عاشقان
باری برو که این هو و جنجال می‌بری
ای باد در شکنج سر زلف او مپیچ
هرچند بوی مشک به توچال می‌بری
هرساله گوی حسن به چوگان زلف تست
این تاج افتخار نه امسال می‌بری
بر چهرهٔ تو پیچهٔ مشکین حجاب نیست
جانا مکن که آب به غربال می‌بری
رویین‌تنان شعر شکستی تو شهریار
رستم اگر نه‌ای نسب از زال می‌بری

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دستی که گاه خنده به آن خال می‌بری
ای شوخ سنگدل دلم از حال می‌بری
هوش مصنوعی: دست تو که گاهی با آن به گونه‌ات خال می‌زنی، ای دلربای سنگدل، حال و روز دلم را خراب می‌کنی.
هرکس به نرد حسن تو زد باخت پس بگو
دست از حریف خویش بدان خال می‌بری
هوش مصنوعی: هر کسی که به زیبایی‌های تو دل بست، شکست خورد. بنابراین بگو که دیگر از رقیب خود دست بکش، زیرا تو زیبایی خاصی داری که می‌تواند همه را به خود جلب کند.
چالی فتد به گونه‌ات از نوشخند و دل
زان خال اگر گذشت بدین چال می‌بری
هوش مصنوعی: اگر لبخندت بر روی چهره‌ات چال ایجاد کند و دل من از آن خال رد شود، تو با همین چال زیبایی را به دست می‌آوری.
مهتاب شب که سرو چمانی به طرف جوی
چون سایه‌ام کشیده و به دنبال می‌بری
هوش مصنوعی: در شب، ماه درخشان کنار جوی آب به تصویر در می‌آید و سایه‌ام را به دنبال خود می‌کشد.
یک شب به ماه روی تو خوش بود فال ما
ای سنگدل که آینهٔ فال می‌بری
هوش مصنوعی: یک شب وقتی به چهره‌ی تو نگاه می‌کردم، حال و هوای خوبی داشتم و به سرنوشت خودم فکر می‌کردم. ای بی‌احساس، تو فقط به آینه‌ای که نشان‌دهنده‌ی سرنوشتم است نگاه می‌کنی.
دنبال تست این هو و جنجال عاشقان
باری برو که این هو و جنجال می‌بری
هوش مصنوعی: به دنبال تجربه و آزمایش شور و شوق عاشقان برو، زیرا همان شور و شوق را به همراه خواهی داشت.
ای باد در شکنج سر زلف او مپیچ
هرچند بوی مشک به توچال می‌بری
هوش مصنوعی: ای باد، در گیسوان او نچرخ، هرچند که بوی خوش عطر را با خود می‌آوری.
هرساله گوی حسن به چوگان زلف تست
این تاج افتخار نه امسال می‌بری
هوش مصنوعی: در هر سال، زیبایی و جذابیت تو به مانند گلی در دستان دسته‌ای از موهای وزانت است و امسال دیگر این تاج و اعتبار ویژه را به دست نخواهی آورد.
بر چهرهٔ تو پیچهٔ مشکین حجاب نیست
جانا مکن که آب به غربال می‌بری
هوش مصنوعی: بر چهرهٔ تو پرده‌ای از موهای سیاه نیست، عزیزم، نگذار که به این زیبایی خللی وارد شود. مثل این است که آب را در غربال می‌ریزی؛ یعنی هرگز نمی‌توانی آن را نگه‌داری.
رویین‌تنان شعر شکستی تو شهریار
رستم اگر نه‌ای نسب از زال می‌بری
هوش مصنوعی: شما همچون رستم، قهرمان داستان‌ها و افسانه‌ها، توانایی‌های زیادی دارید، اما اگر نسبتی با زال ندارید، در واقع نمی‌توانید به اندازه او در شعر و هنر شکوفا باشید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۴۰ - خال برنده به خوانش پری ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1388/08/06 18:11
سعید شیخ الاسلامی کردستانی

زنده یاد استاد بی بدیل تنبک ، ناصر فرهنگفر ، تصنیف دلکشی را درمایه ی ابوعطا خوانده وجان تازه ای به این غزل بخشیده است .

1392/01/17 08:04
رضا

به نظر میرسه که در مصرع اول از بیت ششم به جای کلمه شکج باید کلمه شکنج جایگزین گردد

1400/11/26 21:01
نیشتر

یکشب به ماه روی تو خوش بودفال ما         ای سنگدل که آینه فال می بری

بر چهره تو پیچه مشکین حجاب نیست          جانا مکن که آب به غربال می بری

1402/01/03 08:04
مشهود دهقانی هشجین

درود. در بیت چهارم "و" اضافه است و وزن شعر را خراب می کند. باید به این شکل باشد: چون سایه ام کشیده به دنبال می بری